eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی یه آدمو میبینی انقد خوشحاله و انقد همه رو میخندونه تو فکر میکنی هیچ مشکلی نداشته و نداره وقتی بهش نزدیکتر میشی میبینی خدا چه صبری داده بهش!🕊 http://eitaa.com/cognizable_wan
یه چیزایی هست که شاید هیچوقت نفهمین مثلا اینکه چقدر ینفر عکساتونو نگاه کرده، چقدر دلش لرزیده، چقدر اشک هاشو پاک کرده✨🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
✅دنیا دار مڪافات است وقتی پرنده اے زنده است مورچه ها را میخورد و وقتی میمیرد مورچه ها اورا میخورند زمانه و شرایط در هر موقعی میتواند تغییر کند در زندگی هیچکس را تحقیر و ازار نکنید شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشد زمان از شما قدرتمند تر است یک درخت میلیون ها چوب کبریت را میسازد اما وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیون ها درخت کافیست پس خوب باشید و خوبی کنید ✅دنیا دار مڪافات است http://eitaa.com/cognizable_wan
🍂    براى عروسش من ۹ ماه بار فرزندى را در دل كشيدم تا به دنيا آمد . شبهاى بسيارى تا صبح بالاى سرش بيدار بودم تا او آسوده بخوابد . وقتى زمين خورد و گريه كرد من اولين كسى بودم كه اشكهاش رو پاک كردم . وقتى اولين بار مدرسه رفت ، اين من بودم كه پاى رفتن به خانه را بدون او نداشتم و تمام روز پشت در مدرسه برايش صبر كردم. وقتى اولين دعوا رو تو مدرسه كرد اين من بودم كه پشت اش وايسادم. وقتى لباس نو مى خواست ، من تنها دارايى ام رو براى اون خرج مى کردم. وقتى گوشى نو و آخرين مدل خواست من براش تهيه كردم. وقتى امتحان داشت ، من تشويق اش كردم كه ادامه بده وتلاش كنه براى آينده اش. وقتى به سن بلوغ رسيد و پرخاشگرى هاش شروع شد ، اين من بودم كه تحمل كردم و چه شبها كه تا صبح گريه نكردم واز خدا كمک نخواستم... وقتى براى اولين بار عاشق شد ، اين من بودم كه بهش كمک كردم تا عشق رو از هوس جوانى تشخيص بده. وقتى اولين بار خواست پشت ماشين بشينه و نشون بده بزرگ شده ، اين من بودم كه صبورانه راه و روش رو يادش دادم تا اون رو مسئول بار بيارم. وقتى اولين بار دست روى دختر مورد علاقه اش گذاشت ، اين من بودم که تو را برایش خواستگاری کردم. وقتى تو آمدى , اون خيلى وقت بود كه پسر من بود ؛ از لحظه هايى كه نطفه اش بسته شد با من ارتباط عاطفى داشت .اون تنها پسرم نيست ، اون قسمت اصلى وجود منه ... مرا روبروی خودت نبين ، مرا در كنار خودت قرار بده! من بهترين سالهاى عمرم را به پاى فرزندى نشستم كه تو امروز شوهر خطاب مى كنى... من مهمان ناخوانده نيستم ! من يك مادرم ، با سالهاى طولانى رنج و درد ... من پسرم را با اشک چشمم بزر گ كردم. پسر من ، ميوه درخت ۳۰ ساله منه. حق ديدن و بودن و حرف زدن من با پسرم را تو از من نگير... مرا آنگونه كه هستم بپذير ؛ با تمام بديهایم... فقط فراموش نكن مردى را كه تو امروز شوهر مى نامى، روزى عزيز كرده و بزرگ شده در دامن من بود... روزى تو هم در صندلى قضاوت مادر شوهر عروس مى نشينى. خيلى مراقب باش دوستت دارم ، چون پسرم تو را دوست دارد... او كه امروز تو را در آغوش ميگيرد و آرام ميشوى! تمام ديروزها در آغوش من آرام گرفته و رعنا و برومند شده... امروز هرگز ديروزها را فراموش نكن كه از فرداها بى خبرى ... ✅تقديم به تمام عروسان ايران http://eitaa.com/cognizable_wan
واکنش مامانم به عکسهایی که رو پروفایلم میذارم : جوکر : روانی شدی ؟ تو زن باید بگیری سیگار : معتاد بدبخت بیا ببریمت ازت تست بگیریم ، از عاشقیه قلب : عاشق شدی ؟ بذار به بابات بگم یه فکری میکنیم برات از خودم که میذارم : از خودت عکس میذاری که خودتو نشون دخترا بدی 😐 هیچی نمیذارم : چیه چرا عکس نمیذاری ، از همون قدیم بی تفاوت و بی حس بودی باید زن بگیریم برات تا خوب بشی😐😂😂 ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ http://eitaa.com/cognizable_wan
🔶🔹کلم خام مصرف کنید 🔹تا به سرطان سینه مبتلا نشوید 🔹کلم خام مصرف کنید تا به سرطان سینه مبتلا نشوید 🔹فلاونوئید موجود در کلم خام خاصیت ضدسرطانی دارد و روزی یک کاسه از آن کمک میکند تا سلولهای سرطانی هرگز شکل نگیرند ؛ کلم را میتوانید هر روز به شکل سالاد میل کنید و از خواص انرژی‌ بخش و ضد سرطانی آن بهره‌مند شوید ! http://eitaa.com/cognizable_wan
✍ به خاطر زحمتی که همسرتان می کشد از او سپاسگزاری کنید. به دلیل هر آنچه که هست به او افتخار کنید. حرف های تان را با عشق بیان کنید. وقتی با او هستید پرانرژی باشید. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
پسرداییم تو خونه گفته معلمشون اخموئه داییم با بقیه‌ی خانواده همکلاسی‌هاش از مدرسه درخواست کردن معلم رو عوض کنن، ‏حالا من یبار زیر معلم داشتم مشت میخوردم بابام سر رسید سه بار با مشت کوبید زمین بعد دست معلمم رو گرفت بالا برنده اعلامش کرد😍😂 ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻غُر زدن مداوم زنان باعث مرگ زودهنگام شوهرانشان میشود! 🔹محققان میگن، گرچه غر زدن برای سلامت زنان مفیده اما استرس و فشار "غُر" برای مردان کشنده‌ست 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
‍وقتی نانوا خمیر نان سنگک را پهن میکند... و درون تنور میگذارد را دیدی که چه اتفاقی می افتد؟ خمیر به سنگها می چسبد... اما نان هر چه پخته تر می شود، از سنگها جدا میشود!! حکایت آدم‌ها همین است... سختی های دنیا ، حرارت تنور است... و این سختی هاست که انسان را پخته تر می کنند... و هر چه انسان پخته تر میشود سنگ کمتری بخود می گیرد... سنگها تعلقات دنیایی هستند... ماشین من.. خانه من..من.. من !! آنوقت که قرار است نان را از تنور خارج کنند سنگها را از آن می گیرند!! خوشا بحال آنکه در تنور دنیا آنقدر پخته میشود... که به هیچ سنگی نمی چسبد!! ما در زندگی به چه چسبیده ایم ؟ سنگ ما کدام است ؟ http://eitaa.com/cognizable_wan
🔸در سایه ی سلامت جسمی و روانی می توانیم به هدف های خود برسیم، 🔸بنابراین باید به رفتارهای همسرمان توجه نماییم و از افسردگی و خمودیش جلوگیری کنیم. 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
ﺗﻮ ﺟﻤﻊ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﻃﺮﻑ ﺩﻭ ﺷﺨﺼﯿﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺯﺭﺕ ﻭ ﺯﺭﺕ ﻣﯿﺰﺩ ﺁﺩﻡ ﻣﯿﮑﺸﺖ ﯾﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﻋﯿﻦ ﯾﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻮﮔﻮﻟﯽ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻧﮕﺎﺕ ﻣﯿﮑﺮﺩ!!!! 😁 ﺑﺎﺑﺎﻡ:ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻧﮑﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻤﻮﻧﻢ ﺩﻭﺷﺨﺼﯿﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ؟؟؟؟ 😐🤔 ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ: ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﻢ ﺑﯽ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺑﻮﺩ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﻪ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖ!!!! 😕😐 ﯾﻨﯽ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻫﯿﺮﻭﺷﯿﻤﺎ....ﺍﻻ‌ﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﯿﮑﻪ ﻫﺎﺷﻮ ﺟﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ😂😝😝😝😝 ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ http://eitaa.com/cognizable_wan
خواهر کوچیک چیست؟ موجودیست عجیب و مرموز که در اکثر خوانواده ها در حال فعالیت است. این موجود به طور برنامه ریزی شده همواره درحال دخالت در کار خواهر یا برادر بزرگتر است، وی بطور مرموزانه ای اعتماد مادر خانواده را بدست می آورد و آرامش را از مابقی خانواده میگیرد 😐😂 ‌ 😍 🌹🌹🌸🌼🌼🍀🍀🌷🌷 http://eitaa.com/cognizable_wan
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﭼﺸﺎﻡ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺴﻪ ﮐﺎﻣﻠﯽ ﮔﻔﺖ : ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﭼﺸﺎﺕ ﺁﺏ ﺭﯾﺰﺵ ﺑﯿﻨﯽ ﺩﺍﺭﻩ !! خداوندا شـُـکرَت ...😐😂😂 😍 🌹🌹🌸🌼🌼🍀🍀🌷🌷 http://eitaa.com/cognizable_wan
مامانا واقعا خیلی سیاست دارن. مثلا مامان خود من، دو دقیقه باهاش شوخی میکنم یهو به خودم میام میبینم دستمال به دست دارم خونه‌رو گرد گیری میکنم🤣🤣 😍 🌹🌹🌸🌼🌼🍀🍀🌷🌷 http://eitaa.com/cognizable_wan
- مردی که خیال می‌کرد دانشمند است و در نجوم تبحری دارد یک روز رو به ملانصرالدین کرد و گفت: خجالت نمی‌کشی خود را مسخره مردم نموده‌ای و همه تو را دست می‌اندازند در صورتی که من دانشمند هستم و هر شب در آفاق و انفس سیر می‌کنم؟ ملا گفت: آیا در این سفرها چیز نرمی به صورتت نخورده است؟ دانشمند گفت: اتفاقاً چرا! ملا با تمسخر پاسخ داد: درست است. همان چیز نرم دم الاغ من بوده است. 🍃 🌺🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
- مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد، او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد، مامور مرزی می پرسد: "در کیسه ها چه داری؟" او می گوید: "شن" مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می کند، ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا... این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی شود. یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی، به او می گوید: من هنوز هم به تو مشکوکم و می دانم که در کار قاچاق بودی، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟ قاچاقچی می گوید: در کار قاچاق دوچرخه! بودم و تو در کسیه شن دنبال مدرک بودی بعضی وقت ها دید ما محدود میشود و موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل می کند! 🍃 🌺🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
درخت آدامسی تهران کجاست؟ شاید برایتان جالب باشد که بدانید در یکی از محله‌های پایتخت درختی به نام «درخت آدامسی» وجود دارد. این درخت هم روزگاری یک درخت عادی بوده اما به دست شهروندان تبدیل به یک درخت‌ آدامسی در قلب منطقه یک تهران شده است. پشت این آدامس‌های رنگارنگ روی تنه این درخت داستان جالبی وجود دارد. یکی از ساکنان خیابان فرشته دراین‌باره می‌گوید: آنطور که من شنیده‌ام چون این درخت در وسط خیابان گل رو که کم عرض و باریک است قرارگرفته، اهالی این آدامس‌ها را به مرور زمان روی تنه درخت چسبانده‌اند تا در هنگام تاریکی هوا، راننده‌ها بتوانند درخت را که وسط خیابان قرار دارد، ببینند. آدامس‌های رنگی  چسبانده شده روی تنه این درخت هنگام شب، تقریبا مثل شبرنگ عمل و راننده را هدایت می‌کند. البته روایت دیگری درباره این درخت آدامسی این است که چون این درخت در وسط خیابان قرار گرفته و رانندگان برای عبور از خیابان خیلی به درخت نزدیک می‌شدند، اگر آدامسی در دهان داشتند به راحتی بدون پیاده شدن آن را روی تنه درخت می‌چسباندند! 🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
بزرگی گفت: وابسته به خدا شوید. پرسیدم: چه جوری؟ گفت: چه جوری وابسته به یه نفر میشی؟ گفتم: وقتی زیاد باهاش حرف میزنم، زیاد میرم و میام. گفت: آفرین زیاد با خدا حرف بزن، زیاد با خدا رفت و آمد كن...! بزرگ میگفت: وقتی دلت با خداست، بگذار هر كس میخواهد دلت را بشكند... وقتی توكلت با خداست، بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی كنند... وقتی امیدت با خداست، بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت كنند... وقتی یارت خداست، بگذار هر چقدر میخواهند نارفیق شوند... ولی تو همیشه با خدا بمان... ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎  ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎ 🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
- پادشاهى از دانشمندى خواست که تاريخ جهان را از روز اول تا به حال براى او بنويسد. دانشمند ده سال تمام زحمت کسيد و نتيجه زحمات و مطالعاتش را در کتاب‌هاى زيادى نوشت و عاقبت آنها را برده شتربار کرد و به خدمت سلطان رسيد. پادشاه از دانشمند تشکر کرد و گفت: من وقت مطالعه اين همه کتاب را ندارم. اگر ممکن است آنها را خلاصه کن. دانشمند پنج سال ديگر وقت صرف کرد و اين‌بار کتاب‌ها را بار يک الاغ کرد و مجدداً به نزد سلطان آمد. سلطان با مشاهده آن به دانشمند گفت: از آن زمان تا به حال پانزده سال گذشته و من پير شده‌ام و حوصله خواندن اين کتاب‌ها را ندارم. اگر ممکن است همه را در يک کتاب خلاصه کن. دانشمند پذيرفت و پنج سال ديگر زحمت کشيد تا توانست همه کتاب‌ها را در يک کتاب جمع کند. بعد کتاب را برداشت و به خدمت سلطان رسيد. شاه مريض و در بستر افتاده بود. روى به دانشمند کرد و گفت دوست عزيز، من روزهاى آخر عمر را مى‌گذرانم، ممکن است بميرم و نتوانم کتاب را بخوانم خواهش مى‌کنم همه اين کتاب را در يک جمله خلاصه کن. دانشمند مدتى فکر کرد و سرانجام چنين گفت: انسان‌ها به دنيا مى‌آيند، رنج مى‌کشند و سپس مى‌ميرند!! 🍃 🌺🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan