eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
✨زندگی مثل جلسه امتحان است بارها غلط می‌نویسیم. 💫پاک می‌کنیم و دوباره غلط می‌نویسیم 💫غافل از اینکه ناگهان مرگ فریاد می‌زند؛ برگه‌ها بالا..!! تاوقت هست درست زندگي كنيم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🍁http://eitaa.com/cognizable_wan
تو اتوبان بابایی بودم بابام پی‌ام داد کجایی؟ گفتم بابایی گفت جان؟ 🥺😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
رفیقم ماهی 1 میلیون واس گربه های کوچشون غذا میخره! بهش گفتم یه گربه هم تو کوچمون هست اگه پول غذاشو بدی ثواب میکنی گفت بریم ببینمش، گفتم میووو😂😂😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
داشتم از جلو سوپرمارکت سرکوچه کارتن جمع می‌کردم برا اسباب‌کشی که یه خانوم پشت سرم به بچش گفت اگه درس نخونی باید از این‌ کارا بکنی😐😂😂  http://eitaa.com/cognizable_wan
خواص صابون های گیاهی👇 صابون آلوئه ورا: مناسب جهت پوست های خشک و حساس، التیام بخش و ترمیم کننده پوست. صابون بابونه: رفع التهابات و جوش های زیر پوست، ضد جوش و آکنه، مخصوص پوست های چرب، شفاف کننده پوست. صابون بادام: ضد حساسیت و خشکی پوست، دارای مواد معدنی و ویتامین های A و B، جهت حفظ نرمی و لطافت پوست های خشک، مخصوص پوست های خشک و معمولی. صابون بچه: نرم کننده عالی پوست. صابون حنا: نرم کننده پوست های خشک و حساس، ضد باکتری و قارچ. صابون گل ختمی: نرم کننده طبیعی، درمان لک و کک و مک و خشکی پوست. صابون دوازده گیاه: مخصوص موهای چرب، ضد شوره، رفع موخوره. صابون رازیانه: جلوگیری از رشد بی رویه موهای زاید، درمان لک صورت. صابون سدر: لطیف نگه داشتن پوست بدن، تقویت موی سر و جلوگیری از ریزش مو. صابون کتیرا: حالت دهنده طبیعی مو، رفع موخوره. صابون گوگرد: ضد آکنه، ضد جوش، مخصوص جوش های غرور جوانی. 💢 http://eitaa.com/cognizable_wan
مبتلایان به آنفلوانزا، چه بخورند و چه نخورند؟ ▫️کارشناس ارشد تغذیه: ترکیب سبزیجات رنگی و برگ سبز با میوه‌ها به‌صورت اسموتی به‌عنوان یک میان وعده عالی برای مصرف در زمان بیماری به دلیل داشتن ویتامین C و دیگر خواص آنتی‌اکسیدانی پیشنهاد می‌شود. ▫️از مصرف غذاهای سرخ شده، غذاهای شیرین، پر ادویه و تند در هنگام ابتلا به بیماری آنفلوانزا به دلیل کاهش سیستم ایمنی بدن و تحریک گلو پرهیز شود 💢 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔆 درشرایط پراسترس فقط ذره ای نمک بخورید. مطالعات نشان میدهد که مصرف مقدار ناچیز نمک در شرایط استرسزا،سبب افزایش هورمون اکسی توسین میشود این هورمون عامل احساس خوب،شادی و آسایش است 💢 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌱 •از نظر روانشناسی هيچ‌وقت نباید با آدمی که خصوصیات زیر رو داره وارد رابطه شد: ۱. کسی که اخیراً از یه رابطه بیرون اومده. ۲. کسی که هنوزم توی تک تک حرفاش از عشق سابقش میگه. ۳. کسی که تو تصمیم‌گیری به شدت عجول و بی‌منطقه. ۴. کسی که حرفاش با کاراش یکی نیستن. ۵. کسی که همیشه توی سردرگمی و دوراهی قرارت می‌ده. ۶. کسی که برای برقراری رابطه‌ی جنسی عجله داره. ۷. کسی که باید با اصرار باهاش ارتباط برقرار کنی. ۸. کسی که باهاش احساس راحتی و آسایش نمی‌کنی. ۹. کسی که مجبوری به خاطرش خودتو تغییر بدی. ۱۰. کسی که باعث میشه حس کنی کافی نیستی و احساس کمبود کنی. 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
رونالدو می گوید: روزی معلم مان از من پرسید، وقتی بزرگ شدی، می خواهی چه کاره شوی؟ می گفتم، فوتبالیست. معلم با تمسخر گفت: تو نمی توانی فوتبالیست شوی،‌ از هر 300 نفر تنها یک نفر فوتبالیست می شود. اما من گفتم، می خواهم آن یک نفر من باشم. 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻨﻔﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ: "خدارو شکر به همین اتفاق ختم شد" ﻣﺜﻼ ﺷﻤﺎ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﻭﻣﺎﺷﯿﻨﺘﺎﻥ ﺩﭼﺎﺭ ﺧﺴﺎﺭﺕ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺫﻫﻦ ﺷﺮﻭﻉ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺟﻤﻼﺕ ﻣﻨﻔﯽ ﮔﻔﺘـــــــﻦ... ﻭ ﺷﻤﺎ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺳﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﻢ ﯾﺎ ﺧﺴﺎﺭﺕ ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﯽ ﻧﺪﯾـــﺪﻡ... ﺩﺭﺳﺖـﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺷﺎﯾﺪ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺟﻤﻼﺕ ﻣﻨﻔﯽ ﭼﻪ ﺳــــــﻮﺩﯼ ﺩﺍﺭﺩ...؟ ﺟﺰ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﻔﯽ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺗﺮ ﮐﺮﺩﻥ.... ﭘﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺑﺪﯼ ﻭﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﺪ ﺍﮔﺮ ﻓﻼﻥ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺸﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻋﺎﻟﯽ ﺗﺮﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻢ... ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺫﻫﻨﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﻫﯿﺪ ﻭ ﻭﺳﻌﺖ ﺩﯾﺪﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ ﺟﺎﻟﺐ ﻭﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﻣﯿﺎﻓﺘﺪ. ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪﯼ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯾﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﯿﺪ... 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔆دستخط پسرمه 🌟پیکر یکی از شهدا به نام «احمدزاده» را که براساس شواهد دوستانش پیدا کرده بودیم، هیچ پلاک و مدرکی نداشت، تحویل خانواده اش دادیم. مادر او با دیدن چند تکه استخوان، مات و مبهوت، فقط می گفت: «این بچه من نیست!» حق هم داشت. 🌟او در همان لحظات، تکه پاره های لباس شهید را می جست که ناگهان چیزی توجه اش را جلب کرد. دستانش را میان استخوان ها برد و خودکار رنگ و رو رفته ای را در آورد. با گوشه چادر، بدنه خودکار را پاک کرد. سریع مغزی خودکار را درآورد و تکه کاغذی را که داخل بدنه آن لوله شده بود، خارج ساخت. 🌟اشک در چشمانش حلقه زد. همه متعجب شده بودند که چه شده، دیدیم بر روی کاغذ لوله شده نوشته شده: «احمدزاده». مادر آن را بوسید و گفت: «این دست خط پسرم، این پیکر پسرمه، خودشه.» ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
☑️قفل شدن کمربند ایمنی هنگام تصادف رانندگی و یک راهکار 🔸موارد زیادی بودند که ماشین در حال سوختن بوده و راننده بخاطر قفل شدن کمربند زنده زنده در آتش سوخته ! 🔻منتشر کن ، شاید جان یک نفر رو نجات بدی -------------- ☑️http://eitaa.com/cognizable_wan
یه همسایه داریم همش میاد دم خونه یا پیاز میخاد یا گوجه میخواد یا تخم‌مرغ... چند وقت پیش شمال بودم، زنگ زده میگه نبودید خونه من رفتم به حساب شما از سر کوچه ۵ تا تخم مرغ و تن ماهی خریدم 😂 😂😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
💑 هیچ انسان بی‌عیبی وجود ندارد. هیچ همسر بی‌عیبی در زیر این آسمان وجود ندارد. ❣ عیب ها را نباید بزرگ کرد. اگر محبت باشد همهٔ عیوبی را که ممکن است انسان در کسی ببیند، خواهد پوشاند و مانع خواهد شد از اینکه مسائل کوچک را عمده کنند و خدای نکرده باعث بروز مشکلات شوند. 🧕http://eitaa.com/cognizable_wan
🤔آیا تا به حال پلی ساخته‌ایم؟ 💫در زمان‌های دور دو برادر در کنار هم بر سر زمینی که از پدرشان به ارث برده بودند کار می‌کردند و در نزدیک هم خانه‌هایی برای خودشان ساخته بودند و به خوبی روزگار می‌گذراندند. برحسب اتفاق روزی بر سر مسئله‌ای با هم به اختلاف رسیدند. برادر کوچکتر بین زمین‌ها و خانه‌هایشان کانال بزرگی حفر کرد و داخل آن آب انداخت تا هیچ گونه ارتباطی با هم نداشته باشند. 💫برادر بزرگتر هم ناراحت شد و از نجاری خواست تا با نصب پرچین‌های بلند کاری کند تا برادرش را نبیند و خودش عازم شهر شد. هنگام عصر که برگشت با تعجب دید که نجار بجای ساخت دیوار چوبی بلند یک پل بزرگ ساخته است. 💫برادر کوچکتر که از صبح شاهد این صحنه بود پیش خود اندیشید حتماً برادرش برای آشتی دستور ساخت پل را داده است و بی‌صبرانه منتظر بازگشت او بود. رفت و برادر بزرگ را در آغوش گرفت و از او معذرت‌خواهی کرد. 👈 دو برادر از نجار خواستند چند روزی مهمان آنها باشد. اما او گفت: پل‌های زیادی هستند که او باید بسازد و رفت. ✾http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺🌿🌺🌿 نگاهتان به دنیا را تغییر دهید ،دنیا تغییر می‌کند 😍 🦋 دکتر وین دایر می‌گوید برای اولین بار آلبرت انیشتین دریافت که بزرگترین و پایه‌ای ترین تصمیم زندگی هر فردی این است که از خودش بپرسد: 🧐آیا من می‌خواهم در یک جهان پر از خصومت زندگی کنم یا در یک جهان پر از دوستی؟ آنچه که در جهان امروز ما دیده می‌شود ناشی از دیدگاه ما نسبت به جهان است. ما خودمان چنین دنیایی را خلق کرده‌ایم. ⬅️دکتر وین دایر در اینجا مثالی می‌زند: فرض کنید در خانه هستید، کلید ماشین در دستتان است، برق قطع می‌‌شود، نمی‌توانید جایی را ببینید، کورمال کورمال در اتاق راه می‌روید و به جایی برخورد می‌کنید، کلیدها از دستتان می‌‎افتد، مشغول جستجو می‌شوید اما متوجه می‌شوید نمی‌توانید در تاریکی اتاق، کلید‌ها را پیدا کنید، به بیرون نگاه می‌کنید متوجه روشنایی خیابان می‌شوید و جرقه‌ای در ذهنتان زده می‌شود و به خودتان می‌گویید من اینجا در تاریکی نمی‌‌مانم تا کلیدهای ماشین را پیدا کنم درحالیکه بیرون از اینجا نور هست، از این اتاق تاریک بیرون می‌روم و در زیر نور خیابان دنبال کلیدهایم خواهم گشت! شما به خیابان می‌روید و مشغول جستجوی کلیدهای ماشینتان می‌شوید. همسایه‌‌تان می‌آید و می‌پرسد: چه خبر شده؟ - خب راستش من کلیدامو گم کردم. - اوه! بهت کمک می‌کنم.باهم دنبالشون می‌گردیم. دست آخر همسایه‌تان می‌پرسد: ببخشید شما کجا دقیقا کلیداتونو گم کردین؟ - خب راستش توی خونه از دستم افتاد، ولی چون خونه تاریک بود اومدم اینجا توی نور خیابون! ✅با شنیدن این داستان حتما خنده‌تان گرفته که چقدر احمقانه است. اما آیا این همان کاری نیست که همه‌ی ما انجامش می‌دهیم؟ وقتی‌که یک مشکل در درون خودمان داریم به دنبال راه حل در خارج از وجود خودمان می‌گردیم. 👌مثل این است که پیش یک پزشک بروید و از علائم بیماری خود به او بگویید، سپس پزشک، چهار-پنج تا نسخه به شما بدهد و بگوید یکی از این نسخه‌ها برای مادرزنتان نوشته‌ام ، یکی دیگر را برای همسایه‌تان، این را هم برای دخترتان و دیگری را نیز برای پدرتان نوشته‌ام! ✅منظور این است: کسی که دارای مشکل است و با آن دست و پنجه نرم می‌کند شمایید اما از دیگران انتظار دارید تغییر کنند یا چیزی خارج از وجود شما تغییر کند تا حالتان بهتر شود یا زندگی‌تان سروسامان پیدا کند. در صورتیکه تنها چیزی که باید به دقت آنرا مورد بررسی و مداوا قرار دهید چیزی نیست جز درون خودتان. البته کار بسیار سختی است و به نظم و تلاش نیاز دارد اما شدنی است. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
چگونه ایرانیان، مغولان را از ایران بیرون کردند و ایران را آزاد ساختند؟ زوال مغولان از یک روستا شروع شد! ۱۲۰ سال مغولها هر چه خواستند در ایران کردند. جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند. از کشتن صدهزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت ‏برخی از قبایل ، مغول‌ها پس از فتح ایران بیشتر در خراسان سکنی داشتند. ولی چون بیابانگرد بودند اغلب در شهرها زندگی نمی‌کردند. مغول‌ها همه حقی داشتند ،‏مغولان مجاز بودند هر که را خواستند بکشند، به هر که خواستند تجاوز کنند و هر چه را خواستند غارت کنند. ایرانیان برایشان حتی برده نبودند، احشام بودند ‏در تاریخ دورهٔ مغول همه‌چیز باورنکردنی است. چنان یأسی میان مردم ایران وجود آورده بودند که حتی در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمی‌کردند. اما ماجرا از اینجا شروع شد : ‏ابن اثیر می‌نویسد: یک مغول در صحرایی به هفده نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بکشد. هیچکس جرات نکرد مقاومت کند جز یک نفر و همان یک نفر آن مغول را بکشت! ‏داستان دیگر از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند شروع می‌شود. چند مغول بیابانگرد به خانهٔ این‌دو می‌روند و زنان و دخترانشان را طلب می‌کنند! ‏بر خلاف ۱۲۰سال قبلش،دو برادر مقاومت می‌کنند و مغولان را می‌کشند.مردم باشتین اول می‌ترسند ولی مرد شجاعی به نام عبدالرزاق دعوت بایستادگی میکند. ‏خبر به قریه‌های اطراف می‌رسد. حاکم سبزوار مامورانی را می‌فرستد تا دو برادر را دستگیر کنند. عبدالرزاق با کمک مردم روستا ماموران را می‌کشد. ‏در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چندصدنفره را به باشتین می‌فرستد، ولی حالا خیلی‌ها جرأت مقاومت می‌کنند. عبدالرزاق فرمانده قیام می‌شود. ‏در چند روستا، مردم مغولان را می‌کشند و خبرهای مغول‌کشی کم‌کم زیاد می‌شود. عبدالرزاق نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشته‌اش می‌گذارد. ‏فوج‌فوج مردمان به‌ستوه آمده از ستم مغول‌ها به باشتین می‌روند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه ارغونشاه (حاکم سبزوار) بایستند. ‏عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز می‌شود و سبزوار فتح می‌گردد. پس از ۱۲۰ سال ایرانیان بر مغول‌ها فائق می‌شوند. آن روز حتماً پرشکوه بوده است! ‏طغای‌تیمور ایلخان مغول،یک ایلچی مغول را می‌فرستد تا سربداران از او اطاعت کنند. سربداران او را می‌کشند و از طغای‌تیمور می‌خواهند که اطاعت کند! ‌‎سربداران به جنگ می‌روند و طغای‌تیمور را شکست می‌دهند و این نقطهٔ پایان ایلخانان مغول است.. 🔸http://eitaa.com/cognizable_wan
♨️ این قضیه سفر چهل روزه شاه به سوئیس خیلی قضیه عجیبیه! 🔹 سه بهمن ۱۳۵۰ یکی از عجیبترین کولاکها در ایران رخ می‌ده! یعنی شاهنشاه، ایران بوده که یهو تو قصر چند میلیاردیش بهش می‌گن آقا مردم تو روستاها دارن یخ می‌زنند! می‌گه بالاخره شهنشاه بلیط گرفته و نریم ناراحت می‌شه! (توجه به زن و خواست همسر از خصوصیات بارز شهنشاه بود) ۵ بهمن، شهنشاه همایونی می‌ره سوئیس و به صورت رسمی و اعلام شده و با بدرقه سران مملکتی مثل وزیر کشور و وزیر آب وبرق که مهمترین وزرای کنترل بحران بودند و دستبوسی شاه این کار انجام می‌شه! (عکس بالا سمت‌چپ) (یعنی برای حال و حول هم سران باید بیان بدرقه‌اش کنند!) 🔹 اونجا هم دوتا هتل کامل اجاره می‌کنند برا فک و فامیل خودشو فرح و سایر مسئولین! خلاصه حسابی که خوش گذروندند فکر کردید یه هفته بعد بر می‌گردند که به مردم کمک کنند؟! ❌ نه! چهل روز بعد در ۱۱اسفند که نزدیک تعطیلات عید بوده بر می‌گردند تا برای سفر عیدشون به رامسر آماده شوند! (عکس پایین سمت راست) حالا بلند بگو: مرگ بر دیکتاتور! 🔥 http://eitaa.com/cognizable_wan
💑 ازدواج ساده به سبک شهدا 🔸راوی: همسر شهید علی نیلچیان ❣شب عقد کلی سنت‌شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش. ❣مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسم‌مان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛ البته نه برای ریخت و پاش! برای اینکه سادگی ازدواج‌مان را ببینند؛ این که می‌شود ساده ازدواج کرد و خوشبخت بود. ❣عروسی‌مان هم از این ساده‌تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانه‌ بخت. 📚کتاب قرمز رنگ خون بابا 🧕http://eitaa.com/cognizable_wan