احتیاجات مادی فرزندان را در حد افراط تامین نکنید
والدین سعی می کنند تا فرزندان خود رادر موقعیت های سخت دشوار دور نگه دارند وبیشتر کوشش می کنندکه احتیاجات مادی اش را در حد افراط براورده سازند وآن رادلیل محبت می دانند!همه می دانند که وظیفه والدین تامین معاش و زندگی کودک است،اما این نکته را نمی توان نادیده گرفت که اگر صورت افراط داشته باشد کودک:
۱_ازخود راضی. ۲_مغرور
اشتهایش سیر ناپذیر. ۴_دراینده از هیچی راضی نخواهد شد
تربیت صحیح فرزند همان اصلاح جامعه است.
http://eitaa.com/cognizable_wan
#سخن_بزرگاݩ•|🌱|•
هرڪسے بتواند..!
درد اصلیِ خود را #درڪ ڪند،
رنج هایش #ڪاهش خواهد یافت.
درد اصلے همه #انسانها، چه خوب و
چه بد، دوری از #خداست.
#خوبها یڪ جور،
#بدها یڪ جور...
🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
#سیاستهای_همسرداری
"پذیرش «عذرخواهی»!!!"
🔹 سختگیری زیاد در پذیرفتن عذرخواهی همسر، میتواند موجب شود که او کمتر برای عذرخواهی پیشقدم شود.
🔸 توقع نداشته باشید که همسرتان با الفاظ خاص و مورد نظر شما عذرخواهی کند. گاهی حتی برخی رفتارها، نشاندهنده و چراغ سبزی به معنای عذرخواهی است. پس سریع عذر زبانی و یا رفتاری همسر را بپذیرید و واقعاً او را ببخشید.
✅ گاهی دیر پذیرفتن عذر همسر، زمینه ایجاد کینه، سوءظن و سردی روابط میگردد. مواظب باشید در پذیرش عذرخواهی، منّت نگذارید و حفظ عزّت همسرتان را در نظر بگیرید.
#آیین_همسرداری
http://eitaa.com/cognizable_wan
✫⇠قسمت : 9⃣8⃣1⃣
#فصل_شانزدهم
فردا صمد وقتی برگشت، خوشحال بود. می گفت: «آن هواپیما را دیشب دیدی؟! بچه ها زدندش. خلبانش هم اسیر شده.»
گفتم: «پس تو می گفتی هواپیمایی نیست. من اشتباه می کنم.»
گفت: «دیشب خیلی ترسیده بودی. نمی خواستم بچه ها هم بترسند.»
کم کم همسایه های زیادی پیدا کردیم. خانه های سازمانی و مسکونی گوشه پادگان بود و با منطقه نظامی فاصله داشت. بین همسایه ها، همسر آقای همدانی و بشیری و حاج آقا سمواتی هم بودند که هم شهری بودیم. در پادگان زندگی تازه ای آغاز کرده بودیم که برای من بعد از گذراندن آن همه سختی جالب بود. بعد از نماز صبح می خوابیدیم و ساعت نه یا ده بیدار می شدیم. صبحانه ای را که مردها برایمان کنار گذاشته بودند، می خوردیم. کمی به بچه ها می رسیدیم و آن ها را می فرستادیم توی راهرو یا طبقه پایین بازی کنند. ظرف های صبحانه را می شستیم و با زن ها توی یک اتاق جمع می شدیم و می نشستیم به نَقل خاطره و تعریف. مردها هم که دیگر برای ناهار پیشمان نمی آمدند.
ناهار را سربازی با ماشین می آورد. وقتی صدای بوق ماشین را می شنیدیم، قابلمه ها را می دادیم به بچه ها. آن ها هم ناهار را تحویل می گرفتند. هر کس به تعداد خانواده اش قابلمه ای مخصوص داشت؛ قابلمه دونفره، چهارنفره، کمتر یا بیشتر.
❃↫✨« »✨↬❃
✫⇠قسمت :0⃣9⃣1⃣
#فصل_شانزدهم
یک روز آن قدر گرم تعریف شده بودیم که هر چه سرباز مسئول غذا بوق زده بود، متوجه نشده بودیم. او هم به گمان اینکه ما توی ساختمان نیستیم، غذا را برداشته و رفته بود و جریان را هم پی گیری نکرده بود. خلاصه آن روز هر چه منتظر شدیم، خبری از غذا نشد. آن قدر گرسنگی کشیدیم تا شب شد و شام آوردند.
یک روز با صدای رژه سربازهای توی پادگان از خواب بیدار شدم، گوشه پتوی پشت پنجره را کنار زدم. سربازها وسط محوطه داشتند رژه می رفتند. خوب که نگاه کردم، دیدم یکی از هم روستایی هایمان هم توی رژه است. او سیدآقا بود. در آن غربت دیدن یک آشنا خوشایند بود. آن قدر ایستادم و نگاهش کردم تا رژه تمام شد و همه رفتند. شب که این جریان را برای صمد تعریف کردم، دیدم خوشش نیامد و با اوقات تلخی گفت: «چشمم روشن، حالا پشت پنجره می ایستی و مردهای غریبه را نگاه می کنی؟!»
دیگر پشت پنجره نایستادم.
دو هفته ای می شد در پادگان بودیم، یک روز صمد گفت: «امروز می خواهیم برویم گردش.»
بچه ها خوشحال شدند و زود لباس هایشان را پوشیدند. صمد کتری و لیوان و قند و چای برداشت و گفت: «تو هم سفره و نان و قاشق و بشقاب بیاور.»
ادامه دارد...✒️
🎀http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
یه معتاد تو محله ماست بهش میگن ابراهیم نبی
سه بار آتیش سیگار افتاده رو فرشو زندگیش خونه آتیش گرفته اما زنده مونده 😂😂
👇👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
😂😘😘😂
هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
پنجشنبه است😔🌹
امـروز🌺
هـمان روزی است
اهالی سفر کرده از دنیا،
چشم انتظار عزیزانشان هستند
دستشان ازدنیا ڪوتاه است
ومحتاج یادڪردن ماهستند.
بالاخص
پدران و مادران
برادران و خواهران
اساتید و شهدا
همه و همه را با ذکر فاتحه ای میهمان سفره هایمان کنیم.
🌍 http://eitaa.com/cognizable_wan
💎بزرگی گفت: وابسته به خدا شويد.
پرسيدم: چجوري؟
گفت: چجوري وابسته به کسی ميشي؟
گفتم: وقتي زياد باهاش حرف ميزنم، زياد ميرم و ميام.
گفت: آفرين
زياد باخدا حرف بزن، زياد با خدا رفت و آمد كن
🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan
⭐️کسی که دربارۀ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمیکند و خیال میکند دیگران انصاف و شعور دارند،
احمق نیست، مناعت طبع دارد.
⭐️کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمیگذارد،
احمق نیست، منظم و محترم است.
⭐️کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض میدهد یا ضامن وام آنها میشود و به دروغ نمیگوید که ندارم و گرفتارم،
احمق نیست. کریم و جوانمرد است.
⭐️کسی که معایب و کاستی های دیگران به رویشان نمی آورد و بدی ها را نادیده می گیرد،
احمق نیست. شریف است.
⭐️كسی كه در مقابل بی ادبی و بی شخصيتي ديگران با تواضع و محترمانه صحبت ميكند و مانند آنها توهين و بددهنی نميكند،
احمق نيست. مودب و باشخصيت است...
⭐️انسان بودن هزينه سنگينی دارد.
.
🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan