🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#به_یاد_صحرای_کربلا....
🌷با صدای نالههای اسيرِ تشنه و مجروحی که شب قبل به آسایشگاه آورده بودند، بیدارشدم. خودم را بالای سرش رساندم و پرسیدم: چی میخواهی؟ به سختی گفت: آب، یک کم آب. یک قطره اب هم توی آسایشگاه نبود. رفتم پشت پنجرهی آسایشگاه و نگهبان را صدا زدم. ازش خواستم کمی آب برایم بیاورد، ولی کلی فحش و ناسزا حوالهام کرد و رفت.
🌷....با ناامیدی برگشتم بالای سرش. فحشهای نگهبان را شنیده بود؛ حالا هم شرمندگی من را میدید. همین که آمدم حرفی بزنم، گفت: اشکالی نداره، به یاد صحرای کربلا تشنه میمانم. هنوز سپیده نزده بود که به یاد صحرای کربلا، کربلایی شد.
📚 "پلاک، شهادت"
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
✍️ کنار آیت الله بهجت بودیم. یکی از حضار گفت: «حاج آقا یک نصیحتی بفرمایید استفاده کنیم.» آقای بهجت سرش پایین بود. این جمله را که شنید سرش را بالا آورد و فرمود: «از آنچه تا الان یاد گرفتهای، استفادهی لازم را کردهای؟!» سپس ادامه داد: «شما بحمدالله همه #نماز میخوانید ولی آیا واقعا از نظر نفسانی و معنوی از این نماز که عمود دین و مایهی تقرب به خداست بهرهی کافی را بردهاید؟ آیا آثار آن را در نفس خود احساس میکنید؟ زمانی که محضر استادمان آقای قاضی مشرف میشدیم، به ما اینگونه میفرمودند. ما هم معنای این نکته را خوب نفهمیدیم مگر پس از ریاضتها و تأملهای فراوان. باید قدم_اول را با صدق و صفا بردارید. بهترین چیز برای شروع همین نماز است. قدم دوم را اگر نمیدانستید، خدای متعال کسی را با لطف و کرم خود میفرستد تا به شما یاد دهد.»
📚 برگرفته از کتاب استاد | صد روایت از زندگی آیت الله قاضی طباطبایی ص ۱۱۵
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
وقتی همسرتون صداتون میزنه باعشق جوابشوبدین،بجای اینکه بگین هان یا بله،بگید'جان دلم بله عزیزمو..مطمئن باش کارتون بدون پاسخ نمیمونه احترام بذاری احترام دریافت میکنی
#همسرداری
🧕http://eitaa.com/cognizable_wan
🕊
راز موفقیت آن است که شغل خود را جزء سرگرمی های خویش قرار دهید.
👤 مارک تواین
#روانشناسی
💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🕊
شما خودتان را بیش از حد در دسترس، بیش از حد سخاوتمندانه، خیلی آسان کرده اید. و مردم معمولاً به چیزی که رایگان دریافت می کنند ارزشی نمی دهند..🌻
#روانشناسی
💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🕊
🍃گذشته هایت را ببخش ..
زیرا آنان همچون کفشهای کودکیت
نه تنها برایت کوچکند!!
بلکه تو را
از برداشتن " گام های بزرگ "باز میدارند...
#روانشناسی
💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
4_5794356970492266906.pdf
3M
این فایل PDF(پی دی اف) است
#رمان
💌رمان درناز بانو
🚕بلا مثل اسنپ
✍️محسن عبدالله زاده
🖊چند وقت پیش، دور یک میدان دنبال تاکسی بودم. ماشین های اطراف قیمت ۱۰۰ تومان به بالا می دادن. اسنپ زدم، قیمت ۴۳ت معمولی و ۵۰ت برای گزینه عجله دارم آمد. بعد از ثبت سفارش، مشخصات یکی از همان تاکسی های دور میدان آمد. راننده ای که تا چند دقیقه پیش با کلی ناز کرایه ۱۰۰ت میگفت حالا خودش به امر اسنپ کرایه ۵۰ت را پذیرفت.
تازه چقدرش را باید به اسنپ کمیسیون بدهد.
اسنپ و امثال آن مکافات و بلایی است که سر رانندگان بی انصاف آمده و خودشان به دست خودشان این بلا را می پذیرند.
در زندگی ما هم اسنپ های مختلفی وجود دارد. که خودمان با دست خودمان می پذیریم. اگر انصاف و تقوا را رعایت نکنیم خودمان می پذیریم اسنپ ها برایمان تصمیم بگیرند و قیمت تعیین کنند. و تاسف بار اینکه از این دخالت راضی و خوشحال هستیم...
#اسنپ
#اجتماعی
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#پندانه
🔴يكی همیشه ما را میبيند
✍فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: بیا با هم برویم از میوههای درخت فلان باغ دزدی کنیم.
پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با اینکه پسر میدانست این کار زشت و ناپسند است ولی نمیخواست با پدرش مخالفت کند. سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت میروم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده.
فرزند پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدرجان، یکی ما را میبیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را میبیند کیست؟
فرزند در جواب گفت: «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى؛ آيا او نمیداند كه خداوند همه اعمالش را میبيند؟!»(علق:14)
پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد!خیلی از اعمال ما مانند غیبت، تهمت و ... هم به اندازه دزدی و چهبسا بیشتر قبیح است اما چون مثل دزدی در ذهن ما جلوه بدی از آن شکل نگرفته، بدون توجه به اینکه یک نفر نظارهگر رفتار ماست همچنان آن را ادامه میدهیم.
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸ماجرای شیخ عبدالله پیاده
🎙حجت الاسلام عالی
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
#غریب_اندر_غریب!!
🌷پشت سر شهيد بروجردی خيلی حرف میزدند، میگفتند ضد انقلاب و حزبيه و از اينجور حرفای بیربط. يکبار آمدم بهش گفتم، ديدم بههم ريخت. پيش خودم گفتم: "عجب آدم بیجنبهایه، کاش نيامده بودم چيزی بهش بگم." ازش پرسيدم: چی شده؟ رفتی تو هم؟! ناراحت شدی؟! عيب نداره، در دروازه رو اگر ببندی، در دهن مردم را نمیتوان بست.
🌷گفت: نه، ناراحت نيستم. ناراحتِ اينم که چطور اين بندگان خدا، وقت عزيزشان را صرف آدم گنهکاری مثل من میکنند و بهواسطه غيبت کردنِ منِ رو سياه، مرتکب گناه میشَن. من خودم رو باعثِ گناه اينها میدونم!
🌹خاطره اى به ياد قهرمان لرستان، سردار سرلشکر پاسدار شهید محمّد بروجردی (ملقب به مسیح کردستان)
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#داستان_آموزنده
🔆جزاى عمل
🍃نقل شده : وقتى كه مغوليان و چنگيزيان به ايران حمله وحشيانه كردند و همه جا حمام خون به راه انداختند، وقتى چنگيز وارد هر شهرى مى شد از مردم مى پرسيد: ((من شما را مى كشم يا خدا؟))
🍃 اگر مى گفتند كه تو مى كشى ، همه را مى كشت و اگر مى گفتند خدا مى كشد باز همه را مى كشت ، تا اين كه به شهر همدان رسيد، قبلا افرادى نزد بزرگان همدان فرستاد كه آنها به نزد من بيايند كه صحبتى با آنها دارم .
🍃در همدان همه حيران بودند كه چه كنند، جوان شجاع و هوشيارى گفت :
🍃 من مى روم ، گفتند: مى ترسيم كشته شوى . گفت : من هم مثل ديگران .
🍃آن جوان آماده شد و گفت : يك شتر و يك خروس و يك بز به من بدهيد بر شتر سوار شد و بز و خروس را جلو خود گذارد و آمد نزديك اردوگاه چنگيز، پياده گرديد و به حضور چنگيز رسيد و گفت : سلطان اگر بزرگ مى خواهى شتر و اگر ريش بلند مى خواهى اين بز، و اگر پرحرف مى خواهى اين خروس و اگر صحبتى دارى من آمده ام .
چنگيز گفت : بگو بدانم من اين مردم را مى كشم يا خدا؟
🍃جوان گفت : نه تو مى كشى و نه خدا.
🍃پرسيد: چه كسى مى كشد؟
🍃گفت : جزاى عملشان .
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan