eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
638 فایل
دوستان بزرگوار چون کانال ما قفل شده به کانال جدیدمان بپیوندید ‌┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ #دانستنی_های_زیبا @danestanyhayezyba
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 وقتی از ته دل بخندی . . . وقتی از ته دل بخندی . . . وقتی هر چیزی را به خودت نگیری وقتی سپاسگزار آنچه که هست باشی وقتی برای شاد بودن نیاز به بهانه نداشته باشی آن زمان است که واقعا زندگی میکنی . . . ! بازی زندگی ، بازی بومرنگ‌هاست اندیشه‌ها کردارها و سخنان ما دیر یا زود با دقت شگفت‌آوری به سوی ما بازمی‌گردند زمانی که آدمی بتواند بی‌هیچ دلهره‌ای آرزو کند هر آرزویی بی‌درنگ برآورده خواهد شد . . . 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 دعا های توصیه شده برای عاقبت بخیری فرزند 🎙 سخنران: حجت الاسلام http://eitaa.com/cognizable_wan
در خانه های قديمی تا کمتر از 100 سال پيش، زيرآب در انتهای مخزن آب خانه‌ها بوده که برای خالی کردن آب، آن را باز می‌کردند. اين زيرآب به چاهی راه داشت که کسی درون حوض می‌رفت و زيرآب را باز می‌کرد تا لجن ته حوض از زيرآب به چاه برود و آب پاکيزه شود. در همان زمان وقتی‌ با کسی دشمنی داشتند ، برای اين که به او ضربه بزنند زيرآب حوض خانه‌اش را باز می‌کردند تا همه آب تميزی را که در حوض دارد از دست بدهد ! صاحبخانه وقتی خبردار می‌شد خيلی‌ ناراحت می‌‌شد چون بی‌آب می‌ماند. اين فرد آزرده به دوستانش می‌گفت: «زيرآبم را زده اند.» 🔸🚪 http://eitaa.com/cognizable_wan
(1).pdf
3.43M
💌عنوان رمان : جام غرور 👩🏻‍💻نویسنده : نفس . س 🎭ژانر : 📖تعداد صفحات : ۵۰۳ 💬خلاصه : جوانی از جنس سنگ ، لبریز از غرور ، برای رسیدن به خواسته‌هایش قادر است تمام مرزها را زیر پا بگذارد. او از شکستن‌ها ، گذشتن‌ها و ویران کردن‌ها ترسی ندارد. روزی که خودش را در اوج می‌بیند ، سرنوشت دست به کار می‌شود ، از جایی که فکرش را نمی‌کند کسی را وارد زندگی‌اش می‌کند که قصر ساخته شده از غرورش را ویران می‌سازد و آغاز کابوس‌هایش را رقم می‌زند. اما آیا در این بازی‌ غرور می‌تواند پیروز باشد؟ ...
🌷 🌷 !! 🌷با چهار صد نفر از برادران رزمنده، گردانی را تشکیل دادیم به نام «سیف‌الله»؛ گردانی از تیپ استان کهگلیویه و بویر احمد که در عملیات والفجر ٨ به لشکر ویژه ٢۵ کربلا مأمور شد. گردانی آبی – خاکی که توان و انعطاف لازم را در جبهه‌‌های مختلف دارا بود. شکر خدا نیروهایی هم که به ما محلق شدند با ایمان، اخلاص و توان رزمی بالایی بودند. آن‌قدر روحیه بچه‌ها شاداب بود که ما از آن‌ها روحیه‌ می‌گرفتیم. شهید عبدالمحمد تقوی، روحانی اهل حالی بود که هدایت معنوی گردان را بر عهده داشت. کلام ایشان به قدری در دل‌ها نفوذ داشت که همه را به وجد می‌آورد. همه برای نماز شب از خواب بلند می‌شدند؛ مثلاً: وقتی از گشت شبانه برمی‌گشتیم هیچ کس نمی‌خوابید. نماز صبح که می‌شد، همه دسته جمعی اذان می‌گفتند. تلاش بچه‌ها در تهذیب نفس، ستودنی بود. شب‌ها به نخلستان‌های بهمن‌‌شیر پناه می‌بردند. می‌نشستند و به یاد غربت حضرت علی (ع) اشک می‌ریختند. 🌷هر روز برنامه‌ی معنوی خاصی برقرار بود. یک روز، روز استغفار نامیده می‌شد، یک روز، روز وحدت. بچه‌ها با هم پیمان اخوت می‌بستند که تا آخرین نفس برای پیروزی اسلام پایدار بمانند. یکی از حساس‌ترین بخش‌های عملیات والفجر ٨ به عهده‌ی گردان ما گذاشته شد. گردان ما گردان پیشرو بود که می‌بایست پایگاه موشکی عراقی‌ها را منهدم کند؛ پایگاهی که موشک‌های آن دهانه‌ی خلیج فارس و برخی از شهرهای مرزی و مردم بی‌‌گناه را مورد هدف قرار می‌داد. در کنار رشد معنوی نیروها با توجه به سختی مأموريت، باید توان رزمی بچه‌ها نیز بالا می‌رفت. بعضی مواقع احساس می‌کردم دست غیبی، ما را در نحوه‌‌ی آموزش‌ها هدایت می‌‌کند. یک شب خواب دیدم که با پای برهنه درحالی‌که پوتین‌ها را به گردن آویزان کرده‌ بودیم با اسلحه، مسافتی طولانی و دشوار را طی می‌کنیم. 🌷....در صبحگاه همان شب اعلام کردم: «برادرها! پوتین‌ها را در آورده و به دور گردن بیندازید.» آن وقت همه با هم داخل نهرهای بهمن‌شیر که تا حدودی باتلاقی و پر از لجن بود، راه رفتیم. پای بچه‌‌ها زخم شد و از آن خون می‌ریخت، اما کسی اعتراضی نمی‌کرد. هیچ کس حتی نپرسید، چرا چنین تمرینی را انجام می‌دهیم؟ در هیچ یک از تمرین‌ها به رغم دشواری کار، کسی گله و شکایت نمی‌کرد. در عملیات، همین صحنه‌ی تمرین برای ما تکرار شد و در جایی مجبور شدیم که با پای برهنه از درون باتلاق‌ عبور کنیم. 🌹خاطره ای به یاد روحانی شهید عبدالمحمد تقوی : سید مجيد کریمی فارسی، رزمنده لشکر ویژه ٢۵ کربلا ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻چگونه در رژیم لاغری صورتمان لاغر نشود 🔸مصرف 3 روز در هفته قرص ویتامین E 🔸ازجوانه گندم هرروز استفاده کنید 🔸مصرف هویج و ذرت پخته و بادام 🔸نوشیدن آب زیاد 🔸2قاشق ژله هرروز و http://eitaa.com/cognizable_wan
سیاسیت های همسرداری ⭕️مسائل را به موقع حل کنید 👈اجازه ندهید وجودتان انباشته از خشم شود. هر مشکلی که در روابط زناشویی روی میدهد میتواند دوطرف را رودرروی هم قرار دهد ودرنتیجه آنها را ازهم دور ویا دشمن کند 🧕http://eitaa.com/cognizable_wan
33.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) محضر امام زمان(عج) 🔰 🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
مردی با لباس و کفشهای گرانقیمت به دیواری خیره شده بود و میگریست. نزدیکش شدم و به نقطه ای که خیره شده بود با دقت نگاه کردم , نوشته شده بود . این هم میگذرد! علت اش را پرسیدم گفت! این دست خط من است که چندین سال پیش در این نقطه هیزم میفروختم..... حال صاحب چندین کار خانه ام . پرسیدم, پس چرا دوباره اینجا برگشتی ؟ گفت آمدم تا باز بنویسم : این هم میگذرد. 🍃http://eitaa.com/cognizable_wan 🌺🍃
📚وقتی که او مرد... وقتی که مرد، حتی یک نفر هم توی محل ما ناراحت نشد. بچه‌های محل اسمش رو گذاشته بودند مرفه بی‌درد و بی‌کس. و این لقب هم چقدر به او می‌آمد نه زن داشت نه بچه و نه کس‌وکار درستی. شنیده بودیم که چند تایی برادرزاده و خواهرزاده دارد که آنها هم وقتی دیده بودند آبی از اجاق عموجان و دایی جان برایشان گرم نمی‌شود، تنهایش گذاشته بودند. وقتی که مُرد، من و سه چهار تا از بچه‌های محل که می‌دانستیم ثروت عظیم و بی‌کرانش بی‌صاحب می‌ماند، بدون اینکه بگذاریم کسی از همسایه‌ها بفهمد، شب اول با ترس و لرز زیاد وارد خانه‌‌اش شدیم و هر چه پول نقد داشت، بلند کردیم. بعد هم با خود کنار آمدیم که: این که دزدی نیست تازه او به این پول‌ها دیگر هیچ احتیاجی هم ندارد. تازه می‌توانیم کمی هم از این پول‌ها را از طرفش صرف کار خیر کنیم تا هم خودش سود برده باشد و هم ما... اما دو روز بعد در مراسم خاکسپاری‌اش که با همت ریش سفید‌های محل به بهشت زهرا رفتیم، من و بچه‌ها چقدر خجالت کشیدیم. موقعی که ١۵٠ بچه یتیم از بهزیستی آمدند بالای سرش و فهمیدیم مرفه بی‌درد خرج سرپرستی همه آنها را می‌داده، بچه‌های یتیم را دیدیم که اشک می‌ریختند و انگار پدری مهربان را از دست داده‌اند از خودمان پرسیدیم: او تنها بود یا ما؟ ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan