🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#داستان_آموزنده
🔆دو ملک
🥀در بنیاسرائیل قاضیای بود که پسرش وفات کرد. پس در فقدان او بیتابی و ناله بسیار میکرد. پس دو ملک به صورت انسان برای شکایتی نزدش آمدند. اوّلی گفت: «گوسفندان این مرد، بر زراعت من وارد شدند و آن را خراب نمودند.»
🥀 دوّمی گفت: «او زمین کشاورزیاش را بین کوه و نهر آب قرار داده و من راهی غیر این، برای عبور نداشتم.» قاضی گفت: «تو مگر نمیدانستی که راه مردم فقط همین است و در آنجا کشاورزی کردهای؟»
🥀 او در پاسخ گفت: «مگر وقتی خدا به تو پسر داد، نمیدانستی روزی خواهد مُرد؟» پس آن دو فرشته به جایگاه خود بازگشتند.
#نکته
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#پندانه
🔺چقدر این جمله زیباست
انسانهای ناپخته
همیشه میخواهند
که در مشاجرات پیروز شوند...
حتی اگر به قیمت
از دست دادن "رابطه" باشد...
اما انسانهای عاقل
درک میکنند که گاهی
بهتر است در مشاجره ای ببازند،
تا در رابطه ای که
برایشان با ارزش تر است
"پیروز" شوند...
🌿هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد ؛
مگر به " فهم و شعور " ؛
مگر به " درک و ادب " ؛
☘آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند !
و این قدرت تو نیست ؛
این " #انسانیت " است..
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔆 #پندانه
بردبار باش!
🔹کیفها توی کیففروشیها اگر خوشفرم و خوشقوارهاند به خاطر این است که پر از کاغذ باطلهاند.
🔸اگر آن کاغذ باطلهها را بیرون بریزی از فرم و قیافه میافتند و کاغذها هم دیگر زبالهاند و باید دور ریخته شوند.
🔹خشم و عصبانیت چیزی شبیه همان کاغذ باطله است.
🔸اگر فرو ببری شکل و شخصیت پیدا میکنی و اگر بیرون بریزی از شکل و شخصیت و معنویت میافتی.
🔹پس خشمت را فرو ببر تا شخصیتت حفظ شود ...
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹خوش تیپ
باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچهها به ابراهیم گفت:
«ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که میاومدی
دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف میزدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خندهام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی میخورد غیر از کشتیگیر. بچهها میگفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگهای باشه، فقط ضرره».
شهید ابراهیم هادی
📚 کتاب سلام بر ابراهیم، ص41
امــام عــلــی (علـیـه السـلام)
زکات زیبایی، عفت و پاکدامنی است.
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 حکیم و عارف کوهستان
🔻سر در حجره مرحوم آیتالله #کوهستانی:
«من حرفهای بیهوده را کمتر از غذای حرام نمیدانم!»
🔻وی کسی بود که میگفت:
«من پیش اعضای بدنم شرمنده نیستم. چون آنها حرامی از من سراغ ندارند و در قیامت چیزی برای شهادت علیه من نخواهند داشت».
🔸آیتالله گلپایگانی، زهد و تقوای وی را «عین الیقین» برای خود میدانست. آیتالله مرعشی نجفی او را «لنگر أرض» و آیتالله کشمیری وی را «صاحب نفس زکیه» میدانستند.
http://eitaa.com/cognizable_wan
روزی ملانصرالدین را دیدند که بیرون از خانه خود دنبال چیزی میگردد.
از او پرسیدند:ملا ، دنبال چه چیز میگردی؟
ملا گفت:دنبال کلیدم.
پرسیدند: کلیدت را کجا گم کردی؟
ملا گفت: درون خانه!!!!
گفتند: پس چرا اینجا دنبال ان میگردی؟
ملا پاسخ داد: چون داخل خانه تاریک، اما اینجا روشن است.
ما هم در بیرون به جستجوی خود بر امده ایم، اما تا زمانی که به درون وجودمان بازنگردیم، نمیتوانیم خود را بیابیم.
پس به درون خود بنگریم، یعنی همان جایی که تاریک است.
🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺🍃
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فرق آدم بی نماز و با نماز چیه؟!
🎙#حجتالاسلام_ماندگاری
سعی کنیم نمازمون سر وقت بخونیم مهمونی و دورهمی میخاییم بریم سر ساعت هماهنگیم دیر نشه این که نمازه با خدا هماهنگ باشیم که سر وقت میاییم
🔻خوراکی هایی که نباید با شکم خالی مصرف کرد!
▫️ماست
▫️چای و قهوه
▫️شیر و شیر سویا
▫️زالزالک و پرتقال
▫️نوشیدنی های سرد
▫️خرمالو و گوجه فرنگی
#طب و #سلامت
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#اسلحه_پيشرفته!!
🌷گرمای نيمه شب جزيره مجنون كلافهام كرده بود. بچـههـا در سـنگر خوابيده بودند. هوای شرجی و فضای دم كرده داخل سنگر باعث شد كه نتوانم دوام بياورم. بلند شدم و زدم بيرون. كمی زير آسـمان در سـكوت راه رفتم. با خودم گفتم حالا كه خوابم نمیبرد، بهتر است وضو بگيـرم و نماز شبی بخوانم. توفيقی اجباری كه از پيش آمدنش خوشحال شدم. آفتابهای را كه در كنار درِ سنگر گذاشته بودند برداشتم. آب به انـدازه كافی در آن بود. مـشتی آب بـه صـورتم زدم و درود بـر محمـد و آل او فرستادم. وضوی خود را كامل گرفتم. يكدفعه پشت خـاكريز بـه نظـرم چيزی تكان خورد. نيمخيز شده و....
🌷و دولاّ جلو رفتم. در تاريكی مطلق، برق كلاهش را ديدم؛ يك عراقی بود. كمی ترسيدم. وای خدای مـن! دشـمن تا آن طرف سنگرها آمده بود. خواستم فرياد بزنم، ولی ديـدم صـدايم در نمیآيد. بايد كاری میكردم. آهسته، آهسته جلو رفتم. ديدم يك نفر است. معلـوم بـود اطلاعـاتی است و برای شناسايی آمده است. به خودم آمدم. ديـدم آفتابـه هنـوز در دستم است. پيش خودم گفتم اسلحه ندارم، حالا چه كار كنم! يكدفعـه فكری به نظرم رسيد. آهسته جلو رفتم و لوله آفتابـه را در كمـرش فـرو كردم. صدا زد: تسليم، تسليم! و دستهایش را بالا گرفت. اسلحهاش را گرفتم و به او گفتم: «تعال، رو!»
🌷وقتی اين طرف خاكريز آمدم، با صدای بلند داد زدم: «مهدی، حسين! كجاييد يك عراقی گرفتم!» بچهها با صدای من بيدار شدند. چند تا از بچههای نگهبانی هم سريع رسيدند. همه غرق در خنده بودند. چند نفر سريع رفتند ببينند كسانی ديگر هم هستند؛ كه متوجه شـدند آنها فرار كردهاند. من با لوله آفتابه يك اسير گرفته بودم. بچهها از خنـده رودهبر شده بودند. بعد از آن اتفاق و بردن سرباز عراقی، نمـاز شـبِ باحـالی خواندم و پيش خودم به اين فكر كردم كه وضـوی نمـاز مـن باعـث جلـوگيری از شناسايی منطقه شده بود.
#راوی: رزمنده دلاور سعيد صديقی
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
💠 نیم کیلو باش، ولی مرد باش!
🌄 هم قد گلوله توپ بود …
گفتم : چه جوری اومدی اینجا ؟
گفت : با التماس !
گفتم : چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری ؟
گفت : با التماس !
به شوخی گفتم : میدونی آدم چه جوری شهید میشه ؟
لبخندی زد و گفت : با التماس !
http://eitaa.com/cognizable_wan
42.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سریال پلنگ صورتی
#فیلم_کودکانه
🎬 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روش آسان برای پمپاژ آب که شاید به کارتان بیاید👍
♨️ #ترفند 👇👇👇
🌍 http://eitaa.com/cognizable_wan