eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌺﷽🌿🌺 🦋این کلمات را کمتر به کار ببرید: نمی‌شود ؛ نمی‌توانم ؛ ندارم هیچ وقت از نداشتن و یا کمبود سخن نگویید؛ زیرا از سخن‌های شما بر شما حکم می‌شود! یعنی با آن چه که می‌گویید، هم ارتعاش می‌شوید، شاید در آن لحظه چیزی متوجه نشوید ولی پاسخش را در طول زمان دریافت می‌کنید. اگر مدام متوجه شکست و بی‌پولی و روابط ناسرانجام‌تان باشید، شکست بیشتری را به خود جذب خواهید کرد. عادت کنید که در دنیای شگفتی‌ها ومعجزه‌ها زندگی کنید؛ زیرا حقیقت چیزی نیست که شما می‌بینید. چشم‌هایتان را به موفقیت بدوزید و جز پیروزی چیز دیگری را باور نکنید. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگرم اجل ندهد امان به محرمت برسم حسین تو امان بده که به روضه‌ی تو بگیرد این نفسم حسین 🔰 🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرزند که در عالم خواب آدرس منزل یک دختر شهید را از پدر دختر و به سفارش میگیرد و به خواستگاری می‌رود. 🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀داستان جالب تاجری که آمد به زیارت امام رضا علیه السلام 🎥حجت الاسلام عالی 🌐 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا غذا خوردن حلزون و از نزدیک دیده بودین؟ 🐌 فقط اونیکه دور دهنش آردی شده 😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 🌷 . 🌷هوا به شدت گرم بود، که به ما اطلاع دادند در یکی از پایگاه‌های اطلاعات و عملیات بین نیروهاى سپاه و اشرار درگیری به وجود آمده، علی محمد به همراه هشت تن از افرادش با هلی‌کوپتر به منطقه رفت و پس از حل مشکل تصمیم گرفت مسیر برگشت را با یکی از خودروهای سپاه بیاید. هنوز نیمی از راه را نیامده متوجه شدیم مسیر با مقداری چوب بسته شده است. همه سکوت کرده و مضطرب بودیم، ناگهان علی محمد از ماشین پیاده شد و چوب‌ها را کنار زد. 🌷در همین لحظه صدای رگبار گلوله‌ها در فضا پخش شد. همه از ماشین پیاده شدیم. ساعتی نگذشت که همه‌ی دوستانم توسط منافقین به شهادت رسیدند. یکی از اشرار تا علی محمد را دید فریاد زد: "این شیرازی است بزنیدش." علی محمد به خاطر ضربه‌های سختی که در لبنان به صهیونیست‌ها و در کردستان به منافقین زده بود با نام شیرازی معروف بود و دشمنان حسابی از او می‌ترسیدند و برای سرش جایزه گذاشته بودند. بار دیگر رگبار گلوله‌ها به سمت علی محمد جاری شد. 🌷وقتی علی به زمین افتاد، اشرار آرام و با دلهره به او نزدیک شدند یکی از آن‌ها برای اطمینان تیری به سر او زد و دیگری تیری در دهان او و دیگران بار دیگر بدنش را آماج گلوله‌های خود نمودند. بیش از هفتاد گلوله بر پیکر رنجور علی نشست و آن‌ها در آخرین دقایق تصمیم گرفتند، پیکر خونین او را با خود ببرند. که صدای هلی‌کوپترهای سپاه و نیروهای امداد آنان را وادار به عقب‌نشینی نمود. 🌷خبر شهادت شیرازی مدتها با شادی در رادیوهای منافقین و اسرائیل تکرار می‌شد. همیشه نامه‌هایش را با این عبارت به اتمام می‌رساند، "امروز سرباز اسلام، فردا شهید گمنام". یکی از نامه‌هایش را با هم می‌خوانيم؛ "....نمی‌دانم که این بدن ضعیف به وطن یا سرزمین اسلامی ام، باز می‌گردد و یا تکه تکه و چاک چاک می‌شود و شاید اصلاً بدنی نماند و مانند صدها شهید گمنام مفقود در کربلای ایران و در خارج از مرزها در راه هدف در بیابان ها بر روی شن های داغ و تفتیده بماند اما در این راه خود را نمی‌بینم و تنها خدا را می‌بینم.... 🌷....مگر حسینِ (ع) زهرا (س) در عاشورا نفرمود كه: اگر دین جدم، پیامبر با کشته شدن من باقی می‌ماند پس ای شمشیرها و ای نیزه‌ها بر بدنم فرود آیید و بدنم را تکه تکه کنید. حال اگر دین اسلام با جهاد و به خون خفتن من زنده می‌ماند پس اى خمپاره‌ها و ای رگبار مسلسل‌ها بر بدن من ببارید و بدنم را قطعه قطعه کنید که ما در سنگر مانده ایم و آماده ایم.... 🌷....با شما مردم یک سخن دارم اگر دست از انقلاب و ولایت بردارید و یا بی‌تفاوت بمانید، شهدا روز محشر جلو شما را خواهند گرفت.... و ای مسئولین به واسطه‌ی خون عزیزان شهید و جانباز روی کار آمدید و مسئولیت جایگاه گذشته را بر عهده گرفتید مصلحت اندیشی نکنید و سازش و بی‌تفاوتی را کنار بگذارید و سخت و مقاوم باشید." 🌹خاطره اى به ياد شهید معزز علی محمد کرمی، معاون عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷 🔆سکّاکی 🔅«سراج‌الدین سکاکی» از علمای اسلام بوده که در عصر خوارزمشاهیان می‌زیسته و از مردم خوارزم بوده است. 🔅سکاکی، نخست، مردی آهنگر بود. روزی صندوقچه‌ای بسیار کوچک و ظریف از آهن ساخت که در ساختن آن رنج بسیار کشید. آن را به رسم تحفه برای سلطان وقت برد. سلطان و اطرافیان، به‌دقت صندوقچه را تماشا کردند و او را تحسین نمودند. 🔅در آن ‌وقت که منتظر نتیجه بود مرد دانشمندی وارد شد و همه او را تعظیم کردند و دو زانو پیش روی وی نشستند. سکاکی تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: او کیست؟ گفتند: او یکی از علماء است. 🔅از کار خود متأسف شد و پی تحصیل علم شتافت. سی سال از عمرش گذشته بود که به مدرسه رفت و به مدّرس گفت: می‌خواهم تحصیل علم کنم. مدرس گفت: با این سن و سال فکر نمی‌کنم به جائی برسی، بیهوده عمرت را تلف مکن. 🔅ولی او با اصرار مشغول تحصیل شد. امّا به‌قدری حافظه و استعدادش ضعیف بود که استاد به او گفت: این مسئله‌ی فقهی را حفظ کن «پوست سگ با دباغی پاک می‌شود.» بارها آن را خواند و فردا در نزد استاد چنین گفت: «سگ گفت: پوست استاد با دباغی پاک می‌شود!» استاد و شاگردان همه خندیدند و او را به باد مسخره گرفتند. 🔅تا ده سال تحصیل علم نتیجه‌ای برایش نداشت. دل‌تنگ شد و رو به کوه و صحرا نهاد. به جائی رسید که قطره‌های آب از بلندی به روی تخته‌سنگی می‌چکید و بر اثر ریزش مداوم خود سوراخی در دلِ‌ سنگ پدید آورده بود. 🔅مدتی با دقت نگاه کرد، سپس با خود گفت: دل تو از این سنگ، سخت‌تر نیست. اگر استقامت داشته باشی سرانجام موفق خواهی شد. این بگفت و به مدرسه بازگشت و از چهل‌سالگی با جدیت و حوصله و صبر مشغول تحصیل شد تا به جائی رسید که دانشمندان عصر وی، در علوم عربی و فنون ادبی با دیده اعجاب به او می‌نگریستند. 🔅کتابی به نام مفتاح العلوم مشتمل بر دوازده علم از علوم عربی نوشت که از شاهکارهای بزرگ علمی و ادبی به شمار می‌رود. 📚داستان‌های ما، ج 3، ص 45 ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنرانی شوکه‌کننده پروفسور نورمن فینکلستن تاریخ‌نگار یهودی☝️ 🌏 👇 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸عظمت آفرینش🌸 ❤️عجايب قلب انسان ❣ قلب انسان به طور معمولی در هر سال ، سی و شش ميليون و هفتصد ونود و دو هزار بار می تپد 💥انرژی که از قلب انسان در هر دوازده ساعت منتشر می شود برای بلند کردن يک وزنه ی 65 تنی کافی است ☄ سرعت خونی که قلب پمپاژ می کند 7500 کيلومتر در ساعت سرعت دارد مثل اینکە مسير بين تهران و نیویورک را در يک ساعت بپيمايد ❣قلب در هر سال دو ميليون ششصد هزار ليتر خون را پمپاژ می کند که برای حمل آن حدود 81 تانکر بزرگ لازم است ❣ماهيچه های قلب جزء ضعيف ترين ماهيچه های بدن است پس چگونه چنين کار عظيم و سنگينی را انجام می دهند آن هم بدون استراحت. 👈 به راستی کدام فلز را می شناسيد که سالی 36 ميليون بار به هم سایيده شود ولی از بين نرود ؟ 🌸سبحان الله وتعالی عمایشرکون🌸 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌿🌺﷽🌿🌺 🦋این کلمات را کمتر به کار ببرید: نمی‌شود ؛ نمی‌توانم ؛ ندارم هیچ وقت از نداشتن و یا کمبود سخن نگویید؛ زیرا از سخن‌های شما بر شما حکم می‌شود! یعنی با آن چه که می‌گویید، هم ارتعاش می‌شوید، شاید در آن لحظه چیزی متوجه نشوید ولی پاسخش را در طول زمان دریافت می‌کنید. اگر مدام متوجه شکست و بی‌پولی و روابط ناسرانجام‌تان باشید، شکست بیشتری را به خود جذب خواهید کرد. عادت کنید که در دنیای شگفتی‌ها ومعجزه‌ها زندگی کنید؛ زیرا حقیقت چیزی نیست که شما می‌بینید. چشم‌هایتان را به موفقیت بدوزید و جز پیروزی چیز دیگری را باور نکنید. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻چـه کنیـم تا بدنمون کـم‌آب نشـه؟!😮‍💨 و http://eitaa.com/cognizable_wan
گیلاس میتواند به جای مسکنهایی مثل آسپیرین، حتی ژلوفن استفاده شود! گیلاس خاصیت ضدالتهابی دارد و میگرن را تسکین میدهد. تنظیم سیکل خواب کودک و سم زدایی از بدن از خواص بینظیر آن است. و 🌿 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظه نجات جان یک پسربچه از خفگی 🔹 یک مغازه دار با آشنایی قبلی با مانور هایم‌لیخ، کودک در حال خفگی را در شهر دیاربکر ترکیه از مرگ حتمی نجات داد. حتما ببینید یه روز به کارتون میاد 👌🏻 http://eitaa.com/cognizable_wan
♥️ بخوانند چیزای که خانمها خیلی دوست دارن •همیشه نازشون را بکشین •خانومم صداشون کنین •سوپرایز شون کنید حتی اگه کوچیک باشه •هر روز اسمس حاوی صبحبخیر و الفاظ زیبا بهشون بگین •وقتی ناراحت بغلش کنید و به حرفاش گوش بدید •همیشه باهاش مهربون باشین •بوسش کنی مخصوصاً بوسه پیشانی •یهویی براش خوراکی مورد علاقه اش رو بگیری •وقتی برات غیرتی بشی •هیچوقت تاکید میکنم هیچوقت بهش سعی کنین دروغ نگید! ‌‌‌ 🧕 🌸👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 هنگامِ نداری آبروی شوهرت را نریز! 💠 دو سه روزی غذا در خانهٔ حضرت زهرا سلام الله علیها نبود. حضرت به امیرالمومنین علیه السلام هیچ نگفت، تذکر نداد. یک روز حضرت امیر علیه السلام مشاهده کرد که رنگ و روی حسنین علیهم السلام پریده و رنگ آنها نیست. معلوم شد که سه روز است غذا در خانه نبوده، امیرالمومنین علیه السلام به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: چرا به من نگفتی تا برای بچه ها یک چیزی تهیه کنم؟ 💠 فاطمه زهرا سلام الله علیها عرض کردند: پدرم در شب عروسی به من سفارش کردند که از شوهرت چیزی نکن. شاید نداشته باشد و از تو خجالت بکشد. من به وصیت پدرم عمل کردم. 💠 چقدر خوب است که پدرها شب عروسی به دخترشان این مطالب رو بگویند. تذکر بدهند که اگر شوهرت وضع مالی‌اش خوب نبود ، به کسی نگو. آبروی شوهرت را نریز! صبرکن! 💠 بعضی مادر زن‌ها هم عالی هستند. شنیدم زنی عصبانی شد و از خانه شوهرش کرد و به خانه پدر آمد. مادر، او را راه نداد و گفت: برو زندگی کن! برو زندگی کن! رفت و زندگی کردند عالی، باهم خوب هم شدند. ⭕️ 🧕 🌸👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
مردان و زنان باید یادشان باشد که با همسرشان همخانه نیستند ،بلکه همسرند نگذاریم طرف مقابلمان احساس فقر و کمبود کند ما نباید برای خودمان زندگی کنیم ، بلکه باید برای زندگی کنیم و همدیگر را شاد کنیم وقتی همسر شدیم باید همسری کنیم نه اینکه فقط به امورات خودمان برسیم فرق نمیکند چه زن و چه مرد در همه زمینه ها ، گفتگو ، برنامه ریزی ، همکاری ، کار منزل ،بیرون رفتن ،خرید ، همه چیز با همکاری کنند. 🧕 🌸👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
🕊 نگذاریم گوشهایمان گواه چیزی باشد که چشمهایمان ندیده نگذاریم زبانمان چیزی را بگوید که قلبمان باور نکرده صادقانه زندگی کنیم 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🕊 به فرزندانتان خوشبخت شدن را بیاموزید، نه چگونه ثروتمند شدن را تا ارزش چیزهایی که دارند را بدانند، نه قیمت آنها را... 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
همانگونه که توجه کردن به هر خواسته ای آنرا وارد زندگیتان میکند، بی توجهی مانع از ورود اتفاقات منفی به زندگیتان میشود، شما با عدم توجه به نکات منفی هر شرایط، هر فرد و هر موقعیت در واقع راه ورود آنرا به زندگی خویش می بندید گویی که به کائنات میگویید برایم بی اهمیت است و قدرت آنرا در زندگیتان بی اثر می کنید. اما دقیقا زمانیکه به یک موضوع ناراحت کننده از زوایای مختلف توجه می کنید، آنرا در ذهن خویش تکرار میکنید، راجع به آن ساعتها صحبت میکنید و این روند بارها و بارها تکرار میشود به معنی این است که شما با احساسات شدید در حال توجه کردن به آن موضوع هستید و همجنس آنرا دوباره و دوباره به زندگیتان جذب خواهید کرد، بنابراین وقتی اتفاق ناراحت کننده ای برایتان رخ میدهد آنرا ادامه دار نکنید، در اولین فرصت ممکن حستان را بهتر کنید، سعی کنید در موردش با هیچ کسی صحبت نکنید تا آرام آرام اثرش را از دست بدهد و این یعنی شکوه و بزرگی یک انسان که قدرت خلق و کنترل تک تک لحظات زندگیش را دارد 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🟩نه خانی آمده و نه خانی رفته 🔹️این ضرب‌المثل در مواردی به کار می‌رود که شخصی از انجام کار یا تعهدی و یا از پیگیری کاری که آرزو و قصد انجامش را داشته پشیمان می‌شود. 🔸️در امثال و حکم دهخدا از شخصی فقیر می‌گوید که در آرزوی ثروتمند شدن بوده و خربزه‌ای می‌خرد تا برای شادی همسرش به خانه ببرد و در جای دیگر می‌گویند هوس خربزه کرده و به‌ جای ناهار برای خودش خربزه‌ای می‌خرد که مورد اول به نظر صحیح‌تر باشد. در هر حال نکته اصلی خرید خربزه و آرزوی ثروتمند شدن است. 🔻وی پس از خرید خربزه بین راه زیر سایه درختی می‌نشیند و نمی‌تواند به وسوسه خوردن خربزه و همزمان آرزوی زندگی مثل ثروتمندان و خان‌ها غالب شود. با خود می‌گوید بهتر است برشی از خربزه بخورم و باقی را بر سر راه بگذارم تا رهگذران ببیند و تصور کنند خانی از اینجا گذشته و باقی خربزه را برای رهگذران باقی گذاشته. پس از خوردن برشی از خربزه با خود می‌گوید بهتر است کل خربزه را بخورم و پوستش را رها کنم تا رهگذران تصور کنند خانی که اینجا بوده ملازمانی هم داشته. بعد از خوردن کل خربزه هر چه می‌کند نمی‌تواند به وسوسه خوردن پوست خربزه غالب شود و با خود می‌گوید بهتر است پوست خربزه را هم بخورم تا رهگذران بیندیشند که خان اسبی هم داشته است. دست آخر تخم‌ها و هر چه باقی مانده را هم می‌خورد. وقتی می‌بیند چیزی از خربزه باقی‌ نمانده می‌گوید: حالا "نه خانی آمده و نه خانی رفته". http://eitaa.com/cognizable_wan
4_5807840698195512399.pdf
3.41M
رمان پی دی اف📚 رمان :اجبار_به_توان_دو🌱🍄 نویسنده : مریم رویال تعداد صفحه : 563 خلاصه داستان : داستان راجع دختری به نام آرامه که توی زندگیش خیلی سختی کشیده و بعد از مرگ مادرش ، پدرش مجبورش میکنه با پسری به اسم کوروش ازدواج کنه ! توی این ماجراها راز ها و اتفاقایی میوفته که قابل پیش بینی نیست
اقایون اعتراض کردن چرا اسم همه خمیر دندونا دخترونست خداوکیلی شما حاضری تا وقتی نسیم و پونه هست غلامعلی نعنایی بزنی به دندونت..?! نه حاضری؟؟ 「️😆✨」 •●❥http://eitaa.com/cognizable_wan
پشه با یه علاقه و پشتکاری سه ساعت سوراخ پشه بند رو پیدا کرد و اومد داخل که خودم بازومو بستم با دو تا انگشت زدم رو رگم گفتم بخور داداش حلالت باشه 😂😂😂 「️😆✨」 •●❥http://eitaa.com/cognizable_wan
بدبخت اگه من بت اس ندم کی میده؟ هیشکیو نداری بیچاره،تقصیر منه ک هواتو دارم خاک بر سرت اینو الان ایرانسل برام فرستاده😐😂 「️😆✨」 •●❥ http://eitaa.com/cognizable_wan
🟩《جور استاد به ز مهر پدر》: 🔹️در زمان‌های دور که شکل زندگی مردم با حالا خیلی فرق داشت ، درس خواندن و باسواد شدن کار بسیار سخت و دشواری بود که از عهده‌ی هرکسی برنمی‌آمد. در آن دوره بچه‌ها باید به مکتبخانه می‌رفتند تا سواد خواندن و نوشتن و سواد دینی به آن‌ها آموخته شود. دانش آموزان هر روز باید درس‌شان را می‌خواندن تا فردا به سوالات استاد پاسخ دهند. در غیر این صورت تنبیه در انتظارشان بود. در یکی از شهرها مکتب خانه‌ای بود با استادی بسیار باسواد و فرزانه و آشنا به علوم زمانه‌ی خود. تنها اشکال استاد این بود که چون خیلی پیر و کم حوصله بود ، حوصله بازیگوشی و کم کاری بچه‌ها را نداشت و با کوچکترین نافرمانی بچه‌ها را به شدت تنبیه می‌کرد و حتی گاهی به فلک می‌بست. (وسیله‌ای چوبی که به کمک آن پای دانش آموز را ثابت نگه می‌داشتند و استاد می‌توانست با ترکه به کف پای دانش آموز بزند). به همین دلیل هر روز وقتی بچه‌ها به خانه بازمی‌گشتند از دست استاد نزد پدر و مادران‌شان شکایت می‌کردند و از آن‌ها می‌خواستند آن‌ها را به استادی خوش اخلاق‌تر و مهربان‌تر بسپارند. تا این‌که خانواده‌ی چند تا از بچه‌ها استاد دیگری یافتند که قبول کرد آن‌ها را به شاگردی بپذیرد. ولی خانواده گروهی از شاگردان دوست داشتند فرزندان‌شان نزد استاد پیر بمانند. استاد جدید که می‌دانست این دانش آموزان نزد استادی بزرگ شاگرد بودند ، دلیل خانواده‌ها را برای تغییر استاد پرسید و فهمید که آن‌ها فقط به خاطر اخلاق تند استاد و تنبیه دائم به سراغ او آمده‌اند. استاد جدید تصمیم گرفت کمترین تکلیف را به آن‌ها بدهد و کمترین سوال و جواب را از این دانش آموزان داشته باشد. شاگردان استاد جدید که خیلی خوشحال بودند اغلب در مکتبخانه با بازی ، خوشگذرانی و تفریح اوقات خود را سپری می‌کردند و در کل خیلی به این گروه از دانش آموزان خوش می‌گذشت. تا این‌که پایان سال تحصیلی فرارسید بچه‌هایی که در مکتب خانه‌ی استاد پیر درس خوانده بودند و تلاش بیشتری کرده بودند قادر به خواندن و نوشتن بودند. ولی بچه‌های مکتب خانه استاد مهربان و جوان که تمام سال را به بازیگوشی سپری کرده بودند از حداقل سواد و حساب هم بهره نبرده بودند و یک سال خود را به هدر داده بودند. اینجا بود که خانواده‌ها فهمیدند جور استاد ، به ز مهر پدر. http://eitaa.com/cognizable_wan