eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
14.9هزار ویدیو
637 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا با جنبش حماس که از اهالی تسنن هستند در یک جبهه هستیم؟ 🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
22.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زادگاه اصلی مقامات کنونی رژیم جعلی صهیونیستی کجاست؟ 🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم... 🎙مرحوم سلیم مؤذن زاده اردبیلی ┏━━ °•🖌•°━━┓ http://eitaa.com/cognizable_wan ┗━━ °•🖌•°━━┛
آیت الله العظمی جوادی آملی: ☘حضرت زهرا سلام الله علیها در اوج بی مهری های انسانهای جاهل به دخترانشان بیش ترین محبت را از پدر بزرگوارش احساس کرد و همه آن را در زندگی به دیگران بخشید. ☘آن حضرت را حانیه نامیدند؛ یعنی بانویی که با شوهر و فرزندانش بسیار مهربان و دلسوز بود و حبیبه گفتند؛ یعنی دوست دار و محبوب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود و ام ابیها لقب گرفت؛ چراکه برای پدر گرامی اش نه فقط يك دختر بلکه چون مادر بود. ☘حضرت زهرا سلام الله علیها با دیگران نیز مهربان و با محبت بود؛ زیرا باور داشت که: بشر فی وجه المؤمن يوجب لصَاحِبِهِ الْجَنَّةَ ؛ یعنی : خوش رویی مؤمن نتیجه اش بهشت است. 📚بحارالانوار ج۷۲ ص۴۰۱ 📚فاطمه سلام الله علیها اسوه بشر ص۱۴۶ ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
دروغش از دروازه تو نمیاید در روزگاران قدیم پادشاهی تصمیم گرفت که دخترش را به دروغگوترین آدم کشورش بدهد. آدم‌های زیادی نزد پادشاه آمدند و دروغ‌های زیادی گفتند و او را خنداندند. اما پادشاه همه‌ی آنها را رد کرد و گفت دروغ‌های شما باور کردنی هستند. تا اینکه جوانی دانا و باهوش تصمیم گرفت کاری کند تا پادشاه را مجبور کند تا او را داماد خودش کند. پولی تهیه کرد و سراغ سبد بافی رفت و از او خواست خارج از دروازه‌ی شهر بنشیند و سبدی ببافد که از دروازه‌ی شهر بزرگتر باشد و داخل دروازه نشود. بعد به سراغ پادشاه رفت و گفت: من دروغی دارم که هم باید بشنوید و هم باید آن را ببینید. پادشاه گفت: بگو چه کنم گفت با من به دروازه شهر بیائید با هم به دروازه رفتند جوان زیرک گفت ای پادشاه پدر شما پیش از مرگشان به پول احتیاج داشتند از پدر من وام خواستند و پدر من هم هفت بار این سبد را پر از سکه و طلا کرد و برای پدر شما فرستاد. اگر حرف مرا باور دارید پس قرض‌ها را پس بدهید. اگر باور ندارید این دروغ مرا بپذیرید و دخترتان را به عقد من در آورید. پادشاه تسلیم جوان زیرک شد و چاره‌ای جز این نداشت. از آن زمان به بعد به هر کس که دروغ بزرگی بگوید می‌گویند: دروغش از دروازه تو نمی‌آید .. http://eitaa.com/cognizable_wan
🔆عاقبت قرآن خوان بى تقوا در يكى از شبها اميرالمؤمنين عليه السلام از مسجد كوفه به سوى منزل خود حركت كرد. كميل بن زياد كه از ياران خوب آن حضرت بود امام را همراهى مى نمود. گذرشان از كنار خانه مردى افتاد كه صداى قرآن خواندنش بلند بود و اين آيه را (امن هو قانت آناء الليل ساجدا و قائما يحذر الاخرة و يرجوا رحمة ربه قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذكر اءولوالباب ) (1) با صداى دلنشين و زيبا مى خواند. كميل از حال معنوى اين مرد بسيار لذت برد و در دل بر او آفرين گفت . بدون آنكه سخنى در زبان بگويد. حضرت به حال كميل متوجه شد و رو به او كرد و فرمود: اى كميل ! صداى قرآن خواندن او تو را گول نزد زيرا او اهل دوزخ است (چه بسا قرآن خوانى هست كه قرآن بر او لعنت مى كند) و بزودى آنچه را كه گفتم به تو آشكار خواهم كرد! كميل از اين مسئله متحير ماند، نخست اينكه امام عليه السلام به زودى از فكر و نيت او آگاه گشت ، ديگر اينكه فرمود: اين مرد با آن حال روحانيش ‍ اهل دوزخ است . مدتى گذشت . حادثه گروه خوارج پيش آمد و كارشان به آنجا رسيد كه در مقابل اميرالمؤمنين ايستادند و على عليه السلام با آنان جنگيد در حالى كه حافظ قرآن بودند. پس از پايان جنگ كه سرهاى آن طغيان گران كافر بر زمين ريخته بود، اميرالمؤمنين عليه السلام رو به كميل كرد در حالى كه شمشيرى كه هنوز خود از آن مى چكيد در دست داشت ، نوك آن را به يكى از آن سرها گذاشت و فرمود: اى كميل ! اين همان شخصى است كه در آن شب قرآن مى خواند و از حال او در تعجب فرو رفتى . آنگاه كميل حضرت را بوسيد و استغفار كرد.(2) 📚1-زمر: آيه 9. 2- ب : ج 33، ص 399. ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
یه نصحیت تمام و کمال از خواجه نصیرالدین طوسی بهتون بکنم؟! "کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی."👌 🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan
بجای اینکه گِله مند باشی ازینکه آدما رو نمیشه شناخت چون هزار رنگ و هزار چهره ان؛ یکم بشین فکر کن ببین خودت چجوری هستی؟! اگه به درونِت رجوع کردی و ظاهرش رنگین کمونی نبود اونموقع بیا شاکی باش ازین موضوع؛ نه که خودت هر روز یه آب و رنگی داشته باشی و انتظارم داشته باشی آدما تک رنگ باشن.... 🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan
📌یک ترسی که همه مادرشوهرها دارند این است که عروسی که از راه آمده پسر او را از دستش بگیرد. ❌این ترس زمانی بیشتر میشود که خود پسر هم در اثر غفلت و‌ ناشی گری و بخاطر نیازی که به خانم دارد با مادرش دچار چالش شود. 👈بنابراین باید عروس این اطمینان خاطر را به مادرشوهرش بدهد که هر زمان که بخواهد میتواند پسرش را ببیند و حتی پیشنهاد میشود عروس ، شوهرش را به سمت مادرشوهر هل دهد و به شوهرش تاکید کند که هوای مادرت را داشته باش ، احوالش را بپرس ، به او رسیدگی کن ، اگر دوا و دکتر نیاز دارد انجام بده و... ✅وقتی مادرشوهر خیالش از این جهت راحت شود عروس را دوست دارد و هوای او را داشته و امنیت زندگی عروس بالا میرود. 🧕 🌸👇 http://eitaa.com/cognizable_wan