💑 چند نشانه از علاقمندی خانمها به همسرشان
👈 نوع نگاه همسرتان به شما
💞 با کمی سعی در شناخت همسرتان، شما به راحتی میتوانید از نحوه نگاه همسرتان به خودتان متوجه شوید که رابطهتان در چه سطحی است.
😍 در صورتیکه نگاه او به شما مهربانانه و بدون هیچگونه تردیدی در آن باشد، متوجه خواهید شد که رفتارتان با او مناسب بوده است
💝 و همسرتان از بودن با شما خرسند است.
┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#همسرانه
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داشتم عکسهای زمان #شاه رو میدیدم که با دیدنِ یه عکس خیلی به غیرتم برخورد!
🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای مردی که یک هفته مهمان خانه رسول الله صلی الله علیه و آله شد
🔹داستانی زیبا از زبان حسن سلطانی
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#وقتی_دلم_لرزید....
🌷عمهها آمده بودند و خانهمان شلوغ بود، همه بودند ولی من دائم در اتاقها با نگاهم احمدرضا را دنبال میکردم، وسایلی را جمع میکرد و انگار او میهمان بود و مهیای رفتن، جلو رفتم و گفتم: «احمدرضا جان! مادر، میهمان داریم. کجا قصد کردی بروی که داری وسایل جمع میکنی؟» آرام و مطمئن نگاهم کرد: «امروز عصر اعزام داریم، من هم با بچهها میروم.» با ناراحتی گفتم: «امشب عمهها هستند نمیخواد بری.» لبخند زد! یعنی همه بروند من برای میهمانی بمانم، همه دوستانم بروند من بمانم و خوش بگذرانم. از کمان نگاهش قصدش را خواندم.
🌷رفت، آرام نداشتم. راه افتادم ببینم با کدام گردان و به کجا میرود، دوستان همرزمش چه کسانی هستند، وسیلهی ارتباطی نبود اما میشد از طریق رزمندگان دیگر خبر گرفت، دوربینهایی بود که از اعزام نیروها فیلم میگرفت و با آنها مصاحبه میکردند. احمدرضا را دیدم مثل آدمی که سرما آزارش میدهد، کت نظامیاش را روی صورت کشیده بود. میخواست تصویری از او نباشد. سوار ماشین که شدند دوستانش برای خداحافظی آمده بودند، نگاهش میکردند و تکرار میکردند: «شفاعت، احمدرضا شفاعت» دلم لرزید!
🌷....گفتم: «مادر مگر میخواهی شهید شوی که میگویند شفاعت شفاعت....» لبخند آرام و مهربانی زد: «نه مادرِ من، بین بچههای جبهه مرسوم است طلب شفاعت کردن.» همیشه برای رفتن عجله داشت، من احمدرضا را تکهای از وجود خودم میدانستم. رفتنش سخت بود اما او هدیه و امانت موقتی بود که زندگی ما را زیبا کرده بود و زیباتر از آمدنش، رفتن او پیش پروردگارش بود. با چهرهای تابان و شوقی وصفناپذیر و پروازی لبریز از عشق به سوی معشوق!
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز احمدرضا احدی رتبه اول کنکور پزشکی سال ۶۴
🔰 تنها وصیتنامه به جا مانده از شهید احمدرضا احدی👇
«بسم الله الرحمن الرحیم
فقط، نگذارید حرف امام به زمین بماند همین
والسلام
کوچکترین سرباز امام زمان (عج الله)
احمدرضا احدی»
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مقایسهی #ثروت #رهبران حکومتها!
⭕️ واقعیتهایی از جانورِ عجیبِ زمینخوار در ایران!
⭕️ ثروت رضاشاه هنگام خروج از ایران چقدر بود؟!
⭕️ ماجرای فرشهایی که به عنوان خمس داده شده بود!
🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مناجات_شعبانیه با نوای #حاج_مهدی_سماواتی درشت خط(همراه با متن و ترجمه)
http://eitaa.com/cognizable_wan
انسان دو دهان دارد: یکی گوش که دهان روح است و دیگر دهان که دهان تن او است. این دو دهان خیلی محترماند. انسان باید خیلی مواظب آنها باشد. یعنی باید صادرات و واردات این دهنها را خیلی مراقب باشد. آنهایی که هرزه خوراک میشوند، هرزهکار میگردند. کسانی که هرزهشنو میشوند، هرزهگو میگردند.
وقتی واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف میشود. یعنی قلم او هرزه و نوشتههایش زهرآگین خواهد شد. امیرالمؤمنین, فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بینیاز نیست و آبها گوناگوناند. هر آبی که پاک است، نبات آن هم پاک و میوهاش شیرین خواهد بود؛ و هر آبی که پلید است، نبات آن هم پلید و میوهاش تلخ است
خودِ عمل، حاکی است که از چه آبی روییده شده است.
✍🏻آیت الله حسن زاده #آملی
مجموعه مقالات، ص 121-122
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
آیا واقعاً جغد شوم است؟
در متن های کهن باستانی جغد را "هو مورو" می خواندند یعنی پرنده دانا؛
در کتاب های قصه نیز این پرنده عینک به چشم دارد و به بقیه حیوانات پند و اندرز می دهد.
اما شومی جغد، بعد از ورود اعراب به ایران بر سر زبان ها افتاد؛
غذای این پرنده، سوسمار ، بزمجه ، مار ، مارمولک و موش بود، یعنی غذای اعراب را می خوردند؛ پس اعراب، آن را پرنده ای شوم می دانستند و می دانند.
در کتاب اوستا از جغد با نام "اشوزشت " یاد شده یعنی : فراری دهنده دیوها و پلیدی ها
#اطلاعات_عمومی
👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
*زندگی شطرنج دنیا و دل أست
قصه ی پر رنج صدها مشکل أست
شاه دل کیش هوسها می شود
پای أسب آرزوها در گل أست
فیل بخت ما عجب کج می رود
در سر ما بس خیالی باطل أست
ما نسنجیده پی سرباز او
غافل اینکه او حریفی قابل أست
مهره های عمر من نیمش برفت
مهره های او تمامش کامل أست...
*
*#شعر 📚🧸*
* http://eitaa.com/cognizable_wan
*#طلایی*
*★ مطالعه کن ، وقتی که دیگران در خوابند.
☆ تصمیم بگیر، وقتی که دیگران مُرَددند.
★ خود را آماده کن ، وقتی که
دیگران در خیال پردازیاند.
☆ شروع کن، وقتی که
دیگران در حال تعللاند.
★ کار کن ، وقتی که
دیگران در حال آرزو کردناند.
☆ صرفه جویی کن ، وقتی که
دیگران در حال تلف کردناند.
★ گوش کن، وقتی که
دیگران در حال صحبت کردناند.
☆ پافشاری کن، وقتی که
دیگران در حال رها کردناند...*
* #انگیزشی 📚🧸*
*http://eitaa.com/cognizable_wan
از قد بلند هم
تنها چيزی كه نصيب ما شد
نصب پرده، آويزون كردن تابلو، تنظيم ساعت، بستن دريچه كولر ،تعویض لامپ و بيا اون ليوانا رو از بالای كابينت بده بود😂😐
#طنز
😁👉http://eitaa.com/cognizable_wan
هروقت از بابام پول میخواستم بهش میگفتم :
آقاجون من کاظم پول لازم😂😝
بابامم هروقت نمیخواست بهم پول بده میگفت :
من مریض کرم نریز😒😂😂😂
#طنز
😁👉http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من دیگه هیچ حرفی واسه گفتن ندارم 😕😂🤣
#طنز
😁👉http://eitaa.com/cognizable_wan
✨﷽✨
#پندانه 🌹❤️
✍️ خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
🔸آدمی که رفته است، شغلی که آن را از دست دادی، رفاقتی که دیگر وجود ندارد، رابطهای که به هر دلیلی بههم خورده است، راهی که به بنبست رسیده است، همه را رها کن تا بتوانی درهای جدید زندگیات را ببینی!
🔹وقتی دَری بهسوی خوشبختی بسته میشود، دَر دیگری باز میشود. ولی اغلب آنقدر به دَر بسته خیره میشویم که دَری را که برای ما باز شده، نمیبینیم!
🔸در حالی که باید با بسته شدن یک در بهدنبال درهای باز دیگر برویم. چون قطعا همه درها بسته نشده است.
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تخلیه_اطلاعاتی توسط #منافقین به بهانه #بیمه ...
(تخلیه #تلفنی را جدی بگیریم)
#اخطار
http://eitaa.com/cognizable_wan
یه روز برام یه ساعت خرید که برای خودش هم خریده بود
بهم داد و گفت تا وقتی این ساعت کار کنه ما با همیم از کار بیفته راهمون تموم میشه ...
من رفتم ساعت فروشی تا کلی باطری بگیرم، مرد ساعت فروش که ساعتو دید گفت :
این با باطری کار نمیکنه
با ضربان قلب کارمیکنه از دستتون درش نیارید ...
#عاشقانه
🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
کی گفته #سن که رسید به #پنجا
#فشار میاد به چَندجا
سن كه رسيد به پنجاه
تازه ميشى روبراه
عقل تو كامل شده
ذهن تو بالغ شده
تازه ميشى مهربون
با همگان، همزبون
دنيا برات، فان ميشه
برنامههات، ران ميشه
بادِ سرت، كم ميشه
دنيا جلوت، خم ميشه
خوب و فروتن ميشى
قوى و پيلتن ميشى
قدرِ تو، بالا ميره
وصف تو، هر جا ميره
غصه ازت، دور ميشه
چشم حسود، كور ميشه
اگر كه ورزش كنى
تمرين و نرمش كنى
سالم و سرحال ميشى
جوون و قبراق ميشى
میتونى برى تا توچال
روان و خوب و خوشحال
بخور هر آنچه خواهى
مرغ و برنج و ماهى
كلسيم و شير و ماست
بشنو تو اين حرف راست
سبزى و ميوه حتماً
قند و شيرينى، اصلاً
شور نكنى، خوراكت
تا كم كنى، فشارت
چربى و فسفود، نخور
كه دورشى از، مرده شور
ازين به بعد، نيت كن
قلبتو، تقويت كن
تو پارك برو پياده
بى قمپوز و افاده
مثل شما، زيادن
محكمو و واندادن
مبادا، دِپْرِس، بشى
نحيف و بيحس بشى
خنده نره، ز لبهات
شادى نره از چشات
اميدو، جستجو كن
بگردو، زندگى كن
لحظهها رو، شادى كن
خوش باش و خوشحالى كن
اگر كه شادى كنى
كورتيزولو، كم كنى
دوچرخه يادت نره
پا بزنى، بهتره
با جوونا بُر، بخور
دوغ و دلستر، بخور
گاهى هوايى بخور
نون و كبابى بخور
با ريحون و تُربچه
ترشى تره، پيازچه
بازى كن و بچه شو
كودكِ پاينده، شو
با بچهها بازى كن
شوخى و طنازى كن
اينا همش، بهونس
مثل شما، يه دونس
اينكه ميگن، خيلىها
فشار مياد به چن جا
قبول، ولى چه باكِت
مشو خموش و ساكت
كنون شنو، پندِ من
فاميلِ دلبندِ من
سن كه ملاك نميشه
دلت بايد جوون شه
پيرى كه خوش زبونه
عين جوون، ميمونه
همه ميان، كنارش
صفا كنن، با حالش
قصه ميگه، براشون
عوض ميشه، هواشون
بچهها، غرق رؤيان
بابا بزرگو، میخوان
مامان بزرگ، كجايى
امشب پيشم، ميايی؟
درخت اگه پير ميشه
پهن و فراگير ميشه
سايه ميده، فراوون
تو گرماى تابستون
خلاصه سن پنجاه
مياد سراغ شما
اما بايد شد، رها
ز فكرِ سنِ بالا
فقط، مراقبت كن
با سن، مطابقت كن
زندگى كن، سلامت
بى آمپاس و بى زحمت
براى فاميلامون
دعاى زيرو، بخون
فاميلِ زير پنجاه
اميد مايى، والاه
فاميلِ سن پنجاهى
مريض نشى الهی
تقدیم به همه عزیزان ۵۰ سال به بالا
#شعر
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃
#حکایت
#دستورنادرشاه_برای_ساکت_کردن_قورباغه_ها
در جریان مذاکرات صلح بین نادرشاه و روس ها بعد از جنگی بی نتیجه در کنار نی زار، سر و صدای ممتد قورباغه ها امان همه را بریده بود وباعث شده بود صدا به صدا نرسد.
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻧﺎﺩﺭ ﺑﺎ ﺧﺸﻢ ﺑﻪ ﻭﺯﯾﺮﺵ ﮔﻔﺖ:
ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺑﮕﻮ ﺷﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺳﺎﮐﺖ ﻧﺸﻮﻧﺪ ﻧﺴﻞ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻡ .
ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﻭﺱ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻋﺠﺐ ﺷﺎﻩ نادان ﻭ ﻣﻐﺮﻭﺭﯼ , ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.
ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﺣﻀﺎﺭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﻤﺘﺮ ﻭ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯿﮑﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﻭ ﻧﯽ ﺯﺍﺭﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺣﮑﻢ ﻓﺮﻣﺎ ﺷﺪ ﻭ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ
ﺳﻔﺮﺍﯼ ﺭﻭﺱ ﮐﻪ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺧﻂ ﻣﺮﺯﯼ ﭼﺎﻧﻪ ﻧﺰﺩﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻔﺮﺍ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻧﺎﺩﺭ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﭼﻄﻮﺭ ﺳﺎﮐﺖ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﻭﺯﯾﺮ ﮔﻔﺖ ﻗﺒﻠﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﻓﻮﺭﺍ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﺩﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻧﺪ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻫﺮ ﻗﻄﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺳﺮ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﻧﯽ ﺯﺍﺭﻫﺎ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻣﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﺭﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ , ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ ﺷﺪﻧﺪ.
http://eitaa.com/cognizable_wan
1️⃣ضیافت ام الشهدا (س) برای سید
برادر خاکزاد از همرزمان شهید نقل می کند:
🌷سیدحسن از بچه های ناب اطلاعات عملیات بود، علاوه بر خصلت های ورزشی و رزمی ایشان که در درگیری های تن به تن با دشمن بسیار مفید واقع می شد،روح لطیف و حال و هوای عرفانی او زبانزد بچه های رزمنده بود.
سید شبی در خواب دید که یک نفر دو عدد میوه ی سبز و قرمز در دست دارد، میوه سبز را به او داد و قرمز را به مهدی زاده، حسن کنجکاو شد تا تعبیر خوابش را بداند. به او گفتند: آن که میوه قرمز گرفت چون رسیده بود شهید خواهد شد و میوه سبز تو نشان از آن دارد که هنوز وقت رفتنت فرا نرسیده. بعد از شهادت مهدی زاده حسن دلگرفته و محزون بود ،همیشه با خود خلوت می کرد و زیر لب زمزمه ای شیرین داشت.
🌺هرچه که می گذشت به عملیات والفجر 8 نزدیک تر می شدیم، یک بار که سید به همراه یکی از همرزمانش برای شناسائی به سنگر نگهبانی دشمن نفوذ کرده بود، وقتی دوربین را مقابل چشم خود گذاشت ،گنبد دلربای آقا ابا عبدالله (ع) را مقابل خود دید ،اول فکر کرد شاید کسی عکسی چسبانده ،دوربین را وارسی کرد اما چیزی نیافت ، به دوستش گفت : تو نگاه کن ببین چیزی را می بینی ،همرزمش هر طرف را که نگاه کرد جز خاک و خاکریز و سنگ چیز دیگری را ندید، حسن دوباره نگاه به دوربین را انداخت بازهم گنبد آقا را دید!
🌹بعد از آن خلوت سید حسن بیشتر شده بود، تا این که یک شب خواب بی بی حضرت زهرا (س) را می بیند، حضرت در خواب به او گفتند : پسرم !ضیافتی را برای تو ترتیب داده ایم...
سید پس از آن دیگر در پوست خود نمی گنجید، خیلی ها از موضوع اطلاع نداشتند و با دیدن رفتارهای عجیب و غریب سید تعجب می کردند.
حسن شاد و سرحال بود،سه چهار روز مانده به عملیات به بچه های اطلاعات گفتند باید استراحت کنند اما سید حسن واستراحت !! شال سبزی به کمر می بست و می رفت پیش بچه ها به آنها روحیه می داد و در کارها کمکشان می کرد.
#_ضیافت_ام_الشهدا
#_شهیدسیدحسن_علی_امامی
#شهادت #شهدا
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔺️مفید برای بیماران دیابتی
▫️کافیه بامیه ریز، را خشک و پودر کرده را روی ماست و سالاد بریزید و میل کنید.
▫️هر ماه 3 الي 4 روز،روزي 2 گرم تخم گشنيز را در 200 سيسي آبجوش دمكرده صبح و عصر بنوشید.
#طب_و_سلامت
🌿 http://eitaa.com/cognizable_wan 🌿