eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎴راز_بیداری_بین_الطلوعین آیت الله سید عزیزالله امامت کاشانی(ره): مشکلات خانوادگی دارید؟ رزق و روزیتان کم شده؟ضعف اعصاب دارید؟ ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄ ✅  بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🔻بیشتر زنان مبتلا به آلزایمر، در جوانی مبتلا به کم خونی بوده‌اند! 🔹فقر آهن موجب پایین آمدن اکسیژن مورد نیاز سلولهای مغزی و تخریب زود هنگام آنها میگردد. ✅ ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄ ✅  بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
چاقی تشخیص چه بیماری‌هایی را سخت‌تر می‌کند؟🤔 ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄ ✅  بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
هشدار سازمان غذاودارو برای شستن سبزیجات: شستن سبزی‌ها با مایع ظرفشویی نه تنها بی‌فایده است بلکه عامل اصلی "کبد چرب" است! سبزی را با محلول سرکه یا نمک طبیعی بشویید! ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄ ✅  بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«اسماعیلِ بی نماز» یکی از یاران امام زمان علیه السلام 🎙 استاد عالی 🆔 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
نحوه گرفتن حق مسکن زوجه 🏡 ✍ طبق قانون زن باید در منزلی که شوهر تعیین می کند زندگی کند. در واقع یکی از جلوه های تمکین، سکونت زن در منزلی است که شوهر تهیه کرده است ولی قانون این اجازه را داده است که به صورت شرط ضمن عقد، اختیار تعیین حق مسکن به خانم واگذار گردد. 👈واگذاری حق مسکن زوجه به دو صورت قابل پیش‌بینی است. یکی ضمن عقد نکاح و دیگری بعد از عقد. یعنی هم می‌توان حق مسکن را ضمن عقد نکاح و هم می‌توان بعد از عقد نکاح به زوجه اعطا کرد و بر اساس این شرط حق تعیین مسکن از شوهر سلب و اختیار تعیین منزل به زن داده می‌شود. ✓البته بعد از دریافت حق مسکن زوجه، زن باید منزلی را انتخاب کند که متناسب با وضع اجتماعی شوهر و شأن و مرتبه اجتماعی خودش باشد. به عبارت دیگر لزوم سکونت زن در منزلی که شوهر معین کرده در صورتی است که اختیار تعیین منزل از طرف شوهر به زن داده نشده باشد در غیر این صورت هر منزلی را که زن معین کند، شوهر باید آن را فراهم تا زن در آنجا سکونت کند و شوهر هم برابر قانون باید به آن منزل برود. ⚖ ⚖ 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
⚖ چطور میتوان در معامله از جعلی بودن سند آگاه شد؟ 1⃣ اگر پشت سند ، هولوگرام سازمان ثبت اسناد الحاق نشده باشد ، سند جعلی است. 2⃣ اگر وسط سند آرم بزرگ الله و در وسط الله و اطراف آن آرم کوچک الله حک نشده باشد سند جعلی است. 3⃣ اگر نام دریای خزر و خلیج فارس به رنگ آبی در نقشه ایران نباشد سند جعلی است. 4⃣ اخذ استعلام اصالت سند با مراجعه به دفاتر اسناد رسمی منطقه میتواند راهگشا باشد. 5⃣ یکی از آسان ترین راه ها استعلام از سایت زیر است:👇👇 https://my.ssaa.ir/portal ♦️🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
📌 دانلود رمان مرد مخفی 📝 نویسنده: طلا بانو 📖 تعداد صفحات : 1253 🎭 ژانـــر : عاشقانه ——————— ✍️ خلاصه: در دل تاریکی جنگل، در جایی که تنها فقط نور کم مهتاب آنجا را کمی روشن کرده بود؛ در حالی که صدای جغدی در گوشه ی جنگل به گوش می رسید یک زن فرزند شیر خواره اش را در آغوش گرفته بود و به سرعت می‌دوید. قدم هایش هر لحظه تندتر می شد. یکی پس از دیگری قله های ترس را طی می کرد. نمی دانست کجاست! سکوت فضا با صدای برگ های پاییزی می شکست. 🔴 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
❤️عکس شهیدی که در اتاق رهبر معظم انقلاب نصب شده بود... 🔹آقا فرمودند: «شما به چهره این شهید نگاه کنید، چقدر معصوم و زیباست..الله اکبر..من این را در اطاق خودم گذاشته‌ام و به آن خیلی علاقه دارم.» 🔹به آقا گفتم: «آقا، یک نکته مهمی در این عکس هست که مظلومیت او را بیشتر می‌رساند.» 🔹آقا نگاه عمیقی به عکس انداخت و با تعجب پرسید که آن نکته چیست؟ گفتم: « این بسیجی، با سربند خود لوله اسلحه‌اش را بسته که گرد و خاک وارد لوله اسلحه نشود. یعنی این هنوز به خط و صحنه درگیری نرسیده و با اسلحه‌اش هنوز تیر شلیک نکرده است.» با این حرف، آقا عکس را جلوتر برد و در حالی که نگاهش را به آن عزیز دوخته بود، با حسرت و با حالتی زیبا فرمود: الله.اکبر..عجب..سبحان‌الله... ✅🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای خانمی روستایی که در حرم امام رضا (ع) از دست امام رضا (ع) پول می‌گرفت تا بین قرآن آموزان کلاسش تقسیم کند!            🎤 نقل حجت الاسلام عالی از مقام معظم رهبری 🏷 علیه السلام 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
گریه‌کُن ها همه از داغ رضا گریه کنید شده مسموم ولی نعمت ما گریه کنید خواهرش نیست که بر بی کسی‌اش گریه کند جای معصومه مظلومه شما گریه کنید گل بیارید و به همراه زنان نوغان به غریبی غریب الغربا گریه کنید ▪فرارسیدن شهادت مظلومانه امام رضا علیه السلام رامحضر شما دلداده حریم رضوی تسلیت عرض می نمایم ▪ 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞کلیپ|" مشهدالرضا " 🏴به مناسبت شهادت مظلومانه حضرت امام رضا علیه السلام ⏯همخوانی استدیویی اشعار فارسی 🔅در علیه السلام 🔅 🔸به همراه تصاویر ناب حرم مطهر رضوی🔸 🎧اجرا: 💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠 🚧تهیه شده در: 🎙استودیو قرآنی تسنیم 📽🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🌷 🌷 !! 🌷روز اول بعد از تقسیم‌بندی من به بند یک افتادم و جز چهاردیواری هیچ منظره‌ای مشاهده نکردم. با هزار بدبختی روز اول را در کف زمین خوابیدم. روز سختی بود. احساس می‌کردم همگی از بین می‌رویم. اتاق به حدی کثیف بود و بوی آشغال و خون مجروحین و توالت به حدی زیاد بود که نزدیک بود همه ما خفه بشویم. همه ما تشنه و گرسنه بودیم. عراقی‌ها برایشان مرده و زنده ما تفاوتی نداشت و خبری از ما نمی‌گرفتند. 🌷با هزار مکافات صبح زود قفل بند را باز کردند. بعثی‌ها ریختند داخل اتاق و با کابل و باتوم از ما پذیرایی کردند. روز پنجم اسارت اولین صبحانه که پیاز و چغندر آب‌پز بود را از شدت گرسنگی با حرص و ولع خاصی خوردیم. من تشنه بودم و به بهانه این‌که خون دماغ شدم، دستم را روی بینی‌ام گذاشتم و رفتم طرف تانکر آب، اما یکی از سربازان عراقی فهمید که کلک زده‌ام؛ سه نفری به جانم افتادند به جای آب در آن روز کابل خوردم. : آزاده سرافراز ایری از استان گلستان منبع: باشگاه خبرنگاران جوان ✾📚 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🟩زور من وقت غربیل کردن معلوم می‌شود 🔹️اگر کسی بخواهد زورگویی را نصیحت کند و به او بفهماند که نتیجه کارهای بد هر کس به خودش بر‌می‌گردد، و بیشتر به عنوان تهدیدی که نتیجه آن موکول به آینده می‌شود این ضرب‌المثل را بکار می‌برند. 🔸️در روزگاران قدیم مرد قلدر و پر قدرتی بود که به همه زور می‌گفت و هر چه را می‌خواست از راه زورگویی به دست می‌آورد. یک روز همسر او گفت: دیگر یک چارک آرد هم توی خانه نداریم. بلند شو یک گونی گندم بردار و برو به آسیابان بده تا گندمها را آرد کند. اگر امروز آرد به من نرسانی نمی توانم نان بپزم و شب توی سفره مان نان پیدا نمی‌شود. مرد قلدر گفت: حالا کو تا شب. عصر که شد، گندم را به آسیاب می‌برم. زن گفت: این روزها سر آسیابان شلوغ است. همه گندمهایشان را برای آسیاب کردن پیش او می‌برند. باید مدتی انتظار بکشی تا نوبت آرد کردن گندم ما بشود. اگر همین الان حرکت کنی، شاید بتوانی تا عصر آرد به من برسانی. مرد گفت: من توی صف بایستم و انتظار بکشم؟ مثل اینکه مرا نشناخته‌ای. من بدون نوبت کارم را می‌کنم و هیچ کس هم جرآت ندارد حرفی بزند. عصر که شد مرد گونی گندم را به کول گرفت و به آسیاب رفت. در آنجا عده‌ای از مردم با گونی‌های گندم منتظر بودند تا نوبت آرد کردن گندمشان بشود. مرد قلدر بدون رعایت نوبت، گندمش را به آسیابان داد و گفت: هر چه زودتر گندم مرا آسیاب کن که باید بروم. آسیابان که پیرمرد دنیا دیده‌ای بود، با زبان خوش گفت: این همه آدم منتظر نشسته‌اند که نوبتشان شود و گندمشان را آرد کنم. صبر کن تا نوبتت بشود. شاگردش هم گفت: آقا جان از قدیم گفته‌اند آسیاب به نوبت. مرد قلدر با صدای بلند گفت: بی خود کرده‌اند که چنین حرفهایی زده‌اند. من نوبت و انتظار سرم نمی‌شود. همین الان باید گندمم را آرد کنی. آسیابان که حوصله دردسر نداشت گفت: باشد ولی فکر نکن که فقط تو زور داری هر کس به اندازه خودش زور دارد. حتی من پیرمرد هم زور دارم. مرد قلدر که فکر می‌کرد پیرمرد قصد زورآزمایی دارد، سینه سپر کرد و برای دعوا آماده شد. اما پیرمرد گفت: هر کس زورش را یک جوری نشان می‌دهد. من با تو قصد دعوا ندارم. زور من وقت غربیل کردن معلوم می‌شود. مرد قلدر نفهمید که پیرمرد چه می‌گوید. آسیابان وقتی گندم مرد قلدر را آرد کرد، کمی از آرد را به عنوان اجرتش برداشت و به جای آن مقداری سنگریزه توی گونی آرد مرد قلدر ریخت و گونی آرد را به او داد. مرد قلدر که فکر می‌کرد با قلدری کارش را پیش برده، گونی آرد را بر دوش کشید و به خانه رفت. به خانه که رسید به زنش گفت: این هم آرد. دیدی که انتظار نکشیدم نوبتم شود. زن در کیسه آرد را باز کرد، کمی آرد برداشت خمیر درست کرد و با آن نان پخت، چند روز گذشت. یک روز زن مثل همیشه سر گونی آرد رفت تا کمی خمیر درست کند و نان بپزد. اما دید توی آن سنگریزه وجود دارد. دستش را توی کیسه آرد کرد و متوجه شد آردی که توی کیسه مانده پر از سنگریزه است. شوهرش را صدا کرد و گفت: با این آرد نمی‌توانم خمیر درست کنم. برو غربیل را بیاور تا آردمان را غربیل کنیم و سنگریزه‌هایش را جدا کنیم. مرد قلدر رفت و از زیرزمین غربیل آورد. زن کیسه آرد را جلوی همسرش گذاشت و گفت: به جای بیکار نشستن این آردها را غربیل کن. مرد مشغول غربیل کردن آرد شد. هر چه بیشتر غربیل می‌کرد، سنگریزه‌های بیشتری پیدا می‌شد و در پایان مقدار زیادی سنگریزه یک جا جمع شد. زنش با تعجب پرسید: این همه سنگ ریزه از کجا رفته توی آرد ما؟ مرد نگاهی به سنگریزه‌ها کرد و یاد حرف پیرمرد آسیابان افتاد و فهمید که چه شده است و با خود گفت: آسیابان راست می‌گفت. هرکس می‌تواند زورش را یک جوری نشان بدهد. زور آسیابان موقع غربیل کردن معلوم شد. 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🔆رطيل زدگى جناب حاج آقا محمد تولايى صاحب كتاب شمه اى از كرامات حاج شيخ حسنعلى اصفهانى فرمودند: شبى در جلسه شبهاى پنجشنبه كه اين جانب سخنرانى ميكنم به مناسبتى اين را نقل كردم : مرحوم حاج عبدالحميد مولوى  كه از مردان سرشناس ‍ مشهد و صاحب منصبان آستان قدس رضوى بود و با اكثر علماء و فضلاء ارتباط داشت و از مريدان مرحوم حاج شيخ  بود در مجلس حضور داشت بلافاصله گفت : اجازه دهيد من هم نظير آن را حكايت كنم . گفت : من و مرحوم حاج شيخ شب جمعه اى با درشكه رفتيم خادَرْ از ييلاقات مشهد است وقتى از درشكه پياده شديم داخل كوچه باغ پسر بچه اى 10 ساله فرياد مى زد ((بيائيد پدرم را رطيل زده است .)) روستائيان مى دانند كه رطيلزده صدى نود پايانش هلاكت است حاج شيخ فرمودند: اين بچه چرا داد و فرياد مى كند؟ عرض كردم مى گويد: بيائيد پدرم را رطيل زده است . فرمودند: بچه بيا جلو، او مى گفت : كار دارم پدرم را رطيل زده . حاج شيخ يك خرما و انجير به او دادند و فرمودند، بخور. بچه چون ديد خرما و انجير است خورد. فرمودند: برگرد برو پدرت خوب شده . بچه برگشت در بين راه ديد پدرش ‍ مى آيد قضيه را نقل كرد. آنگاه اهل ده فهميدند حاج شيخ به اين سرزمين تشريف آورده اند. ارباب حوائج ريختند و دعا و دوا از ايشان مى گرفتند. 📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده ✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan 📚✾
✨شب بود و هوا، سرد و برفی. پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه  سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد. در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش ، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، انگاری با چشم‌هاش آرزو می‌کرد. خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد. - آهای، آقا پسر! پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک  با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید: - شما خدا هستید؟ - نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم! - بله، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید! خوشبخت ترین فرد کسی است که بیش از همه سعی کند دیگران را خوشبخت سازد.. ✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی. سلیمان گفت: تحمل آن را نداری. اما مرد اصرار کرد. سلیمان پرسید: کدام زبان؟ جواب داد: زبان گربه ها! سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت. روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند. یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم! دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را میخوریم. مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید، آنرا فروخت! گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه، صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد. صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم! مرد شنید و به شدت برآشفت. نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن ! پیامبر پاسخ داد: خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! حکمت این داستان : خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمی کنیم. او بلا را از ما دور میکند ، و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم !!! 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سری بعدی که خواستید سس یا چیزی شبیهش رو از روی سطحی پاکی کنید حتما از این ترفند استفاده کنید👌🏻 ✅ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
مقایسه نکن. چرتکه نینداز. راه دیگران به درد تو نمی‌خورد. راه دیگران تو را گمراه می‌کنید، فریبت می‌دهد؛ تو باید راه خودت را کامل کنی. - کارل گوستاو یونگ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
در زمان موسي خشكسالي پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسي رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن. . موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است. موسي هم براي آهوان جواب رد آورد. . تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت ومناجات بالاي كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست. . آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد ، شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست. . تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!... موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود.. یادمون باشه در همه حال ناامید نشیم و توکل به خدا داشته باشیم 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
میگن زمانی که حضرت موسی به کوه سینا میرسه خطاب به خداوند میگه: (اَرَنی) ببینمت در جواب میشنوه: (لَن ترانی) هرگز نخواهی دید حالا سعدی با نگاه عاقلانه میگه: چو رسی به طور سینا "اَرنی" مگو و بگذر که نیارزد این تمنا به جواب "لَن ترانی" يك نفر ديگه نگاه عاشقانه داره میگه: چو رسی به طور سینا "اَرَنی" بگو و بگذر تو صدای دوست بشنو نه جواب "لَن ترانی" اما در اخر يك نفر دیدگاه عارفانه داره نسبت به این ماجرا میگه: "اَرَنی" کسی بگوید که تو را ندیده باشد تو که با منی همیشه چه "تری" چه "لن ترانی" ‌ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
به نظرم قشنگترین شکلی که میشه به کسی دوست داشتنمون رو نشون بدیم اینه که بهش ثابت کنیم اون آدم کافیه... برای خوشحالی، برای عشق، برای آرامش، برای تکیه کردن، برای پا به پای هم تلاش کردن؛ برای همه ی اینا کافیه... 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🔻📸وضعیت معده و روده مادر در دوران بارداری ✅ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan