eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
14.9هزار ویدیو
637 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
«کباب پخته نگردد، مگر به گردیدن» : تقریبا" هیچ کجای دنیا نیست که کباب نداشته باشد، هر کجا که گوشتی باشد و آتشی ، کباب شکل می‌گیرد اما در زمینه کباب یکی از متخصص‌ترین مردمان جهان ایرانی هستند کباب‌های خاص ایرانی‌ها از کوبیده و برگ گرفته تا چنجه و جوجه شهرت و محبوبیتی جهانی دارند. ایرانی‌ها رازهای زیادی در پختن انواع کباب دارند ، از به عمل آوردن کباب گرفته تا خواباندن آن در پیاز و سایر افزودنی‌های مچاز اما پختن کباب هم رازهای خاص خودش را دارد تا نه کباب خام بماند و نه بسوزد و به اصطاح مغز پخت شود یکی از این رازها گذاشتن کباب روی آتش ملایم و مدام چرخاندن آن است تا دو طرف آن در معرض آتش قرار بگیرد از همین کار برای ساختن یک ضرب المثل استفاده شده است. این ضرب المثل می‌گوید سفر و گردش در جهان است که باعث می‌شود که یک نفر خام و بی تجربه ، به تجربه و پختگی برسد شما را یاد یک ضرب المثل دیگر نمی‌اندازد؟بله ! بسیار سفر باید تا پخته شود خامی... 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
♥️🍃 ­ 🎀همسر شما بخش مهمی از زندگی شماست. پس تمام وقت خود را به خواندن روزنامه و دیدن برنامه مورد علاقه اختصاص ندهید. 💞بلکه لطیف ترین دقایق زندگی خود رابا او سر کنید... ‎ 💞 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌺 و ⁉️پسر 8 ساله دارم می گویم بخوان، می گوید زود است ، چه کنم؟ ✅استاد به این سوال پاسخ میدهند 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم🌱 حال اگر چه هیچ نذری عهده دار ِ وصل نیست یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم🌱 ماجراهایی که با من زیر باران داشتی شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم🌱 بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟!🌱 ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من! من‌به‌این‌یک‌جمله‌ی‌خود سخت‌ایمان داشتم🌱 لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم!!🌱 ‹🤍🌼› 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹عملکردجعبه دنده درحالات مختلف تعویض دنده 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹یکی از مهندسان ، است. او موتورهای جت هوابرد را به همه چیز متصل می‌کند: دوچرخه، اسکوتر، ویلچر و حتی سورتمه بابانوئل. 🟥🟥🟥🟥 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
9.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💕🌷🍃زیبایی زمین را در این کلیپ ببینید👌 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
8.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مردی که با عجل الله فرجه الشریف می‌کرد! ✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧ 🌷🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
امروز ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد گفت: بابا من عروس دارم من و میبری سالن گفتم: اره دخترم میبرم وقتی امدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم تا دخترم بیاد دیدم یه اقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه ولی خیلی ناشیانه و اصلا معلومه بلد نیست خب من پاکبان کوچه رو میشناختم اقای عزیزی یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود.. ولی نوع جارو كردن این كمى ناشيانه بود؛ تا حالا در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ رفتم دخترم و رساندم و برگشتم دیدم هنوز داره با آشغالها بازی میکنه. كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مُخم. در ماشین رو باز كردم و صداش كردم «عزيز خوبى؟ يه لحظه تشريف بيار. خيلى شق و رق اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش خيلى شُسته رُفته جواب داد: «سلام. در خدمتم مشكلى پيش اومده؟» از لحن و نوع برخوردش جا خوردم. نفس هاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛ به ذهنم رسید که یه کم مهربان تر برخورد کنم. "خسته نباشی گفتم بیا تو الاچیق یه قهوه بزنیم" بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف اومد داخل و نشست. اون يكى هدفون هم از گوشش در آورد؛ دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد. پرسيدم «چى گوش ميدى؟». گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه». كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟! موضوعش چيه؟» گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى». شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد! « فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچی چيزى رو مى خونى؟». با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه. » از سرایدار ساختمان دو تا ابجوش گرفتم دو تا علی کافه انداختم رفتم سر میز متعجب تر پرسیدم که متوجه نميشم اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟». نگاه ش را يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت: « من استاد هستم تو دانشگاه. » قبل از اينكه بخام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد: « من پدرم پاكبان اين منطقه است. اقاى عزيزى. در مورد شما و روانشاد پسرتونم هم براى ما خيلى تعريف كرده همیشه میگفت یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه. امشب تا دیدم شناختمون چون عکس تون رو با بابا دیده بودم. جناب خمارلو من دكتراى اقتصاد دارم؛ و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. به پدرم هر چى ميگيم زير بار نمى ره که بازخريد شه؛ ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه. هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.» چند لحظه سكوت فضای بین ما رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل شده بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش. بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد. قدر باباتم بدون. خيلى آدم درست و مهربونیه.. ✍️ سپهرخمارلو ✾📚 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
♥️🍃 🟣اگر در شخصیت نقص روانی و تربیتی وجود داشته باشد معمولا هیچ نسخه تربیتی به کودک کمکی نخواهد کرد. 🟣مادری که همه کارها را برای فرزندش انجام می‌دهد، به فرزندش آموزش می‌دهد که حقیر، ناتوان، وابسته، ناکارآمد و غیرمفید است. 💞 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 به و اعتماد نکنید حتما ببینید... 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan