eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
⚖ برای معامله با افراد سالخورده چه نکاتی را رعایت کنیم؟ 📌 با افراد سالخورده ای که مقداری حواس پرتی داره یا مشکلی دارند یا سن خیلی بالایی دارند نکات زیر را لحاظ کنیم 1. اخذ گواهی سلامت باعث می‌شود ، وراث احتمالی فرد بعد از فوت ایشان نتوانند ادعای حجر ایشان و ابطال قرارداد را نمایند 2. برای معامله با این افراد سالخورده ترجیحا تاییدیه و مدرکی از فرزندان آنان دال بر انجام معامله پدر در شرایط عادی اخذ شود. 3. حتماً نسبت به حضور ۲ شاهد معتبر در معامله اقدام کنید. ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
روزی جوانی نزد پدرش آمد و گفت: دختری را دیده ام و میخواهم با او ازدواج کنم من شیفته زیبایی این دختر وجادوی چشمانش شده ام، پدر با خوشحالی گفت این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم؟ پس به اتفاق رفتند تا دختر را ببینند اما پدر به محض دیدن دختر دلباخته او شد و به پسرش گفت: ببین پسرم این دختر هم تراز تو نیست وتو نمیتوانی خوشبختش کنی، او را باید مردی مثل او تکیه کند، پسر حیرت زده جواب داد، امکان ندارد پدر کسیکه با این دختر ازدواج میکند من هستم نه شما! پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به قاضی کشید ماجرا را برای قاضی تعریف کردند. قاضی دستور داد دختر را احضار کنند تا از خودش بپرسند که میخواهد با کدامیک از این دو ازدواج کند قاضی با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی او شد و گفت: این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته شخص صاحب منصبی چون من است پس این بار سه نفری با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند وزیر با دیدن دختر گفت او باید با وزیری مثل من ازدواج کند و قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید به شخص امیر، امیر نیز مانند بقیه گفت این دختر فقط با من ازدواج میکند!! بحث و مشاجره بالا گرفت تا اینکه دختر جلو آمد و گفت راه حل مسئله نزد من است، من میدوم و شما نیز پشت سر من بدوید اولین کسیکه بتواند مرا بگیرد با اوازدواج خواهم کرد!! و بلافاصله شروع به دویدن کرد و پنج نفری پدر؛ پسر ؛قاضی ؛وزیر و امیر بدنبال او، ناگهان هرپنج نفر با هم به داخل چاله عمیقی سقوط کردند دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و گفت آیا میدانید من کیستم؟!! من دنیا هستم!! من کسی هستم که اغلب مردم بدنبالم میدوند و برای بدست آوردنم با هم رقابت میکنند و در راه رسیدن به من از دینشان ، معرفتشان غافل میشوند و حرص و طمع انها تمامی ندارد تا زمانیکه در قبر گذاشته میشوند در حالیکه هرگز به من نمیرسند... 🍃 🌺🍃 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
مجازات آدم دروغگو اين نيست كه كسی باورش نمی كند، بلكه اين است كه خودش نمی تواند حرف كسی را باور كند!!! ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
زن از راه گوش عاشق میشود زن باداشتن طیف وسیع تری ازگیرنده های حسی تمایل به شنیدن واژه های شیرین داردتا نگاه کردن حساسیت زن به شنیدن تعریف های بینظیر بسیارقوی است ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
اگر ورد زبان نامزدتان جمله «هر چی تو بگی، هر جور تو بخوای» است، نباید همیشه این را به حساب عشق زیاد و احترام گذاشتنش به نظر خودتان بگذارید. 🔹🔸  بی نظر بودن در همه چیز و اتکا کردن به نظر شما در هر امری، نشان دهنده شخصیت وابسته است  🔹🔸شخصیتی منفعل، تاثیر پذیر و ناتوان در تصمیم گیری که همیشه درباره همه چیز مردد است، بارها مسیر زندگی اش را عوض کرده و آخر سر هم هیچ کدام را به مقصد نرسانده. آنها از همه چیز می ترسند و کارهایشان را به تعویق می اندازند و از خود هیچ نظری ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
💙اگر فرد اشتباهی‌رو انتخاب کردی و الان خودت‌رو سرزنش میکنی، این نکته رو در نظر داشته باش: 💙زمانی که اون فرد رو انتخاب میکردی، اونقدرا هم رفتارش بد نبود و هنوز خود واقعیش‌رو نشون نداده بود. 💙تو با آگاهی اون زمان سعی میکردی بهترین تصمیم رو بگیری. 💙اون فرد در زندگیت اومد تا یه سری درس ها رو بهت بده. 💙سرزنش کردن خودت فایده‌ای نداره و فقط حالت رو بدتر میکنه. 💙مهترین زمان، الان هست و سعی کن بهترین تصمیم رو برای خودت و آیندت بگیری. ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد بگين چرا خانوما بيشتر عمر ميكنن 😂😂 چون پسرا تا مرز فاجعه تفريح ميكنن 😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃 این ضرب المثل در مورد کسی به کار می رود که دست از عادتش برندارد و با وجود توبه های مکرر بازهم به کارها و عادت های ناپسندش ادامه می دهد آورده اند كه ... گرگ پیری بود كه در دوران زندگیش حیوانات و جانواران و پرندگان زیادی را خورده بود و به دیگران هم زیان فراوان رسانده بود . روزی تصمیم گرفت برای اینكه حیوانات دیگر هم او را دوست داشته باشند ، به نقطهٔ دور دستی برود و توبه كند . به همین قصد هم به راه افتاد . در راه گرسنه شد ، به اطرافش نگاه كرد ، اسبی را دید كه در مرغزاری می چرد . پیش اسب رفت و گفت ! می خواهم به سرزمین دوری بروم و توبه كنم ، اما حالا خیلی گرسنه ام از تو می خواهم كه در این راه با من شریك بشوی ؟! اسب گفت : كه از دست من چه كاری بر می آید ؟ گرگ گفت : اگر خودت را در این راه قربانی كنی من می توانم از گوشت تو سیر شوم و از گرسنگی نجات پیدا كنم و هم اینكه دیگران از گوشت تو می خوردند و سیر می شوند . تو با این كار خودت به همنوعان خود كمك می كنی . اسب برای نجات جان خود بفكر حیله افتاد و رو به گرگ كرد و گفت : عمو گرگ ! من آماده ام كه در این كار خیر شركت كنم و خودم را قربانی كنم . اما دردی دارم كه سالهای زیادی است كه ز جرم می دهد . از تو می خواهم در دم را چاره كنی ،‌بعد مرا قربانی كنی !‌ گرگ جواب داد : دردت چیست حتماً چاره اش می كنم ، اگر هم نتوانستم پیش روباه می روم تا درد ترا علاج كند . اسب گفت : چه گویم ؟ ، چند سال قبل ، پیش یك نعلبند نادان رفتم كه سم هایم را نعل بزند ، اما نعلبند نادان نعل را اشتباهی روی گوشت پایم زد و این درد از آنروز مرا زجر می دهد . از تو می خواهم كه نزدیك بیایی و زخمهای مرا نگاه كنی . گرگ گفت : بگذار نگاه كنم ، اسب پاهایش را بلند كرد و چنان لگد محكمی به سر گرگ زد كه مغزش بیرون ریخت ، گرگ كه داشت می مرد به خودش گفت : آخر ای گرگ ! پدرت نعلبند بود ، مادرت نعلبند بود ؟ ترا چه به نعلبندی ؟ اسب هم از خوشحالی نمی دانست چه كند ؟ هی می رقصید و به گرگ می گفت توبه گرگ مرگ است . ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
پسربچه ای پرنده زيبايی داشت و به آن پر‌نده بسيار دلبسته بود. ▫️حتی شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش می‌گذاشت و می‌خوابید. ▫️اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگی او به پرنده باخبر شدند، از پسرڪ حسابی كار می‌كشیدند. ▫️هر وقت پسرڪ از كار خسته می‌شد و نمی‌خواست كاری را انجام دهد، او را تهديد می‌ڪردند كه الان پرنده‌اش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرڪ با التماس می‌گفت: نه، كاری به پرنده‌ام نداشته باشيد، هر كاری گفتيد انجام می‌دهم. ▫️تا اينڪه یڪ روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختی و كسالت گفت، خسته‌ام و خوابم مياد. ▫️برادرش گفت: الان پرنده‌ات را از قفس رها می‌ڪنم، كه پسرڪ آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم، كه با آزادی او خودم هم آزاد شدم. ▫️اين حكايت همه ما است. تنها فرق ما، در نوع پرنده ای است كه به آن دلبسته‌ایم. ▫️پرنده بسياری پولشان، بعضی قدرتشان، برخی موقعيتشان، پاره‌ای زيبایی و جمالشان، عده‌ای مدرڪ و عنوان آكادمیڪ و خلاصه شيطان و نفس، هر كسی را به چيزی بسته‌اند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهی نفس خودمان از ما بيگاری كشيده و ما را رها نكنند. ▫️پرنده‌ات را آزاد ڪن! ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃 🌺🍃 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃 ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﭼﻨﺪ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ، ﺩﺭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻣﺴﺠﺪﻱ ﻣﻲ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ. ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﻣﺴﺠﺪ، ﻛﺎﺭﮔﺮﻫﺎ ﻭ ﻣﻌﻤﺎﺭﺍﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺧﺮﺩﻩ ﻛﺎﺭﻱ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﭘﻴﺮﺯﻧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺩ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻭﻗﺘﻲ ﻣﺴﺠﺪ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﺑﻪ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﮔﻔﺖ: «ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﻛﻤﻲ ﻛﺠﻪ!» ﻛﺎﺭﮔﺮﻫﺎ ﺧﻨﺪﻳﺪﻧﺪ. ﺍﻣﺎ ﻣﻌﻤﺎﺭ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻑ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ، ﺳﺮﻳﻊ ﮔﻔﺖ: «ﭼﻮﺏ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ! ﻛﺎﺭﮔﺮ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ! ﭼﻮﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺭﻩ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺪﻫﻴﺪ. ﻓﺸﺎﺭ ﺑﺪﻫﻴﺪ.» ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﭼﻮﺏ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺭﻩ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﻣﻌﻤﺎﺭ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﭘﻴﺮﺯﻥ ﻣﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪ: «ﻣﺎﺩﺭ، ﺩﺭﺳﺖ ﺷﺪ؟!» ﻣﺪﺗﻲ ﻃﻮﻝ ﻛﺸﻴﺪ ﺗﺎ ﭘﻴﺮﺯﻥ ﮔﻔﺖ: «ﺑﻠﻪ! ﺩﺭﺳﺖ ﺷﺪ! ﺗﺸﻜﺮ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻋﺎﻳﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ.» ﻛﺎﺭﮔﺮﻫﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺍﺻﻼً ﻛﺞ ﻧﺒﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ. ﻣﻌﻤﺎﺭ ﮔﻔﺖ: «ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺮﺯﻥ، ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﻛﺞ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺷﺎﻳﻌﻪ ﭘﺎ ﻣﻲ ﮔﺮﻓﺖ، ﺍﻳﻦ ﻣﻨﺎﺭﻩ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﻛﺞ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻴﻢ ﺍﺛﺮﺍﺕ ﻣﻨﻔﻲ ﺍﻳﻦ ﺷﺎﻳﻌﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﻙ ﻛﻨﻴﻢ. ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺟﻠﻮﻱ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮﻡ!» 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه خواستید نهال رو از گلدان به باغچه منتقل کنید این مورد را رعایت کنید ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄ ✅ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
📌 دانلود قمار جوکر 📝 نویسنده: عطیه شکری 📖 تعداد صفحات : 748 🎭 ژانـــر : روانشناختی، انتقامی، رازآلود ——————— ✍️ خلاصه: دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟ چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن! - مثله این که اشتباه گرفتی نمایش کار توعه نه من! پسرک جوکر پشت دست دختر را بوسید و لبخند زیبایی زد: ولی من مطمئنما تو ماهرتری! 🔴 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
از یه دیووانه ميپرسن چي شد خل شدي؟ 🤔 ميگه من يه زن گرفتم كه دختري 18 ساله داشت، دختره زن بابام شد پس زن من مادر زن بابام شد، بابام داماد من شد، من شدم پدر زن پدرم! 😶 دختر زنم پسر زائيدكه داداش من و نوه زنم بود، پس نوه من هم بود، پس من پدربزرك داداشم بودم 😐 زنم پسرزائيد در نتيجه زن بابام خواهر ناتنی پسرم شد و پسرم داداش من شد! 😐😂 تو باشي خل نميشی؟ 😶😂 😂😂😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ http://eitaa.com/cognizable_wan
حیف نون با شنیدن اذان ظهر افطار کرد 😳 بهش گفتن چرا افطار کردی؟ گفت:خوب اذان گفتن بهش گفتن این اذان ظهر بود😂 گفت؛کوفت بگیره....چقه شبیه اذان مغرب بود 😂😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
ﺩﯾروز ﺭﻓﺘﻢ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﭘﻮﻝ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﮐﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺯﺩﻡ ﻋﮑﺲ ﯾﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﻭ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩ!!! ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﯿﮕﻢ : ﺁﺧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻭﺿﻌﯿﻪ!!! ﻋﮑﺲ ﻗﺒﺮ ﻣﯿﺎﺩ ﺭﻭ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﻨﻈﻮﺭ عابر بانک اینه وقتی پول توحسابت نیست از سرقبرت بیارم...؟؟ عابربانکا چه فهمیده شدن...😐 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃 🐱💛 ضرب المثل ايشالا گربه است ( انشا الله گربه است ) در مورد افراط در خوش بيني گويند و نقل اين است كه شخصي سحر براي عبادت برخاست وقتي كه خواست پوستينش را بپوشد ديد سگي كه در باران به داخل خانه پناه آورده است با موهاي خيس روي آن خوابيده است با عصا بر سر او زد سگ زوزه كشان فرار كرد و مرد خواست بدون پوستين به حياط برود ولي سرماي شديد مانع شد كمي تامل كرد برگشت و پوستين را به دوش انداخت و گفت اين سگ نبود انشا الله گربه بود! (منبع : پزشکی کازرون) به نظر من که این ضرب المثل ارتباطی با خوش بینی افراطی ندارد . به انکار واقعیت مرتبط است . عجیب اینکه چند سایت دیگر ، شاید با کپی برداری از هم ، از همین واژه خوش بینی _افراطی استفاده کرده اند . شخصا هروقت که می بینم کسی واقعیت را نفی می کند حال از سر ناآگاهی ، ترس ، نومیدی ، توهم … این ضرب المثل را به خاطر می آورم . 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
رانندۂ کامیونی در جنگلی، الوار درختان قطع‌شده بر پشت کامیون خویش بار کرده بود تا به سمت شهر حرکت کند. بعد از این‌که مسافتی را طی کرد به ناگاه در مسیر جادۂ جنگل هنگام پیچیدن از پیچ جاده، لبهٔ سپر کامیون به درختی در کنار جاده برخورد کرد و کامیون از حرکت ایستاد و از این تصادف تکانی که به کامیون خورد، تمام الوار از درب عقب کامیون به بیرون پرتاب شدند. رانندۂ کامیون که همراه پسرش در کامیون بودند بعد از آن اتفاق به پایین از کامیون آمدند و صحنه را دیدند. پدر گفت: پسرم! با دیدن این حادثه بیاموز که یک درخت صاحبِ ریشه توانست صد درخت بی‌ریشه را جابجا و واژگون کند. 🌸 همیشه سعی کن ریشهٔ خانوادگی و خداباوری خود را حفظ کنی که یک انسان صاحبِ ریشه می‌ارزد به صد انسان بی‌ریشه!!! و تکیه بر یک انسان صاحبِ ریشه تو را بسیار سودمندتر از تکیه بر صدها انسان بی‌ریشه است. یک انسان صاحبِ ریشه در برابر مشکلات مقاومت می‌کند. ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃 🌺🍃 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
‌🍁 زيبايي انسان در چيست؟ روزي شاگردان نزد حکيم رفتند و پرسيدند : « استاد زيبايي انسان در چيست؟ » حکيم ۲ کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت : « به اين ۲ کاسه نگاه کنيد اولي از طلا درست شده است و درونش سم است و دومي کاسه اي گِليست و درونش آب گوارا است ، شما کدام را ميخوريد؟ » شاگردان جواب دادند: « کاسه گِلي را » حکيم گفت : « آدمي هم همچون اين کاسه است . آنچه که آدمي را زيبا ميکند درونش و اخلاقش است . بايد سيرتمان را زيبا کنيم نه صورتمان را 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
شیارهایی بر روی خلال دندان‌ و در جایی که آن‌ها را به دست می‌گیریم وجود دارند و کاربرد آن‌ها فقط به ظاهر خلال دندان محدود نمی‌شود. هدف آن این است که نشان دهد این خلال مصرف شده است. فقط باید آن قسمت از خلال شکسته شود تا فرد دیگری که بصورت تصادفی آن را می‎‌بیند متوجه نو نبودن خلال دندان شود. ┅┅✿❀🌺❀✿┅┅ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
شاید برایتان جالب باشد بدانید که رسم حنا گذاشتن در کشورهای اسلامی ازجمله کشور ما ایران، به نظر مردم دیگر کشورهای جهان رسم عجیب‌غریبی است. همان رسمی که در روز حنابندان، فامیل عروس روی دست و پای عروس حنا می‌گذارند. همان‌طور که می‌دانید، به عقیده ما ایرانیان، این حنا گذاشتن، باروری و خوش‌شانسی عروس را زیاد می‌کند. این رسم معمولاً دو روز قبل از عروسی انجام می‌شود. ┅┅✿❀🌺❀✿┅┅ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
♦️نمایی زیبا از عمق رودخانه ی فرتساسکا سوئیس شهرت این رودخانه به آب بسیار زلال و صخره‌های زیباست ‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌ ┅┅✿❀🌺❀✿┅┅ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
*می‌پرسی ڪدامین احساس در عشق شگفت‌انگیز است؟ می‌گویم : " اَمنیت" اینڪه حس ڪنے ڪسے قلبت را تنگ در آغوش می‌گیرد نه دستانت را...* ✨ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید جای دنجی پیدا کرد و رها شد از قفس روزمرگی ها؛ باید نسخه تمام نگرانی ها را پیچید و پرت کرد آن سوی نخواستن‌ها باید عمیق و آرام نفس کشید و زندگی کرد...🌱 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan