🌷 نادانی پنج گوسفند 🐑 به بازار برد تا بفروشد. شخصی خریدار آن شد و گفت: پول به همراه ندارم، اگر موافق باشی یکی از گوسفندان برای ضمانت پیش تو باشد تا من بقیه آن ها را به خانه ببرم و پول تو را بیاورم.
🌺 نادان گفت: اگر راست می گویی چهار تا از گوسفندان پیش من باشد و تو یکی را ببر و زمانی که پول را آوردی بقیه گوسفندان را با خود ببر!
🌹خریدار نیز پذیرفت.
💐 زمانی که خریدار یک گوسفند را برد تا پول را بیاورد، نادان چهار گوسفند دیگر را با خود به خانه برد و در راه با خود فکر کرد که:
🌐 وقتی خریدار به بازار برگردد و ببیند که گوسفندانش را برده ام، خواهد فهمید که من از او زرنگ تر بودهام!!
#داستان #حکایت #ابله
http://eitaa.com/cognizable_wan