#حکایت_های_پندآموز
✍پسر کوچکی وارد مغازه ای شد ، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره.
مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد. پسرک پرسید: «خانم ، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟»
زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.»
پسرک گفت: «خانم ، من این کار را با نصف قیمتی که به او می دهید انجام خواهم داد»
زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرارکرد و پیشنهاد داد: «خانم ، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. دراین صورت امروز شما زیباترین چمن را در کل شهرخواهید داشت» مجددا زن پاسخش منفی بود.😐
پسرک درحالی که لبخندی بر لب داشت ، گوشی راگذاشت.
مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود ، گفت: «پسر از رفتارت خوشم آمد. به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.»😌
پسر جواب داد: «نه ممنون ، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند. 😊
🔺️کاش ما هم گهگاهی عملکرد خود را بسنجیم.
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan