eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
17.5هزار ویدیو
628 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 مردها بدانند به همسر در امور خانه و نگهداری از باعث می‌شود که زن و کافی برای روابط عاشقانه و محبت‌آمیز با شما را داشته باشد. 💠 کارهای و زیاد در خانه زن را از لحاظ روحی و جسمی می‌کند و ناخودآگاه و توان ایجاد رابطه قوی‌تر و مستمر با همسر‌ را از دست می‌دهد. 💠 برای زن خیلی است که گاهی شوهرش، متواضعانه در خانه خدمت کند. اینکار لذت رابطه‌ی شما در را نیز زیاد می‌کند. 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan 🍀❤️🌺🌹🌸
❤️💫❤️ *آقایون بخونن* 💠 وقتی در هستید طوری رفتار کنید که جوّ خانه با نبودتان داشته باشد. اگر هربار که به خانه برمی‌گردید ساکت و باشید حس در خانه حکم‌فرما می‌شود! 💠 چند دقیقه از خود هیجان و نشاط نشان دهید تا به همسر و اهل خانه نشاط و آرامش تزریق شود. http://eitaa.com/cognizable_wan
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ نماز مغرب را خواند... آرام نشد. حدیث کسا خواند، زیارت عاشورا خواند، آرام شده بود اما هنوز هم دلش کمی بی قرار بود.. حس کرد کسی پشت سرش نشسته. نگاهی کرد. بانوی قلبش بود. ریحانه سکوت کرده بود... پشت سر مردش نماز خوانده بود، اما یوسفش نفهمید که بانویش با او نماز میگذارد.. بس که غم داشت.. بس که خودش را شرمنده میدید.. ریحانه هم دلخور بود هم ناراحت.. زل زده بود به مردش.سکوت یوسفش طولانی شده بود.😔😥 یوسف _کی اومدی که من نفهمیدم...!؟😔 ریحانه بلندشد روی دو زانو مقابل شوهرش نشست... زانوهایش را به زانوی همسرش چسباند. یوسف سرش پایین بود.سکوت عمیق یوسفش حسابی او را دلخور کرده بود... ، او را اینجور ببیند.با دلخوری و ناراحتی به همسرش زل زد. _یوسفم..به من نگاه کن..!😒 یوسف با همه دلدادگی اش، یارای بلند کردن نگاهش را نداشت. _ازت دلخورم خیلی زیاد.. یادته روزی که برات شرط گذاشتم چیزی رو ازم مخفی نکنی..😒چون میدیدم حال و روزت وقتی سکوت محض میکنی..گفتم برات، میریزم بهم وقتی حالتو میبینم.. اینو میدونستی؟!😔 یوسف سرش را بالا کرد... اما باز هم، نگاهی به بانوی دلش نمیکرد. آرام سرش را به معنای آره، تکان داد. ریحانه دستان مردش را گرفت. سرش را کج کرد. _خیلی دوستت دارم خودتم میدونی.. دلم میخاد همه چیز رو بهم بگی..مگه نگفتی من ام.. چجوری بهت روحیه بدم..، گرفتی، ای،...تاج سرم..من باید بدونم.. نباید؟! 🙁 _چی بگم..!😔 _هرچی که بهت فشار میاره..اون چیزی که قفل میزنه تا سکوت کنی.. میخام همونی بدونم که اینهمه ... وقتی از دل مَردم خبر ندارم. چجور میتونم بهش روحیه بدم تا بجنگه برا زندگیمون.😊 یوسف زانوهایش را درآغوش گرفت.به خانمش خیره شد. _بگم که چی بشه.. تو که کاری از دستت برنمیاد..!!😒 _تو بگو.. اونش با من.. فقط بگو..😊❤️ همسرش مجبورش کرده بود... به حرف زدن... دلش نمیخواست بفهمد که دستش تنگ است... 😞 نمیخواست بداند که عرضه خریدن که هیچ، حتی از پس اجاره اش هم برنمی آمد... 😞 یوسف متوجه لیوان شربتی شد.که درمقابلش قرار گرفته بود... بانویش با لبخند،☺️مقابلش نشسته، میخواست به عشقش شربت بیدمشک🌱بخوراند... یوسف با دستش، دستان بانویش را قاب گرفت، لیوان را بالا آورد. _فدات، خیلی چسبید.😞 _خب حالا میگی چیشده...؟🙁زندگی باهمه ، و غصه هات ..قبول؟من و تو خیلی سخت بهم رسیدیم.. نذار مشکلات زندگی بینمون فاصله بندازه!😊 یوسف _فاصله ای نیست.جان دل، فقط..!😒 ریحانه صدایش را کلفت کرد. چشمکی زد و گفت: _غم و غصه هات مال من.حله آق مهندس😉👎 یوسف در اوج ناراحتی، از لحن دلبرش، خنده اش گرفت.لپش را کشید.. _حله بانوجانم.... حله.. 😍😁 _خب بگو.. منتظرم.😌 ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ و مردها حواسشان بود زمین نخوریم تا بالاخره به پاگرد مقابل در رسیدیم... ظاهراً هدف گیری مصطفی کار خودش را کرده بود.. ✌️🎯 که صدای تیراندازی تمام شد،.. ابوالفضل همچنان با اسلحه به هر سمت میچرخید تا کسی شکارمان نکند.. و با همین وحشت از در خارج شدیم.😨😰چند نفر از رزمندگان مقاومت مردمی طول خیابان را پوشش میدادند.. تا بالاخره به خانه رسیدیم... و ابوالفضل به دنبال مصطفی برگشت. یک ساعت با همان لباس سفید گوشه اتاقی که از قبل برای زندگی جدیدم💞 چیده بودم، گریه میکردم..😥😭 و مادرش با آیه آیه قرآن دلداری ام میداد که هر دو با هم از در وارد شدند... مثل رؤیا بود که از این معرکه و ولی برگشتند..😢❤️❤️ و همان رفتنشان طوری جانم را گرفته بود که دیگر خنده به لب هایم نمیآمد.. و اشک چشمم تمام نمیشد...💞❤️😭 🕊ابوالفضل انگار مچ پایش گرفته بود که میلنگید و همانجا پای در روی زمین نشست،.. 🌸اما مصطفی قلبش برای اشکهایم گرفته بود که تنها وارد اتاق شد،.. در را پشت سرش بست.. و بی هیچ حرفی مقابل پایم روی زمین نشست. برای اولین بار هر دو دستم را گرفت.. و انگار عطش عشقش فروکش نمیکرد.. که با نرمی نگاهش چشمانم را نوازش میکرد.. 😊❤️و باز حریف ترس ریخته در جانم نمیشد.. که سرش را کج کرد و آهسته پرسید _چیکار کنم دیگه گریه نکنی؟🙁😍 به چشمانش نگاه میکردم و میترسیدم این چشمها از دستم برود.. 😥😭که با هر پلک اشکم بیشتر میچکید.. و او دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد که غمزده خندید و نازم را کشید _هر کاری بگی میکنم، فقط یه بار بخند!😍 لحنش شبیه... ادامه دارد.... 🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
💓رمان فانتزی نیمه واقعی 😍👌 💓 💓قسمت 💓از زبان مینا...💓 چند مدتی از عقدمون میگذشت و همه چیز پیش میرفت..😍 بعد از سالها فک میکردم که دیگه شدم😇 از دست گیر دادنهای بی مورد بابام...😌 فک میکروم دیگه کسی نیست که تک تک کارهام رو بهش بگم 😇که چیکار میکنم و کجا میرم..😌👌 دوست داشتم به همه اون چیزهایی که برام شده بود توی این زندگی جدیدم برسم..😍👏. چیزایی که همیشه دوست داشتم بهشون برسم ولی نمیشد..☺️💃 نمیخواستم دیگه لحظه ای به گذشته فکر کنم... .😌 محسن برای اینکه تو خواستگاری جلوی بابام حرفی برا گفتن داشته باشه سر یه کار موقت رفته بود و خونمون هم باباش برامون رهن کرده بود...😊 همه چیز آماده ی شروع زندگی رویاییمون بود کنار هم دیگه..☺️😍 زندگی ای که سخت بودم..☺️ زندگی کنار کسی که بودم و این چند ماهه تو باهاش سیر میکردم...😌😍 چند هفته و از زندگی مشترکمون همه چیز خوب بود و طبق روال پیش میرفت...😍☺️👍 همونجوری که فکرش رو میکردم...😎 اما... کم کم محسن عوض شد و یه جور دیگه ای شد...😳😨 به من میگفت زیاد پیش پدر و مادرم برم 😳 چون تو نیستن😧 و به جاش تا میتونیم خونه پدر و مادر اون بریم...🙄 ولی پدر و مادر محسن با من سرد بودن و تحویلم نمیگرفتن...😑 . محسن بهم میگفت با خاله و بقیه فامیلا و دوستام رفت و آمد نکنم😳😨 چون به ما میکنن و تو زندگیمون سنگ میندازن...🙁 . حتی به من تو فضای مجازی زیاد باشم😶 و حتی تو گروه دانشگاه میگفت اگه سئوالی داری بگو ...😑😨 تو دانشگاه هم همیشه کنار و دور و برم بود و لحظه ای تنهام نمیزاشت😕😧 همیشه در حال گرم گرفتن😯 با دخترای همکلاسی و بگو و بخند تو گروها بود...😧🙄 به خاطر این چیزا زیاد برام مهم نبود اما یه روز از این وضع شدم و بهش گفتم -محسن چیو میخوای ثابت کنی؟ اینکه مثلا خیلی غیرت داری؟😕😟 -در مورد چی حرف میزنی مینا؟ -چرا همیشه منو میپایی؟ چرا نمیزاری یه دیقه با دوستام باشم...به من شک داری؟😟 -این چه حرفیه مینا؟ من دوستت دارم...نمیخوام کسی تو رو از من بگیره😊 -قرار نیست کسی من رو از تو بگیره محسن...این همه زوج تو این دنیا و تو این دانشگاه هستن😐 -تو نمیدونی...خیلیا نمیخوان ما خوشبخت باشیم...😏 -به نظرت الان هستیم؟😒اصلا تو خودت چرا تو گروها هستی و بگو و بخند میکنی🙁 -گفته بودم که...پسرا و دخترا تو این چیزا خیلی دارن😏 -بر فرض که حرفت درست باشه...😕مگه اونای دیگه دختر نیستن که سئوالاشونو جواب میدی؟ -خب اونا اگه صاحب دارن و روشون غیرت داره بیاد جمعشون کنه...😏اونا به ما ربطی نداره... -واقعا که محسن😠😑 . 💓💓💓💓💓💓💓💓💓 ادامه دارد... http://eitaa.com/cognizable_wan
✤ ⃟♥️💕 ⃟⃟ ⃟❀﷽❀ ⃟⃟ ⃟ 💕♥️ ⃟✤ ❓ چرا هر چی می کنم دعاهام شدم دیگه⚠️ ⭕️💠💠💠💠⭕️ ✅ ✍در تفسیر شریف نمونه چنین امده است: 📌 در روایات اسلامی شرائطی برای استجابت دعا می خوانیم از جمله : 1⃣برای اجابت دعا باید قبل از هر چیز در پاکی قلب و روح کوشید، و از گناه توبه کرد، و خودسازی نمود، و از زندگی رهبران الهی الهام گرفت . 💠از امام صادق نقل شده که فرمود: « مبادا هیچ یک از شما از خدا تقاضائی کند مگر اینکه نخست حمد و ثنای او را بجا آورد و درود بر پیامبر و آل او بفرستد بعد به گناه خود نزد او اعتراف (و توبه ) کند سپس دعا نماید.(1) 2⃣در پاکی زندگی از اموال غصب و ظلم و ستم بکوشد، و تغذیه او از حرام نباشد از پیامبر اسلام نقل شده است که فرمود: «کسی که دوست دارد دعایش مستجاب گردد باید غذا و کسب خود را پاک کند.»(2) 3⃣از مبارزه با فساد و دعوت بسوی حق خود داری نکند، زیرا آنها که امر بمعروف و نهی از منکر را ترک می گویند دعای مستجابی ندارند، چنانکه از پیامبر اسلام نقل شده است که فرمود : «باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و الا خداوند بدان را بر نیکان شما مسلط می کند و هر چه دعا کنند مستجاب نخواهد شد» 📌در حقیقت ترک این وظیفه بزرگ نظارت ملی نابسامانیهائی در اجتماع به وجود می آورد که نتیجه آن خالی ماندن صحنه اجتماع برای بدکاران است، و دعا برای برطرف شدن نتایج آن بی اثر است زیرا این وضع نتیجه قطعی اعمال خود انسان می باشد. 4⃣ عمل به پیمانهای الهی: 💠ایمان و عمل صالح و امانت و درستکاری یکی دیگر از شرائط استجابت دعا است . 💠زیرا آن کس که به عهد خویش در برابر پروردگارش وفا نکند نباید انتظار داشته باشد که مشمول وعده اجابت دعا از ناحیه پروردگار باشد. 📌کسی نزد امیر مؤمنان علی از عدم استجابت دعایش شکایت کرد و گفت با اینکه خداوند فرموده دعا کنید من اجابت می کنم، چرا ما دعا می کنیم و به اجابت نمی رسد❓ 💠امام در پاسخ فرمود: «قلب و فکر شما در هشت چیز خیانت کرده لذا دعایتان مستجاب نمی شود: 📌1 شما خدا را شناخته اید اما حق او را ادا نکرده اید، بهمین دلیل شناخت شما سودی بحالتان نداشته 💠2 شما به فرستاده او ایمان آورده اید سپس با سنتش به مخالفت برخاسته اید ثمره ایمان شما کجا است ؟ 📌3 کتاب او را خوانده اید ولی به آن عمل نکرده اید، گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم سپس به مخالفت برخاستید 💠4 شما می گوئید از مجازات و کیفر خدا می ترسید، اما همواره کارهائی می کنید که شما را به آن نزدیک می سازد ... 📌5 می گوئید به پاداش الهی علاقه دارید اما همواره کاری انجام می دهید که شما را از آن دور می سازد ... 💠6 نعمت خدا را می خورید و حق شکر او را ادا نمی کنید. 📌7 به شما دستور داده دشمن شیطان باشید (و شما طرح دوستی با او می ریزید) ادعای دشمنی با شیطان دارید اما عملا با او مخالفت نمی کنید. 💠8 شما عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افکنده اید .. . با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ در حالی که خودتان درهای آنرا بسته اید؟ تقوا پیشه کنید، اعمال خویش را اصلاح نمائید امر به معروف و نهی از منکر کنید تا دعای شما به اجابت برسد.» 📌این حدیث پر معنی با صراحت می گوید: 💠وعده خداوند به اجابت دعا یک وعده مشروط است نه مطلق، مشروط به آنکه شما به وعده ها و پیمانهای خود عمل کنید در حالی که شما از 8 راه پیمان شکنی کرده اید، و اگر به این پیمان شکنی پایان دهید دعای شما مستجاب می شود. 📌عمل به دستورات هشتگانه فوق که در حقیقت شرائط استجابت دعا است برای تربیت انسان و به کار گرفتن نیروهای او در یک مسیر سازنده و ثمر بخش کافی است . 5⃣دیگر از شرائط استجابت دعا توام گشتن آن با عمل و تلاش و کوشش است در کلمات قصار امیر مؤمنان علی می خوانیم : «دعا کننده بدون عمل و تلاش مانند تیرانداز بدون زه است »(3) 💠با توجه به اینکه وتر (زه ) عامل حرکت و وسیله پیش راندن تیر به سوی هدف است نقش عمل در تاثیر دعا روشن می گردد. ↩️مجموع شرائط پنجگانه فوق روشنگر این واقعیت است که دعا نه تنها نباید جانشین اسباب طبیعی و وسائل عادی برای وصول به هدف گردد، بلکه برای اجابت آن باید در برنامه های زندگی دعا کننده دگرگونی کلی به عمل آید، روحیات شخص، نوسازی شود، و در اعمال پیشین تجدید نظر گردد.(4) 📚(1)سفینه البحار جلد 1ص 448 و 449 📚(2)سفینه البحار جلد 1ص 448 و 449 📚(3)نهج البلاغه حکمت 337 📚(4)برگرفته از تفسیر نمونه،ایت الله العظمی مکارم،ج1 ص643 به بعد ⠀ོ ⠀🌦⠀🌦 ⠀⠀ོ ⠀⠀ ⠀ོ 🌦 ⠀⠀ོ ╭═━⊰🍃🌸🌸🍃⊱━═╮ http://eitaa.com/cognizable_wan ╰═━⊰🍃🌸🌸🍃⊱━═╯ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``🌸``╯ ┗``╯ \╲‌
اگه بیا باهم ناراحت باشیم اگه بیا باهم بترسیم اگه خسته ای بیا باهم باشیم من تو هر شرایطی ... میخوام بدونی که کنار تو بودن اتفاقی بوده‏ که تا حالا برام افتاده^_^ http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 💠 برای هر زن و شوهری در زندگی مشترک، دلخوری، سوءظن، بگو مگو، دل‌شکستگی و گلایه‌ از کم و بیش، پیش می‌آید. اما مهم آن است که با ذهن، رفتار و گفتار، فضای دلگیر و گاه سرد و بی‌روح خانه را کنیم. 💠 یکی از فرمولهای بسیار قوی و مجرّب در این مواقع که در کلام و بزرگان معنوی تاکید شده است بر سیدالشّهدا علیه‌السلام است. 💠 وقتی از سختیهای زندگی می‌شوید و بر دلتان غصه و اندوه می‌نشیند خلوتی برای خود فراهم کنید اگر می‌توانید زیارت قرائت کنید و با شنیدن روضه‌ای از جنس ، اشک بریزید. هفته‌ای یک بار روضه را بر خود لازم بدانید. 💠 از معجزات اشک بر اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و سبک شدن روح است. و البته با سبک‌شدن خود، فرصت را غنیمت بشمارید و با تدبیر، گذشت و فراموش کردن بدی همسرتان، آرام، پرانرژی و با دلی حسینی و کربلایی به زندگی و مداراگونه‌ی خود ادامه دهید. 💠 روضه‌های خانگی و بی‌آلایش را در خانه‌هایتان رواج دهید! 🧕http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 💠 یکی‌ از سفارشات اسلام، توصیه به است. 💠 در طول هفته، کار و مشغله و گرفتاریها، باعث می‌شود روح انسان شود. 💠 گاهی با یک تفریح ساده و کوتاه، همسرتان افزایش یافته و تقویت می‌گردد. 💠 حتما در آخر هفته چند ساعت را برای تفریح خانواده اختصاص دهید تا در طول هفته آینده با انرژی و کافی به برنامه‌های خود ادامه دهند. 🧕🌸👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
📛حوصله ندارم، نداریم📛 یکی از کارهایی که خانم های باسیاست برای اینکه رو توی مشتشون داشته باشن اینه که در حالت عادی ، متبسم و با انرژی هستن اکتیو اند. بی کار نمی مونن. یه هنری، کاری حتی توی خونه دارن و مشغولن. فقط خونه داری ،رو دوست ندارن. ولی خانم های دائما و کسل کننده دائما غر می زنن، سرد برخورد می کنن، موقع حرف زدن همسر، بهش توجه نمی کنن، یه طوری با حرف می زنن و برخورد می کنن انگار قبولش ندارن. از واژه‌ی " حوصله ندارم " خیلی استفاده می کنن. به خونه و زندگی شون اون جور که باید توجه نشون نمی دن. زن سرد، مرد رو هم از زندگی سرد و بیزار می کنه و باعث می شه مرد اون گرمی زندگی رو جای دیگه جستجو کنید ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‍‌‎ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
. 🇮🇷🏴🏴🏴 ▪️عکاس این عکس خودم بودم...😓 ▪️از داشتیم برمی‌گشتیم، خیلی شده بودن، سرمای هواپیما ایشون رو می‌کرد، گشتیم تا این را به ایشان دادم… بستن به سرشان و برد… عکس که میگرفتم میخواستم کنم و بنویسم، چند ، قبل از . بعد با خودم گفتم شاید ، اما الان باید بنویسم... 🥀 ...😔 🇮🇷🏴🏴🏴💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
4.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🇮🇷🏴🇮🇷🏴 🕍 ... 🔹ساعت کار حدود در 🔹ساعت کار حدود در 🔹ساعت کار حدود در شبانه‌روز 🔹ساعت کار حدود در 🔸🔸، و ... 🔹 اکثر : حدود در آنهم با و و... !!! 🔹کــدام است؟؟؟ 🇮🇷🏴🇮🇷🏴 ┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan