eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🟩 ضرب المثل از هول حلیم افتاد تو دیگ داستان ضرب المثل: 🔹️گویند در روزگاران قدیم مردی فربه زندگی می کرد که علاقه زیادی به خوردن داشت که بیشتر وقتش صرف خوردن و آشامیدن می شد. یک روز مرد که به بازار رفته بود به خانه برگشت همسرش از او پرسید مرد چه شده امروز زود به خانه آمده ای مرد گفت شنیده ام که امروز همسایه حلیم می پزد آمده ام که حلیم بخورم . 🔸️وقتی که بوی حلیم همسایه به مشامش رسید سریع به خانه همسایه رفت ولی از بس که عجله کرده بود فراموش کرد که دیگی همراه خود بیاورد تا با خود حلیم ببرد ولی چون ظرفی نداشت رفت بالای دیگ و با قاشق شروع به خوردن کرد ولی وقتی دید فایده ندارد و چون بسیار هول کرده بود که مبادا نتواند به اندازه کافی حلیم بخورد با دو دست سرگرم خوردن شد و چنان بر سر دیگ خم شده بود که به ناگاه درون دیگ افتاد و مردمان با خنده و با صدای بلند گفتند بیچاره این مرد از هول حلیم افتاد توی دیگ http://eitaa.com/cognizable_wan
دیگی که بزاید مردن هم دارد⛓🤍 می گویند ملانصرالدین از همسایه اش دیگی را قرض گرفت . چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد. چند روز بعد ، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا دادبه این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود. تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد . همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد. همسایه گفت مگر دیگ هم می میرد؟ چرا مزخرف میگی!!! و جواب شنید :چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی زاید. دیگی که می زاید حتما مردن هم دارد. این حکایت اغلب ما مردم است: هرجا که به نفع ما باشد عجیب ترین دروغها و داستانها را باور میکنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید. http://eitaa.com/cognizable_wan
ریشه ضرب المثل: حکایت شده که تازه‌عروس مغرور و پر ادعایی با مادرشوهرش در روستایی زندگی می کرده است. عروس که بلد نبود غذای درست و حسابی بپزد، تصمیم می گیرد از مادرشوهرش غذا پختن را یاد بگیرد اما از آن جایی که به غرورش بر می خورد که خودش را پیش او کوچک کند، سعی کرد با روش دیگری این کار را پیش ببرد. یک روز پیش مادرشوهرش رفت و گفت میخواهم پلو و خورش هایم خوشمزه تر شوند. روش شما در این کار چگونه است؟ مادرشوهرش شروع کرد به توضیح دادن؛ گفت: اول برنج را خیس می کنی. عروس گفت بله بلدم. سپس انقدر نمک میریزی. عروس گفت بلدم. خورش را به فلان شیوه بپز. عروس گفت بلدم. مادرشوهرش هرچه از روش پخت پلو و خورش می گفت، عروس برای اینکه کم نیاورد سریع می گفت بلدم! مادرشوهرش هم برای اینکه عروسش خیلی ادعا نکند، آخرسر گفت، وقتی برنجت دم کشید، یک خشت هم بگذار در دیگ! عروس بازهم گفت میدانم. بلدم! وقتی عروس با روش مادرشوهرش غذا پخت و خشت را هم در دیگ غذا گذاشت، کم کم خشت داغ شد و تمام غذا گِلی شد! این هم درس عبرتی شد برای عروس پر ادعا که وقتی چیزی را بلد نیست نگوید بلدم و میدانم! ♦ از آن پس هرکس در هرچیزی که تخصصی ندارد ولی ادعای ماهر بودن دارد، این ضرب المثل را استفاده می کنند. یعنی زیادی اهل ادّعا کردن هستی! ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄ ✅  بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan