eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
14.9هزار ویدیو
637 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
دل انسان تا وقتی که با سنگ معصیت و گناه همنشین است، تا وقتی که با تیرگی نافرمانی خدا همنشین است، ممکن نیست از علیهماالسلام بگیرد. دلی که می‌خواهد از علیه‌السلام نور بگیرد، باید گناه را از خود جدا کند. ❇️ درگاه امام حسین علیه‌السلام، درگاه است؛ گناه، انسان را از این درگاه دور می‌کند و کم‌کم کاری می‌کند که از انسان سلب می‌شود. 🏴 او خیال می‌کند که شب و شب به حسینیّه نیامده؛ بیچاره نمی‌داند که او را به حسینیّه راه نداده‌اند که نیامده است؛ نه اینکه خودش نیامده است. 🔳مزاج عشق بس مشکل‌پسند است قبول عشق بر جایی بلند است ⚫️ وقتی بشر، آلوده و ناپاک شد، از این دستگاه دور می‌شود؛ مقدّمات انصرافش را فراهم می‌کنند. 🔆 این دستگاه، دستگاه ، و است؛ اینجا جای . 📚 کتاب مصباح الهدی، ج۲، آیت الله وحید خراسانی 🔻 http://eitaa.com/cognizable_wan
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ همه در سکوتی محض بودند.... کسی حرفی نمیزد.کوروش خان با خشم😠به یوسف زل زده بود. و بانگاهش به او می فهماند. که اشتباه کرده این مهمانی را ترتیب داده...😠 که حسابش را خواهد رسید..😠 که اجازه نمیدهد به مراد دلش برسد...😠 که تلافی میکند...😠 گرچه خود کوروش خان.. حرفی نداشت برای این مهمانی. . اما حالا که در شرایطش قرار گرفته بود، پشیمان شده بود.😠 آقابزرگ باید تیرخلاص را میزد.! رو به پسرش محمد کرد. _ خب بابا نظرت چیه!؟ اگه راضی هستی بی پرده بگو. همه همدیگه رو میشناسیم. کسی غریبه بین ما نیس..!قراره یک عمر این دوتا جوون باهم زندگی کنن. نظر یوسف و ریحانه شرط اصلی ماجراست. اونو بعدا.. گرچه الانم مشخص شده.😊و همه تقریبا میدونیم. اما اول از همه باید تکلیف شما دوتا روشن بشه. هم کوروش و هم تو. خب چی میگی!😊 محمد_والا نمیدونم چی بگم آقاجون.حقیقت امر اینه من هیچ مشکلی با این ازدواج ندارم.😊 عمو محمد نگاهی به یوسف کرد. _یوسف رو مث کف دستم ولی...😊 نگاه محمد به برادرش گره خورد. محمد_ ولی نگران ارتباطم با هس. اگه خان داداش مخالفه. تا راضی نشه منم راضی نیستم.😊👌 کوروش خان گره ابروهایش باز شد..نگاهی به برادرش کرد.اما چیزی نگفت. آقابزرگ.. پسرش کوروش را فراخواند. درگوشه ای . آرام و سخن گفت. تا راه چاره ای پیدا کند.😊👌 خانم بزرگ.. نزد فخری خانم رفت. بااشاره طاهره خانم را فراخواند. که صحبت کند. شاید نرم میشد دل مادرشوهری که به این وصلت راضی نبود..! مرضیه آرام درگوش ریحانه میخواند.. خدا را، و ✨کارهای خدا✨را برایش میگفت. تا کمتر کند استرس😥 و غم😞 دل خواهر کوچکش را. علی بلند شد و کنار یوسف نشست... ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... http://eitaa.com/cognizable_wan
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. قرآن کریم ❤️ خوش به حال حافظان قرآن... 🎤 آیت الله مجتهدی تهرانی