eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
17.4هزار ویدیو
628 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 #اجابت_دعای_عروس 💠 قبل از شروع مراسم عقد، علی آقا رو به من كرد و گفت: شنيده‌ام كه #عروس در مراسم عقد هرچه از خداوند بزرگ بخواهد، اجابتش حتمی است نگاهش كردم و گفتم: چه آرزويی داری؟ در حالی كه #چشمان مهربانش را به زمين دوخته بود، گفت: اگر علاقه‌ای به من داريد و اگر به خوشبختی من می‌انديشيد، لطف كنيد و از خدا برايم #شهادت را بخواهيد. از اين جمله‌ی علی تنم لرزيد. چنين آرزويی برای يك #عروس، در استثنائی‌ترين روز زندگی، بی‌نهايت سخت بود. سعی كردم طفره بروم، اما علی #قسم داد در اين روز اين دعا را در حقش كرده باشم. به ناچار قبول كردم. هنگام جاری شدن خطبه‌ی عقد از خداوند بزرگ، هم برای خودم و هم براي علی طلب #شهادت كردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشك نگاهم را به صورت علی دوختم. آثار خوشحالی در چهره اش آشكار بود. از نگاهم فهميده بود كه خواسته اش را بجای آوردم. مراسم ازدواج ما، در محضر شهيد آيت الله مدنی با حضور تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد و نمی‌دانم اين چه رازيست كه همه‌ی پاسداران اين مراسم، داماد مجلس و آيت الله مدنی، همگی به فيض شهادت نايل آمدند! راوي: همسر #شهيد_علی_تجلائی
قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس را💭🖇 •🪴• ضرب المثل قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس را در مورد افرادی گفته می‌شود که خیلی راحت قسم دروغ می‌خورند _و ای کاش این گونه نباشیم و متاسفانه بعد از مدتی آن قدر تکرار میکنیم که تبدیل به عادت میشود_ •🪴• روزی روزگاری، دزدی وارد دهی شد، حوالی ظهر بود و کوچه‌ها خلوت، هرچه گشت چیزی پیدا نکرد. کم کم داشت ناامید می‌شد که صدای خروسی را از خانه‌ای شنید. خانه‌ای بسیار بزرگ که ساختمانی وسط آن قرار داشت. دزد با خود فکر کرد کوچه خلوت است و خانه بزرگی است تا کسی بخواهد بفهمد من وارد خانه شدم، من مرغ را برمی‌دارم و فرار می‌کنم. لب دیوار را گرفت، بالا رفت و پرید در خانه. دید چند مرغ و خروس از لانه‌ی خود خارج شده‌اند و هرکدام گوشه‌ای در حال چرت زدن هستند. چاق‌ترین خروس را انتخاب کرد، به سرعت به طرف آن رفت. خروس را برداشت در زیر پیراهنش پنهان کرد و به سرعت خواست، بالای دیوار بپرد و از خانه فرار کند که ناگهان صاحب خانه صدایی شنید به ایوان خانه آمد و مردی را دید که از روی دیوار به کوچه پرید. به سرعت خود را به کوچه رساند، در حالی که فریاد می‌زد دزد، دزد چند نفر از همسایه‌ها به کمکش شتافتند و توانستند درنهایت چند نفری دزد را گیر بیندازند. دزد که دید راه فراری ندارد شروع کرد قسم خوردن و گریه و زاری که من کاری نکردم، من چیزی ندزدیدم. دزد بی‌خبر بود که دُم خروس از زیر پیراهنش بیرون زده. مرد صاحب خانه گفت: نمی‌دانم قسم حضرت عباست را باور کنم یا دُم خروست را. دزد به دکمه‌های باز خود نگاه کرد و دید که دم خروس از پایین پیراهن او بیرون است. چون چاره نداشت، خروس را به کشاورز داد و به سرعت از آنجا فرار کرد. http://eitaa.com/cognizable_wan
شیطان را پرسیدند: كه كدام طایفه را دوست داری؟ گفت: دلالان را! گفتند:‌ چرا؟ گفت: از بهر آن كه من به "سخن دروغ" از ایشان خرسند بودم، ایشان "سوگند دروغ" نیز بدان افزودند! عبید زاکانی⚘ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan