eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
17.4هزار ویدیو
628 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
♡﷽♡ 💜 🌱 چقدر خوابم میاد ... چشماتو باز ڪن رسیدیم . _این جا ڪجاست؟ طوفان_ پیاده شو بهت میگم از ماشین پیاده شدیم .جلو یہ درِ سفید رنگ ایستادیم. طوفان_از اینجاشو  باید چشماتو ببندے _چرا ؟ خندید و گفت: چون من میگم. با دستام چشمامو بستم .بازویم را گرفت و وارد شدیم. طوفان_ تا وقتے نگفتم چشماتو باز نميکنے باشہ؟ _باشہ ، فقط زودتر بگو ڪجا منو میبری؟ طوفان_خودت میفهمے...بیا بیا ، حالا بازڪن چشمامو باز ڪردم _وااااے طوفان اینجا دیگہ ڪجاست؟ اومد روبہ روم وایساد ، دستامو گرفت لبخند زد و گفت: خونمونہ ...خونہ من و تو _اینجا چقدر قشنگہ .این گلهاے تو باغچہ رو ببین .واے من عاشق عطر گل یاسم طوفان_تو یاسِ منے ، غریبونہ اومدے تو زندگیم دستامو گرفت و برد ڪنارِگل هاے یاس . عمیق بو ڪشیدم . داشت بیرون میرفت _ ڪجا میرے؟ طوفان_باید برم جایے تو اینجا بمون من برمیگردم. _منم باهات میام . طوفان_نمیشہ تو نمیتونے ، من و تو نمیتونیم باهم باشیم. بہ طرف بوتہ گل یاس برگشتم، هیچ گلے بهش نبود. _این گلہاے یاس چرا پژمرده شدند؟ هیچ گلے بهشون نیست. خونہ چرا اینجورے شد طوفان ؟زلزلہ اومده؟ طوفان ڪجایے برگرد .طوفاااان ...طوفااااان 🍁 بہ سختے چشمامو باز ڪردم . روے یہ تخت بودم. دوتا پرده آبے رنگ دو طرف تخت آویزون بود. اینجا ڪجاست؟یہ ڪم فڪر ڪردم من ڪجا بودم الان اینجا ڪجاست؟ خواستم تڪون بخورم کہ با درد زیادے در ناحیه ڪتف ام مواجہ شدم . خیلے گیج بودم ،همون موقع یہ خانمے با روپوش سفید بہ سمتم اومد و بہ عربے چیزهایے گفت. _من ڪجام ؟ اینجا چہ خبره؟ پرستار_مستشفے _مستشفے؟ ...یعنے اینجا بیمارستانہ ؟ بازهم بہ مغزم فشار آوردم من ڪجا بودم ؟ صحنہ هاے اسارت جلو چشمام اومد. فرارمون و تیر خوردن من ...پاےِسید طوفان نگرانشم _طوفان ؟طوفان ڪجاست؟خواستم بلند شدم ازدرد آخ بلندے گفتم. ولے آروم نشدم و شروع بہ داد زدن ڪردم . _یڪے بیاد بگہ اینجا ڪجاست؟بقیہ ڪجاهستند؟طوفان ڪجاست؟من باید برم اون پرستار سعے در آروم ڪردن من داشت .یہ پرستار دیگہ باعجلہ آمپولے رو بہ سرمم تزریق ڪرد و رفت. چند دقیقہ گذشت و پلکام سنگین شد. آمپول آرامشبخش بود . _من نمیخوام ...بخوابم ...نمیخوام!!! ↩️ .. ☕️🍃☕️🍃☕️🍃 ╭─┅═♥️═┅╮ http://eitaa.com/cognizable_wan ╰─┅═♥️═┅╯