eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ آیفون خانه به صدا درآمد.. را خوب تشخیص میداد. پشت درب بود، که به محض ایستادن یوسفش پشت در، درب را برایش باز کند.. پرده راهرو را کشید.. یوسفش ایستاد. درب را باز کرد. یوسف ، یاالله ✨گفت، وارد خانه شد.. کیسه های خرید در دستش بود. و یک شاخه گل رز،🌹 به دهانش گرفته بود. سلامی کرد. و با کیسه ها وارد آشپزخانه شد.و همسرش بدنبالش. نگاهی خسته و عاشق😍 به بانویش کرد. ریحانه شاخه گل را از دهان مردش گرفت.. ☺️🌹 سمیرا جواب سلامش را داد... و به احترام یوسف مانتو اش را پوشید اما روسری اش را روی دوشش انداخته بود.. یوسف سر به زیر، گفت.. _خیلی خوش آمدید. بفرمایین، بنشینین. من میرم اتاق شما راحت باشین. سمیرا_ هنوزم.. همون یوسف قبل هسی.. اما یاشار خیلی عوض شده..😭نامرد شده..😭 کاش.. اونم مث تو بود.. 😭 _اتفاقی افتاده..!؟ _درخواست طلاق داده.. منم مهرمو گذاشتم اجرا..😭یک هفته هس خونه نیومده.. منم اومدم اینجا.. نمیخام یاشار بفهمه..😭 یوسف خیلی خسته بود.. عذرخواهی کرد. به اتاق رفت.و ریحانه نزد میهمانش.تا آرام کند او را. ریحانه_ ای بابا.. چقدر گریه میکنی.. کلی باهم حرف زدیم.! 😕😒 سمیرا_ درد من تمومی نداره ریحانه.. خداروشکر تو خوشبختی.. زندگیت رو دوست داری.. ولی من چی..😭 ریحانه_ من یه سر برم پیش یوسفم.. الان میام. سمیرا زمزمه کرد.. «یوسفم».😞شاخه گل رز براش خرید.. خوشبحالشون چقدر همدیگه رو دوست دارن ولی من چی...!😭😞 ریحانه وارد اتاق شد.. ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... http://eitaa.com/cognizable_wan