فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادی کنیم از مرحوم کوثری مداح امام رحمه الله
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️سرداب حضرت ابوالفضل العباس(ع) ، خیلی ها ندیدن👌
#زیر حرم_سرداب
💕کادوی امروزکانالمون برا حضرت عباسی ها
💞 با روضه اش گریه کنید💞
🌴🌴🌴
علامه امینی صاحب کتاب الغدیر شب و روز عاشورا مدام برای امام زمان ( علیه السلام ) صدقه کنار میگذاشتند و می فرمودند : امشب قلب امام عصر ( ع ) در فشار است.
شب عاشوراست، صدقه برای حضرت فراموش نشود.
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽؛
#آیت_الله_مکارم: من اگر در مجلس #قمه_زنی باشم دوست دارم دست قمه زن رو ببوسم و قمه رو از دستش بگیرم و بگویم این قمه زنی امروز به ضرر اسلام است....
بقیه اش رو حتمآ ببینید!
تفاوت نگاه مرجع تقلید اصیل و انقلابی شیعه با مراجع تقلید خودساخته انگلیسی و اصحاب فتنه اینجا آشکار میشود....
☑️ http://eitaa.com/cognizable_wan
🍎 هیچ گاه درخواست خود را ،
🍎 به صورت امر و دستوری ،
🍎 یا با غر زدن و دعوا ، مطرح نکنید .
🍎 بلکه با نرمی و مهربانی ،
🍎 و با لحنی سرشار از ؛
👈 مهر و محبت و عشق و عطوفت
🍎 بیان بفرمایید .
🌸 مثلا بگویید :
🌸 عزیزم ، قربونت برم ، همسر خوبم ،
👈 آیا ممکن است ... ؟
http://eitaa.com/cognizable_wan
᪥࿐࿇🍂🌺✶﷽✶🌺🍂࿇࿐᪥
#سوال
ایا راست است که #پس از واقعه #کربلا امدند #حجاب را از سر #زنان حرم کشیدند یعنی سر اهل بیت امام حسین و حضرت زینب عریان شد❓
⭕️💠💠💠💠💠⭕️
#پاسخ✅
✍این مساله در روایات متعددی نقل شده است .
📌سید بن طاووس می نویسد:
" مردم در تاراج خیمه های خاندان پیامبر و نور چشم زهرای بتول بر هم پیشی می جستند تا انجا که روپوش زنان را نیز از رویشان کشیدند(1)
💠مثیر الاحزان می نویسد:
" انان مقنعه زنان را از سرشان و انگشتر را از دستشان و گوشواره را از گوشهایشان و خلخال را از پاهایشان بیرون کشیدند"(2)
💠خوارزمی می اورد:
" انان حتی جامه رویین زنان را به زور می کشیدند و می بردند(3)
📌شیخ مفید در ارشاد می اورد:
"لباسهایشان را از رویشان می کشیدند و چون چیره میشد آن را می بردند"(4)
💠به این نکته نیز باید توجه داشت که در جامعه اسلامي زنان پيامبر و ائمه هدي عليه السلام حجاب و پوشش زنانه بسيار كامل بوده و زنان علاوه بر پوشش ظاهري پوشش هاي متعدد ديگري نيز داشته اند در واقعه كربلا فقط پوشش ظاهري را ربودند اما پوشش هاي ديگر بوده يعني به گونه اي نبود كه موها يا اعضاي ديگري از بدن آشكار شده باشد. و در روایات نیز اشاره به این نکته شده است که پوشش را از ظاهر ما برداشتند "عن ظهورنا""تنازع ثوبها عن ظهرها"و مانند این تعبیرات( 5)
📚(1)لهوف ص180
📚(1)بحار الانوار ج45 ص58
📚(2)مثیر الاحزان ص76
📚(3)مقتل الحسین ج2ص37
📚(4)بحار الانوار ج45 ص61
📚(5)دانش نامه امام حسین ج7 ص311
⠀ ⠀ོ ⠀ 🌥⠀⠀ོ ⠀ ⠀ོ ⠀🌥⠀ ⠀⠀ོ
╭═━⊰🍃🌸🌸🍃⊱━═╮
http://eitaa.com/cognizable_wan
╰═━⊰🍃🌸🌸🍃⊱━═╯
╲\ ╭``┓
╭``🌸``╯
┗``╯ \╲
#فرزندپرورى
♨️مغز کودک افعال منفی را درک نمیکند
👈🏼به جای شلوغ نکن
بگوييد: #آرام_باش
به جای ندو
بگوييد: #آرامتر_راه_برو
به جای جيغ نزن
بگوييد: #آرامترحرف_بزن
🌿🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
✨﷽✨
#همسرانه
#نماز_زیبا
✍اگر گاهی همسرمان در خواندن نماز سستی
میکند بهترین روش این است که با روش زبانی
به او تذکر ندهیم.
👈بلکه در اوقات نماز، با آرامش و مهربانی،
سجاده زیبا پهن کنیم، خود را با عطر دلخواه
همسرمان معطر کنیم، لباس سفید و مخصوص
نماز بپوشیم، با زیبایی و طمانینه و در معرض
دید همسرمان (البته بدون قصد ریا) نماز بخوانیم.
💠با نماز زیبا، در درون همسرمان میل و اشتهای
به نماز ایجاد خواهد شد. قبل و بعد از نماز،
خوش اخلاقی خود را زیاد کنیم تا اثر نماز ما،
بیشتر شود.
💥 به هیچ عنوان بابت سستی همسرمان در
نماز، با او بدرفتاری نکنیم چرا که اثر عکس دارد.
🌺http://eitaa.com/cognizable_wan
〰✨🕊🌸༼༼ ﷽ ༽༽🌸🕊✨〰
#سوال
#وهابی ای گفت #نذرهای شما #حرام هست. نذر فقط در راه #خداست.نذر برای #حسین و سفره رقیه و سفره ابالفضل #حرام است..... لطفا توضیحی فرمایید❓
⭕️💠💠💠💠💠⭕️
#پاسخ✅
✍ما هم می گوییم نذر برای غیر خداوند باطل است. نذر شرعی از دیدگاه شیعه آن است که انسان فقط خودرا برای خدا متعهد به پرداخت چیزی معین بکند به همین دلیل که فرموده اند تا در صیغه نذر حتماقید "لله علی کذا"( به خاطر خدا بر گردن من است) باید آورده شود چنان که در راویات آمده است(1)
💠وفقهای ما تصریح کرده اند( 2)
📌شیعیان نذرشان را برای خدا انجام میدهند وثواب آن را برای اهل بیت ونزدیکان آنان قرار میدهند وانان وقتی می گویند فلان چیز نذر امام حسین است یعنی ثواب آن را برای امام حسین قرار داده ام نه آنکه آن نذر برای تقرب جستن وعبادت حسین علیه السلام باشد
دراین گونه مسایل نیت قلبی ملاک است نه تشابه ظاهری چنان که بخاری در کتاب "به اصطلاح صحیح خود"از پیامبر روایت می کند که فرمود:
💠"انما الاعمال بالنیات"
"ملاک ومعیار در عمل #نیت است"(3)
📚(1)وسایل الشیعه،ج23 ص293 باب 1
📚(2)جواهر الکلام،ج35 ص372
📚(3)صحیح بخاری،ج1 ص3 ح1
⠀ ⠀ོ ⠀ 🌥⠀⠀ོ ⠀ ⠀ོ ⠀🌥⠀ ⠀⠀ོ
╭═━⊰🍃🌸🌸🍃⊱━═╮
http://eitaa.com/cognizable_wan
╰═━⊰🍃🌸🌸🍃⊱━═╯
╲\ ╭``┓
╭``🌸``╯
┗``╯ \╲
💔 اگر بتوانم #دلے را از #شڪستن باز دارم
▫️، بیهوده، #نزیستهام
😩 اگر بتوانم #رنجے را #بڪاهم
🤕 یا #دردے را مرهم نَهَم
🐓 یا #مرغڪے رنجور را
▫️به #آشیانه باز آورم
👌اینگونه، #بیهوده نزیستهام
🌼☆⚘ ⃟ ⃟❈ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟⚘ ⃟ ⃟ ⃟⚘☆🌼
http://eitaa.com/cognizable_wan
دل انسان تا وقتی که با سنگ معصیت و گناه همنشین است، تا وقتی که با تیرگی نافرمانی خدا همنشین است، ممکن نیست از #حسین_بن_علی علیهماالسلام #نور بگیرد.
دلی که میخواهد از #امام_حسین علیهالسلام نور بگیرد، باید گناه را از خود جدا کند.
❇️ درگاه امام حسین علیهالسلام، درگاه #عظمت است؛ گناه، انسان را از این درگاه دور میکند و کمکم کاری میکند که #توفیق از انسان سلب میشود.
🏴 او خیال میکند که شب #تاسوعا و شب #عاشورا به حسینیّه نیامده؛ بیچاره نمیداند که او را به حسینیّه راه ندادهاند که نیامده است؛ نه اینکه خودش نیامده است.
🔳مزاج عشق بس مشکلپسند است
قبول عشق بر جایی بلند است
⚫️ وقتی بشر، آلوده و ناپاک شد، از این دستگاه دور میشود؛ مقدّمات انصرافش را فراهم میکنند.
🔆 این دستگاه، دستگاه #غیرت، #شهامت و #طهارت است؛ اینجا جای #تقواست.
📚 کتاب مصباح الهدی، ج۲، آیت الله وحید خراسانی
🔻 http://eitaa.com/cognizable_wan
.
#به_نام_خدای_مهدی
.
#قلبم_برای_تو❤❤
.
🔮#قسمت_چهاردهم
.
.
عجب 😀خب اگه اجازه بدین دیگه حرفهای جدی بزنیم...
.
-بفرمایین..اجازه ما هم دست شماست...☺
.
-خب پس شما شروع کنین☺
.
-من که شما رو دیدم حرفام یادم رفت...شما بفرمایین😊
.
-باشه پس...اقا میلاد فک کنم از نوع حجاب و پوششم فهمیده باشین اعتقاداتم چجوریه و...
.
-بله...بله...چطور؟!
.
-میخواستم نظر شما رو درباره دین و اعتقاداتتون بدونم...
.
-خواهش میکنم..راستیتش من دینداری برام خیلی مهمه ولی نظرم درباره دین خاصه... دینداری یه چیز شخصیه نه تحمیلی و چیزی هست که هر کس تو خودش داره ولی نباید اونو تو همه ابعاد زندگیش گسترش بده...در ضمن من با سیاست و اینجور چیزها هم رابطه خوبی ندارم...به نظرم نباید این دوتا باهم قاطی بشن..
آدم میتونه دیندار باشه ولی سیاسی نباشه 😊
.
-پس شما نماز میخونید و روزه میگیرید دیگه؟!
.
-اختیار دارید...نه تنها میخونم بلکه حتما هم باید اول وقت باشه...
.
-چه خوب😊...
.
و با هم از این در و اون در صحبت کردیم و نفهمیدیم چجوری زمان گذشت که با صدای مامانم پشت در یهو به خودمون اومدیم...
.
-مریم جان؟! صحبتاتون تموم نشد؟؟ما که بیرون حرفامون تموم شده داریم در و دیوار رو نگاه میکنیم 😀
.
-الان میایم مامان جان...
.
-آقا میلاد: گرم صحبت شدیم نفهمیدیم زمان چجوری گذشت...بریم مریم خانم...
.
دوتایی به طرف پذیرایی و خانواده ها حرکت کردیم که عصمت خانم گفت:
-به به...بالاخره اومدین پس😊
.
-آقا میلاد:آره مامان جان... کنار مریم خانم آدم زمان از دستش میره..ببخشید معطل شدین😊
.
اونشب گذشت و رفتن و من تا صبح داشتم به حرفهای میلاد فکر میکردم...راستیتش شخصیتش برام ایده آل بود...ظاهر مذهبی نداشت و به روز و شیک بود ولی از حرفهاش معلوم بود که دین براش خیلی مهمه...
صبح شد که دیدم مامانم اومد تو اتاقم...
.
-عروس خانم؟! بیداری؟!
-آره مامان جان...جانم؟!
-راستیتش دیشب میخواستم باهات حرف بزنم ولی گفتم بزارم یکم فکراتو کنی بعدا
خب دخترم نظرت چیه؟!
.
-در مورد چی؟؟
.
-در مورد آب شدن یخ های قطب جنوب 😐😐خب درباره میلاد دیگه؟؟
.
-در مورد یخ های قطب جنوب که منفیه 😀😀ولی آقا میلاد به نظر پسر خوبی میاد ولی باید بیشتر باهاش آشنا بشم...
.
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/cognizable_wan
#به_نام_خدای_مهدی
.
#قلبم_برای_تو❤❤
.
🔮#قسمت_پانزدهم
خب دخترم نظرت چیه؟!
.
-در مورد چی؟؟
.
-در مورد آب شدن یخ های قطب جنوب 😐😐خب درباره میلاد دیگه؟؟
.
-در مورد یخ های قطب جنوب که منفیه 😀😀ولی آقا میلاد به نظر پسر خوبی میاد ولی باید بیشتر باهاش آشنا بشم...
.
-خب پس😉 یعنی مبارکه 😆
.
-گفتم که مامان...باید بیشتر فکر کنم 😐
.
-من دخترم رو بهتر میشناسم...چیزی رو نخواد از همون اول میگه 😊
.
-امان از دست شما مامان 😀
.
چند روز از این ماجرا گذشت و قرار شد با اجازه خانواده ها من و آقا میلاد باهم بیرون بریم و بیشتر آشنا بشیم...امروز ساعت ده کلاس داشتم ولی به خاطر قرارمون نرفتم...
زنگ زدم به زهرا:
-سلام زهرایی؟! خوبی؟!
-سلام عروس خانم...تو بهتری؟؟چه خبرا؟؟
-میخواستم بگم امروز کلاس نمیتونم بیام...استاد چیز خاصی گفت برام بفرست
-ای بابا😕...چرا آخه؟؟ تازه خوشحال بودم امروز میبینمت سیر تا پیاز خواستگاریتو برام تعریف کنی 😐
-میخوام باهاش بیرون برم 😊
-ااااااا...پس مبالکه علوس خانم 😉
-حالا که چیزی معلوم نیست 😊برام دعا کن زهرایی
-فعلا که شما مستجاب الدعوه ای 😀😀
.
.
قرار بود ساعت 10 آقا میلا دنبالم بیاد ولی من یکم زودتر آماده شدم و پایین رفتم و دیدم جلو در تو ماشینش نشسته....
.
-ااااا...شما اینجایید آقا میلاد؟!
.
-بله مریم خانم 😊
.
-قرارمون ده بود...از کی اومدین؟!
.
-یه نیم ساعتی میشه...راستیتش از دیشب اصلا آروم و قرار نداشتم و دوست داشتم زودتر صبح بشه و بیام خدمتتون 😊
.
-ای بابا...خب چرا زنگ در رو نزدین 😯
.
-نخواستم مزاحم بشم...من زود اومدم دلیلی نداره شما هم زود بیاین 😊
.
این حرفهاش به دلم مینشست وبهم یه اطمینان خاصی میداد ☺
.
🔮از زبان سهیل
.
بعد از اون روز یه هفته تو خودم بودم و حوصله هیچکاری نداشتم...
.
گاهی اوقات از تصمیمم پشیمون میشدم و میگفتم سهیل مگه بیکار بودی توبه کردی؟!داشت بهت خوش میگذشت 😕
اما سریع از حرفم پشیمون میشدم...😔
.
کلافه بودم...نمیدونستم باید چیکار کنم...
نه دیگه با دوستام در ارتباط بودم که باهاشون بیرون برم...
نه انگیزه ای برای دانشگاه رفتن داشتم و نه هیچی...
.
یهو یاد حرف یکی از بچه های بسیج افتادم که گفته بود شهدا رو الگو قرار بده بهت کمک میکنن...
اما چطوری؟!
.
تا صبح با خودم فکر کردم و کلنجار رفتم و تازه صبح خوابم برد...
یهو بیدار شدم و یادم اومد درست هفته پیش بود که اون خانم رو دیده بودم و... 😔
اگه اشتباه نکنم ساعت ده کلاس داشت...
.
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/cognizable_wan
.
#به_نام_خدای_مهدی
.
#قلبم_برای_تو❤❤
.
🔮قسمت_شانزدهم
.
-سلام خانم...ببخشید؟!
-سلام...بفرمایین؟!
-میخواستم یه سئوالی ازتون بپرسم😕
-بفرمایین...فقط سریع تر...چون نمیخوام دوستام ببینن و فکر دیگه ای کنن 😐
-چشم...اصلا قصد مزاحمت ندارم...میخواستم بپرسم اون خانمی که هفته پیش باهاتون بود امروز تشریف ندارن؟😯
-نه آقای محترم...ایشون امروز کار داشتن دانشگاه نیومدن
.
میخواستم بپرسم دیگه کی کلاس داره ولی روم نشد و خجالت کشیدم 😕
.
-ممنونم ازتون...ببخشید مزاحم شدم🙏
-خواهش میکنم..خداحافظ
.
خداحافظی کردم و پله ها رو آروم آروم پایین اومدم تا رسیدم به دفتر بسیج...
بچه ها تو دفتر بودن
-بههههه...سهیل خان...خوش اومدی آقا...کجایی تو؟!
-سلام...این هفته یکم کسالت داشتم خونه بودم 😕
-چی شده بود؟! مورچه گازت گرفته بود؟!😀
-شاید 😔خب دیگه چه خبرا؟؟
-هیچی این هفته مراسم دفاع مقدس داریم...دوست داری کمک کن..
-باشه حتما...راستیتش یه سئوالم داشتم
-جان دل؟!
-تصمیم گرفتم اطلاعاتم یکم راجب شهدا بیشتر بشه ولی خب نمیدونم چیکار کنم...یه جورایی میخوام شهدا رو الگوم قرار بدم😕
.
-چه عالییی رفیق...بسم الله....من توصیه میکنم دوتا کتاب خاکهای نرم کوشک و سلام بر ابراهیم که تو کتاب خونه بسیج هم هست رو برداری و بخونی به عنوان قدم اول...بعد به قول آقا مصطفی صدر زاده یه رفیق شهید برا خودت انتخاب کنی...کسی که بتونی باهاش درد دل کنی😊
.
-چه خوب...حتما...پس من این کتابها رو میبرم خونه
.
-باشه..
.
بعد چند دقیقه از بچه ها خداحافظی کردم و به سمت خونه رفتم و شروع به خوندن کتابها کردم که مامانم آروم وارد اتاقم شد ..
فهمیدم که یه کار مهمی داره -پسرم چیکار میکنی؟؟😯
-دارم کتاب میخونم مامان...جانم؟! کار داشتین؟؟
-نه...چرا...راستش امروز صبح عصمت خاله با دخترش اومده بودن اینجا
(عصمت خاله از دوستهای قدیم مامانمه و ما سالهاست باهاشون رفت و آمد خونوادگی داریم)
-ااااا...به سلامتی😊خوب بودن؟؟چی میگفتن که؟؟
.
-هیچی...دلش تنگ شده بود...در ضمن میگفتن برا پسرش میلاد خواستگاری رفتن منتظر جواب دختره ان .
-به به...پس خوش خبر بودن 😊ان شاالله خوشبخت بشن؟؟ دختره کیه؟؟ همکلاسیش بود؟!
-نه گفت همبازیشه...
-همبازی؟!😯😨
-هم بازی بچگی دیگه...گویا همسایه اون خونه قدیمیشونه...
-آها...😐...اره یه چیزایی یادم میاد...اون موقع ما هم هر وقت میرفتیم خونشون بچه های همسایه تو حیاطشون بودن...
.
-خب حالا میلاد رو ولش...ندیدی معصومه چه خانمی شده 😊😉
.
-به سلامتی 😐
.
-بی ذوق 😑
.
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادی از مداحی قدیمی زیبا
http://eitaa.com/cognizable_wan
عاقبت منفورترین چهرههای واقعه کربلا...
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 خانمای عزیز
💞 برای محبوب شدن و عزیز ماندن
💞 در نزد شوهر
💞 اولین قدم ،
👈 عزت و اقتدار دادن به مرد است
💞 مرد باید احساس کند
👈 که در خانه و خانواده ، اقتدار دارد
🌷 خانمای عزیز !
💞 با انجام امور زیر ؛
👈 می توانید به شوهرتان ، اقتدار دهید :
🌸 مطیع شوهرتان باشید
👈 در همه حال ، به او چشم بگویید
👈 و با او مخالفت نکنید
🌸 جلوی بچه هایتان ،
👈 از او انتقاد نکنید
👈 غر نزنید
👈 با الفاظ خفیف ، صدایش نزنید
👈 دعوایش نکنید
👈 بی احترامی نکنید
🌸 پیش دیگران ،
👈 از او تعریف و تمجید کنید
👈 عیوب و اسرار او را ، فاش نکنید
👈 روی حرف او نپرید
🌸 و...
http://eitaa.com/cognizable_wan
شاهی كك و مك را كه معمولا در صورت انسان به صورت لكه های قهوه ای ریزی پدیدار می شود،برطرف می كند. بدین منظور باید برگ شاهی را كوبید و روی لكه ها گذاشت.
#شاهی
#درمان_کک_و_مک
http://eitaa.com/cognizable_wan
Roholla.R:
در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره "
اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند...
و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می گفتند اصغر آواره!
انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید.
تا اینجا داستان را داشته باشید!
در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند.
خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت....
حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولاحسین همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم.
وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند!
کنجکاو شد و به سمت آنها رفت...
پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟
یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است!
تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست....
مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟!
حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟
همه گفتند: نه! مگه کیه این؟
حاجی گفت: این همون اصغر آواره است.
مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟!
و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی....
گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت
سوار اتوبوس که شدم دیدم.... وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد...
ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع) اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخو
اهم رسید... چه کنم؟!
خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم...
اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟
گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم...
خلاصه حرمت نگه داشت و رفت...
اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین (ع) برات جبران کنه، حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر؛
خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند...
این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد
هر چقدر می شکنیم باز نمک میریزد.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌴🕌🌴🕌🌴🕌🌴