eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
یه همسایه داریم همش میاد دم خونه یا پیاز میخاد یا گوجه میخواد یا تخم‌مرغ... چند وقت پیش شمال بودم، زنگ زده میگه نبودید خونه من رفتم به حساب شما از سر کوچه ۵ تا تخم مرغ و تن ماهی خریدم 😂 😂😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
💑 هیچ انسان بی‌عیبی وجود ندارد. هیچ همسر بی‌عیبی در زیر این آسمان وجود ندارد. ❣ عیب ها را نباید بزرگ کرد. اگر محبت باشد همهٔ عیوبی را که ممکن است انسان در کسی ببیند، خواهد پوشاند و مانع خواهد شد از اینکه مسائل کوچک را عمده کنند و خدای نکرده باعث بروز مشکلات شوند. 🧕http://eitaa.com/cognizable_wan
🤔آیا تا به حال پلی ساخته‌ایم؟ 💫در زمان‌های دور دو برادر در کنار هم بر سر زمینی که از پدرشان به ارث برده بودند کار می‌کردند و در نزدیک هم خانه‌هایی برای خودشان ساخته بودند و به خوبی روزگار می‌گذراندند. برحسب اتفاق روزی بر سر مسئله‌ای با هم به اختلاف رسیدند. برادر کوچکتر بین زمین‌ها و خانه‌هایشان کانال بزرگی حفر کرد و داخل آن آب انداخت تا هیچ گونه ارتباطی با هم نداشته باشند. 💫برادر بزرگتر هم ناراحت شد و از نجاری خواست تا با نصب پرچین‌های بلند کاری کند تا برادرش را نبیند و خودش عازم شهر شد. هنگام عصر که برگشت با تعجب دید که نجار بجای ساخت دیوار چوبی بلند یک پل بزرگ ساخته است. 💫برادر کوچکتر که از صبح شاهد این صحنه بود پیش خود اندیشید حتماً برادرش برای آشتی دستور ساخت پل را داده است و بی‌صبرانه منتظر بازگشت او بود. رفت و برادر بزرگ را در آغوش گرفت و از او معذرت‌خواهی کرد. 👈 دو برادر از نجار خواستند چند روزی مهمان آنها باشد. اما او گفت: پل‌های زیادی هستند که او باید بسازد و رفت. ✾http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺🌿🌺🌿 نگاهتان به دنیا را تغییر دهید ،دنیا تغییر می‌کند 😍 🦋 دکتر وین دایر می‌گوید برای اولین بار آلبرت انیشتین دریافت که بزرگترین و پایه‌ای ترین تصمیم زندگی هر فردی این است که از خودش بپرسد: 🧐آیا من می‌خواهم در یک جهان پر از خصومت زندگی کنم یا در یک جهان پر از دوستی؟ آنچه که در جهان امروز ما دیده می‌شود ناشی از دیدگاه ما نسبت به جهان است. ما خودمان چنین دنیایی را خلق کرده‌ایم. ⬅️دکتر وین دایر در اینجا مثالی می‌زند: فرض کنید در خانه هستید، کلید ماشین در دستتان است، برق قطع می‌‌شود، نمی‌توانید جایی را ببینید، کورمال کورمال در اتاق راه می‌روید و به جایی برخورد می‌کنید، کلیدها از دستتان می‌‎افتد، مشغول جستجو می‌شوید اما متوجه می‌شوید نمی‌توانید در تاریکی اتاق، کلید‌ها را پیدا کنید، به بیرون نگاه می‌کنید متوجه روشنایی خیابان می‌شوید و جرقه‌ای در ذهنتان زده می‌شود و به خودتان می‌گویید من اینجا در تاریکی نمی‌‌مانم تا کلیدهای ماشین را پیدا کنم درحالیکه بیرون از اینجا نور هست، از این اتاق تاریک بیرون می‌روم و در زیر نور خیابان دنبال کلیدهایم خواهم گشت! شما به خیابان می‌روید و مشغول جستجوی کلیدهای ماشینتان می‌شوید. همسایه‌‌تان می‌آید و می‌پرسد: چه خبر شده؟ - خب راستش من کلیدامو گم کردم. - اوه! بهت کمک می‌کنم.باهم دنبالشون می‌گردیم. دست آخر همسایه‌تان می‌پرسد: ببخشید شما کجا دقیقا کلیداتونو گم کردین؟ - خب راستش توی خونه از دستم افتاد، ولی چون خونه تاریک بود اومدم اینجا توی نور خیابون! ✅با شنیدن این داستان حتما خنده‌تان گرفته که چقدر احمقانه است. اما آیا این همان کاری نیست که همه‌ی ما انجامش می‌دهیم؟ وقتی‌که یک مشکل در درون خودمان داریم به دنبال راه حل در خارج از وجود خودمان می‌گردیم. 👌مثل این است که پیش یک پزشک بروید و از علائم بیماری خود به او بگویید، سپس پزشک، چهار-پنج تا نسخه به شما بدهد و بگوید یکی از این نسخه‌ها برای مادرزنتان نوشته‌ام ، یکی دیگر را برای همسایه‌تان، این را هم برای دخترتان و دیگری را نیز برای پدرتان نوشته‌ام! ✅منظور این است: کسی که دارای مشکل است و با آن دست و پنجه نرم می‌کند شمایید اما از دیگران انتظار دارید تغییر کنند یا چیزی خارج از وجود شما تغییر کند تا حالتان بهتر شود یا زندگی‌تان سروسامان پیدا کند. در صورتیکه تنها چیزی که باید به دقت آنرا مورد بررسی و مداوا قرار دهید چیزی نیست جز درون خودتان. البته کار بسیار سختی است و به نظم و تلاش نیاز دارد اما شدنی است. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
چگونه ایرانیان، مغولان را از ایران بیرون کردند و ایران را آزاد ساختند؟ زوال مغولان از یک روستا شروع شد! ۱۲۰ سال مغولها هر چه خواستند در ایران کردند. جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند. از کشتن صدهزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت ‏برخی از قبایل ، مغول‌ها پس از فتح ایران بیشتر در خراسان سکنی داشتند. ولی چون بیابانگرد بودند اغلب در شهرها زندگی نمی‌کردند. مغول‌ها همه حقی داشتند ،‏مغولان مجاز بودند هر که را خواستند بکشند، به هر که خواستند تجاوز کنند و هر چه را خواستند غارت کنند. ایرانیان برایشان حتی برده نبودند، احشام بودند ‏در تاریخ دورهٔ مغول همه‌چیز باورنکردنی است. چنان یأسی میان مردم ایران وجود آورده بودند که حتی در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمی‌کردند. اما ماجرا از اینجا شروع شد : ‏ابن اثیر می‌نویسد: یک مغول در صحرایی به هفده نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بکشد. هیچکس جرات نکرد مقاومت کند جز یک نفر و همان یک نفر آن مغول را بکشت! ‏داستان دیگر از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند شروع می‌شود. چند مغول بیابانگرد به خانهٔ این‌دو می‌روند و زنان و دخترانشان را طلب می‌کنند! ‏بر خلاف ۱۲۰سال قبلش،دو برادر مقاومت می‌کنند و مغولان را می‌کشند.مردم باشتین اول می‌ترسند ولی مرد شجاعی به نام عبدالرزاق دعوت بایستادگی میکند. ‏خبر به قریه‌های اطراف می‌رسد. حاکم سبزوار مامورانی را می‌فرستد تا دو برادر را دستگیر کنند. عبدالرزاق با کمک مردم روستا ماموران را می‌کشد. ‏در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چندصدنفره را به باشتین می‌فرستد، ولی حالا خیلی‌ها جرأت مقاومت می‌کنند. عبدالرزاق فرمانده قیام می‌شود. ‏در چند روستا، مردم مغولان را می‌کشند و خبرهای مغول‌کشی کم‌کم زیاد می‌شود. عبدالرزاق نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشته‌اش می‌گذارد. ‏فوج‌فوج مردمان به‌ستوه آمده از ستم مغول‌ها به باشتین می‌روند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه ارغونشاه (حاکم سبزوار) بایستند. ‏عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز می‌شود و سبزوار فتح می‌گردد. پس از ۱۲۰ سال ایرانیان بر مغول‌ها فائق می‌شوند. آن روز حتماً پرشکوه بوده است! ‏طغای‌تیمور ایلخان مغول،یک ایلچی مغول را می‌فرستد تا سربداران از او اطاعت کنند. سربداران او را می‌کشند و از طغای‌تیمور می‌خواهند که اطاعت کند! ‌‎سربداران به جنگ می‌روند و طغای‌تیمور را شکست می‌دهند و این نقطهٔ پایان ایلخانان مغول است.. 🔸http://eitaa.com/cognizable_wan
♨️ این قضیه سفر چهل روزه شاه به سوئیس خیلی قضیه عجیبیه! 🔹 سه بهمن ۱۳۵۰ یکی از عجیبترین کولاکها در ایران رخ می‌ده! یعنی شاهنشاه، ایران بوده که یهو تو قصر چند میلیاردیش بهش می‌گن آقا مردم تو روستاها دارن یخ می‌زنند! می‌گه بالاخره شهنشاه بلیط گرفته و نریم ناراحت می‌شه! (توجه به زن و خواست همسر از خصوصیات بارز شهنشاه بود) ۵ بهمن، شهنشاه همایونی می‌ره سوئیس و به صورت رسمی و اعلام شده و با بدرقه سران مملکتی مثل وزیر کشور و وزیر آب وبرق که مهمترین وزرای کنترل بحران بودند و دستبوسی شاه این کار انجام می‌شه! (عکس بالا سمت‌چپ) (یعنی برای حال و حول هم سران باید بیان بدرقه‌اش کنند!) 🔹 اونجا هم دوتا هتل کامل اجاره می‌کنند برا فک و فامیل خودشو فرح و سایر مسئولین! خلاصه حسابی که خوش گذروندند فکر کردید یه هفته بعد بر می‌گردند که به مردم کمک کنند؟! ❌ نه! چهل روز بعد در ۱۱اسفند که نزدیک تعطیلات عید بوده بر می‌گردند تا برای سفر عیدشون به رامسر آماده شوند! (عکس پایین سمت راست) حالا بلند بگو: مرگ بر دیکتاتور! 🔥 http://eitaa.com/cognizable_wan
💑 ازدواج ساده به سبک شهدا 🔸راوی: همسر شهید علی نیلچیان ❣شب عقد کلی سنت‌شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش. ❣مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسم‌مان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛ البته نه برای ریخت و پاش! برای اینکه سادگی ازدواج‌مان را ببینند؛ این که می‌شود ساده ازدواج کرد و خوشبخت بود. ❣عروسی‌مان هم از این ساده‌تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانه‌ بخت. 📚کتاب قرمز رنگ خون بابا 🧕http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 💠 کشاورزی يک مزرعه بزرگ گندم داشت. شبی از شب‌ها روباهی وارد گندم‌زار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد. پيرمرد کينه‌ی روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد. مقداری پوشال را به روغن آغشته کرد و به دم روباه بست و آتش زد. 💠 روباهِ شعله‌ور در مزرعه به اين‌طرف و آن‌طرف می‌دويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش می‌دوید تا اینکه گندم‌زار او به خاکستر تبديل شد. 💠 وقتی کينه‌ی همسر یا اطرافیان را به دل گرفته و به دنبال انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام، دامن خودمان را هم خواهد گرفت! پس بهتر است با اخلاق زیبای گذشت، او را ببخشیم و بگذریم تا از عطر خوشبوی مهربانی و خوش‌رویی، فضای زندگی‌مان معطر شود. 🧕http://eitaa.com/cognizable_wan
🍵مادربزرگ‌ها بیخودی نمی‌گفتند برای درد و ناراحتی شکم چای نعناع بخورید‼️ نعناع چه به صورت چای و چه به صورت خرد شده روی غذا بسیار مفید است. این گیاه دارای خواص ضداسپاسم است که دستگاه گوارش را تسکین و درد یا را کاهش می‌دهد. همچنین حاوی فلاونوئید‌های خاصی است که از فعالیت برخی سلول‌های سیستم ایمنی جلوگیری می‌کند که می‌توانند منجر به نفخ شوند. 💢 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻 موارد جلوگیری از وررود آلاینده به بدن : 1⃣ شستشوی بینی با محلول آب و نمک رقیق و ولرم روزی سه بار 2⃣ استفاده از ماسک های فیلتر دار 3⃣ عدم حضور در مناطق با آلایندگی بالا 4⃣ پرهیز از فعالیت بدنی و کار فیزیکی غیر ضروری 💢 http://eitaa.com/cognizable_wan
مصرف روزانه و منظم ليمو موجب نرمال شدن فشارخون ميشود. همچنين ليمو موجب كاهش خستگي،درمان جوش،تقويت معده،كاهش تب و تقويت سيستم ايمني است. 💢 http://eitaa.com/cognizable_wan
در قرآن کریم از شش رنگ سفید و سیاه ، زرد، سبز، آبی و قرمز صحبت شده و به طور مستقیم یا غیر مستقیم به تأثیرات روان شناختی و بعضاً فیزیولوژیکی آنها اشاره شده است. ١)رنگ آبی: این رنگ به صورت مستقیم یک بار در قرآن به معنای حزن و اندوه به کار رفته است: رنگ آبی دلالت بر رنگ آسمان و دریاهاست که بسیار آرام بخش است. رنگ آبی آسمان، اثر تسکینی بر انسان می گذارد، لذا خداوند رنگ آسمان و اقیانوس ها و دریاها را آبی آفرید. -رنگ آبی تیره (رنگ شب) ساختار آرامش و سکوت کامل است. این رنگ از یک تأثیر آرام بخش در سیستم اعصاب برخوردار است. فشار خون، نبض و تنفس در اثر آن کاهش می یابد و در عین حال، بدن تجدید قوا می کند و نیرو می گیرد همچنین موجب تقویت چشم است. 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
‍ 💟ﺗﮑﻨﻴﮏ ﺗﻮﻗﻒ ﻓﮑر ⚡️ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺑﻪ ﺫﻫﻦ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪ افکاری که شما را اندوهگین می کند و می آزارد : 🔑 ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﺎ ﺻﺪﺍی ﺑﻠﻨﺪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ‏«ﺍﻳﺴﺖ‏» ﺑﺪﻫﻴﺪ ⛔️ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﺴﺖ 🔑 ﭼﻨﺪﻧﻔﺲ ﻋﻤﻴﻖ ﺑﮑﺸﻴﺪ 🔑 ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻴﺪ یعنی ﺍﮔﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﻳﺪ 🔑 شروع به تصور خلاق کنید یعنی آنچه را که دوست دارید در زندگیتان اتفاق بیفتد را در ذهن خود تصور کنید و بابت انجامش با ایمان خدا را شکر کنید 🔑 ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ و ارتباط با افراد درست و مثبت ﺭﺍﻩ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﺧﻮﺑﯽ برای رهایی از افکار منفی می باشد . 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
☄کارهای کوچک شاید یک کار بزرگ امروزمان عوض کردن لامپ سوخته ای بود که مدتها براي درست كردنش دست دست مي كرديم،یا نميدانم درست کردن دستگیره دری که مدتها بود مشكل داشت،یا حتي شايد عوض کردن خاک گلدان. یا... تحولات و نتایج بزرگ، حاصل همين تغییرات کوچک است، کسی که برای امور کوچک بی حوصله، تنبل و بی انرژی است، دور تحول و موفقیت و پیروزی و قهرمانی را خط بکشد! فقط يك تصميم ميخواهد براي اينكه دوباره شاد و پرانرژي شويم. همين وقت، همين لحظه... 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
📚 ✍️گویند: لیلی برای رسیدن به مجنون نذر کرده بود و شبی همهٔ مردم فقیر را طعام می‌داد. مجنون از لیلی پرسید: نذرت برای چیست؟ لیلی گفت: برای رسیدن به تو! مجنون گفت: ما که به هم نرسیده‌ایم. لیلی خشمگین شد و گفت: مگر همین که تو برای غذا آمده‌ای و من تو را می‌بینم، رسیدن به تو نیست؟ برو در صف بایست! 🌿مجنون در صف ایستاد که از دست لیلی غذا بگیرد و لیلی یک چشمش به مجنون بود. هنگامی که نوبتِ دادن غذا به مجنون شد؛ لیلی به بهانه‌ای ظرف مجنون از دست خود انداخت و شکست. پنج بار این کار را تکرار کرد تا مجنون برود و ظرف دیگری بیاورد و در آخر صف بایستد تا او را بیشتر ببیند. چون ظرف مجنون را لیلی می‌شکست به مجنون گفتند: برو! او تمایلی برای غذادادن به تو ندارد، می‌بینی ظرف تو را می‌شکند که بروی ولی تو حیاء نداری و هر بار برمی‌گردی. ‼️مجنون سخنی به راز گفت: اگر با دیگرانش بود میلی چرا جام مرا بشکست لیلی ♨️عاشقان نیز چنین‌اند، اگر خدا زمان درخواست، دعای آن‌ها را سریع نمی‌کند، دوست دارد صدای آنان را بیشتر بشنود و بیشتر در حال ببیند. 🔷✨🔷✨🔷✨🔷✨🔷✨🔷✨ ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚱 اگر آب دستتون هست، بزارید زمین و این کلیپ رو ببینید!! قول میدم ضرر نکنید، اعتراف جالب و طنزی از وقایع اخیر کشور به همراه داره. 🔹 مطمئنم باهاش کلی دلت شاد میشه، پس این شادی رو برای دیگران هم ارسال کن!!!😀
🔴شبیه مداد باشیم ✍پیرمردی بود که هرگز خودکار به دست نمی‌گرفت و همیشه با مداد می‌نوشت. روزی نوه‌اش پرسید: چرا تا این اندازه، مداد را دوست دارید؟ پدر‌بزرگ گفت: سه ویژگی در مداد هست که در خودکار نیست. 1⃣ مداد این فرصت را می‌دهد که اگر اشتباه نوشتی و به اشتباه خود پی ‌بردی، زود با پاک‌کن آن را پاک کنی. 🔸خدا هم به انسان فرصت می‌دهد که اگر اشتباهی کرد، سریع توبه کند تا گناهش پاک شود. 2⃣ در زیبا نوشتن مداد، هرگز نوع و رنگ و زیبایی چوب نقشی ندارد و مهم مغزی است که درون مداد است. 🔸برای خدا هم، زیبایی و رنگ و نوع پوست انسان مهم نیست، زیبایی درون انسان مهم است. 3⃣ یک خودکار، شاید جوهر داخل لوله‌اش خشک شود و تو را گول بزند و در زمان نیازت ننویسد. ولی مداد، مغزش خشک نمی‌شود و هرگز تو را فریب نمی‌دهد و تو را در روزهای سخت، تنها نمی‌گذارد. 🔸اگر با خدا روراست باشی، خدا نیز با تو روراست است و هرگز در سختی‌ها و مشکلات تو را تنها نمی‌گذارد. ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
💫مدارا با پدر پیر ✨مردی نزد عالمی از پدرش شکایت کرد. گفت: پدرم مرا بسیار آزار می‌دهد. پیر شده است و از من می‌خواهد یک روز در مزرعه گندم بکارم روز دیگر می‌گوید پنبه بکار و خودش هم نمی‌داند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته کرده است… بگو چه کنم؟ 🍂عالم گفت: با او بساز. ✨گفت: نمی‌توانم! 🍂عالم پرسید: آیا فرزند کوچکی در خانه داری؟ ✨گفت: بلی. 🍂گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب کند آیا او را می‌زنی؟ ✨گفت: نه، چون اقتضای سن اوست. 🍂آیا او را نصیحت میکنی؟ ✨گفت: نه چون مغزش نمی‌رود و… 🍂گفت: میدانی چرا با فرزندت چنین برخورد می‌کنی؟! ✨گفت: نه. 🍂گفت: چون تو دوران کودکی را طی کرده‌ای و می‌دانی کودکی چیست، اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نکرده‌ای، هرگز نمی‌توانی اقتضای یک پیر را بفهمی!! “در پیری انسان زود رنج می‌شود، گوشه‌گیر می‌شود، عصبی می‌شود، احساس ناتوانی می‌کند و… “پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا کن اقتضای سن پیری جز این نیست.”   ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
✍ فرعون از شاهان یاغی و ستمگر مصر بود و ادعای پروردگاری می‌کرد، روزی ابلیس نزد فرعون آمد، فرعون خوشه‌ای انگور در دست داشت و آن را می‌خورد، به فرعون گفت: آیا کسی می‌تواند دانه های این خوشه انگور را به مروارید شاداب تبدیل کند؟ فرعون پاسخ داد: نه ابلیس از روی سحر و جادو، آن خوشه را به مروارید شاداب تبدیل نمود. فرعون شگفت زده شد و با تعجب گفت:«اگر استاد مردی در جهان وجود دارد، او تو هستی!» ابلیس سیلی محکمی بر گردن فرعود زد و گفت: «مرا با این استادی، به بندگی درگاه خدا نپذیرفتند، بنابراین تو با این حماقت و نادانی چرا ادعای پروردگاری می کنی؟!» 📚جوامع الحکایات محمد عوفی، صفحه 26. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
✍️شتری مردی را دنبال کرده بود، مرد به نزدیک چاهی رسید. از ترس شتر خود را در چاه آویزان کرد و شاخه‌ای را که در کنار دیواره چاه روییده بود محکم گرفت و جای پایی نیز در داخل چاه یافت. وقتی به اطراف خود نگاه کرد، دید که چهار مار نزدیک پاهای او هستند و اژدهایی نیز در ته چاه هست. به این علت نه می‌تواند ته چاه برود و نه می‌تواند در جای خود باقی بماند. 🔸به بالای سر خود نگاه کرد، دو موش سیاه و سفید مشغول جویدن شاخه ای هستند که او آن را در دست گرفته است. هرچه فکر کرد، چاره‌ای به خاطرش نرسید. مضطر شد، به یاد آورد مقداری عسل با خود دارد، اندکی از آن را به لب برد و آنچنان غرق در لذت شیرینی آن شد که وضع خود را فراموش کرد. وقتی به خود آمد که موش‌ها شاخه را قطع کرده بودند و او به ته چاه افتاد و در دهان اژدها جای گرفت. 🔹دنیا مانند چاه است، موش های سیاه و سفید و مداومت آنها در قطع شاخه، همان شب و روز هستند که انسان را به مرگ نزدیک می‌کنند. و شهدی که آن مرد خورد و به آن سرگرم شد، لذات آنی این جهان است که فایده‌اش کم و رنجش بسیار می‌باشد و آدمی را از کار آخرت باز می‌دارد و اژدها همان مرگ است که از آن چاره‌ای نیست!؟ ‌‌‌‌ ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan