28.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ | #تصویری
💠حجت الاسلام عالی
کربلایی کاظم ساروقی و داستان #حافظ_قرآن شدن در یک شب
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
✍استاد فاطمی نیا :
از صبح که پا میشه؛ فلان کس چی گفت، فلان کس چیکار کرد، فلان روزنامه چی نوشت.. ول کن! روایت داریم که اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند... فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند. نه! یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم...
امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند : اگر هر چه را که می شنوی بگویی، دروغگو هستی!
سیدی در قم مشهور بود به سید سکوت، با اشاره مریض شفا میداد... از آیت الله بهاءالدینی راز سید سکوت را پرسیدم! با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند :"درِ آتش را بسته بودند..."
علامه حسن زاده آملی : تا دهان بسته نشود، دل باز نمیشود و تا عبدالله نشوی، عندالله نشوی آنگاه از انسان اگر سَر برود، سِر نرود...!
🤍🤍👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
13.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کشف دستخط امام رضا علیهالسلام در شهر ساوه
⭕️ یک پژوهشگر خطوط و اسناد و کتیبههای تاریخی به طور اتفاقی هنگامی که از مسجد جامع ساوه دیدن میکرد با یادگار نوشتهای مواجه شد که پس از تحقیقات علمی روی آن دریافت که این یادگار نوشته میتواند به احتمال قوی دستخط علیابن موسیالرضا علیهالسلام، امام هشتم شیعیان است.
🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اولین کارخانه تولیدبچه* باهمکاری مجارستان ژاپن واتحادیه اروپا با ظرفیت 30000 نوزاد درسال. اسپرم های کاشته شده از باهوش ترین افراد کشورهای فوق. حداقل عمر 100سال. واقعا به کجا داریم میرویم
#اخرالزمان
#ادعایخدایی
۞http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#پهلوانى_كه_شكمش_را_دوشكا_پاره_كرد!!
🌷پهلوان شهید سعید طوقانی يك پسر بچه ای که در شش سالگی بازوبند پهلوانی کشور را از آن خود کرد، بازوبندی که خیلی ها آرزو داشتند با آن فقط یکبار هم که شده عکس یادگاری بگیرند، رکورد دار چرخ ورزش باستانی بود، ۳۰۰ دور را در سه دقیقه چرخیده بود.
🌷در زمستان ۱۳۶۳ با اینکه مریضی سخت کلیه داشت، از بیمارستان فرار کرد و خود را به عملیات بدر رساند، وقتی در شرق دجله پیک گردان میثم بود، گلوله دوشکای دشمن شکمش را پاره کرد و او مظلومانه خود را از دسته نیروها جدا کرد و به گوشه ای رفت تا کسی نفهمد سعید طوقانیِ معروف به شهادت رسیده است، او مراد و محبوب گردان میثم بود.
🌷متأسفانه سعید طوقانی در قبل از انقلاب مشهورتر بود تا بعد از انقلاب، هر روز عکس و خبرش در روی جلد روزنامه ها و مجلات چاپ می شد، خیلی ها آرزو داشتند او را از نزدیک ببینند ولی او پشت پا به تمام اینها زد و گمنامی را انتخاب کرد، وقتی چند روز بعد از شهادتش تلویزیون خبر شهادت او را اعلام کرد، دیگر برای همیشه فراموش شد....
🌹خاطره ای به یاد پهلوان شهید سعید طوقانی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#پندانه 🌹
.
از پیرمرد گل فروشی پرسیدند
کار و بار چطور است؟
گفت:
خوب نیست،
آدم ها دیگر مانند گذشته
همدیگر را دوست ندارند ... 🍃🍁
#دلنوشته
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺🔆🌺🔆🌻🔆🌺🔆🌺
#داستان_آموزنده
🔆ازدواج پیرمرد با دختر جوان
🦋سعدی میگوید: پیرمردی برایم تعریف کرد که با دختر جوانی ازدواج کردم و اتاق آراسته و تمیزی برایش فراهم نمودم. در خلوت با او نشستم و دل و دیده به او بستم. شبهای دراز نخفتم، شوخیها با او نمودم و لطیفهها برایش گفتم به این امید که با من مأنوس گردد و دلتنگ نشود. ازجمله به او گفتم:
🦋بخت بلندت یار بود که همنشین پیری شدهای که پخته و تربیتیافته و جهاندیده و نیک و بد را آزموده است و شرط دوستی بهجا میآورد. دلسوز و شیرینزبان است. خوشبخت شدهای که همسر من شدهای، نه همسر جوانی خودخواه و تندخو و گریزپای که هرلحظه به دنبال هوسی است و هر شب درجایی بخوابد و هرروز سراغ یاری تازه رود.
🦋همسر جوانم در جوابم گفت: آنهمه سخنان تو در ترازوی عقل من، هموزن یک سخنی نیست که از قابله (مامای) خود شنیدم که میگفت: «زن جوانی را اگر تیری در پهلو نشیند، بِه که کنار پیری نشیند.»
🦋سرانجام بین من و او جدایی رخ داد. پس از مدت عدهی طلاق، با جوانی تهیدست و بداخلاق ازدواج کرد و از او ستم میکشید. درعینحال شکر نعمت میکرد و میگفت: «حمد خدا را از آن عذاب الیم (پیرمرد) برهیدم و به این نعیم مقیم (جوان) برسیدم.»
📚حکایتهای گلستان، ص 231
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
یک مرد سگی داشت که در حال مردن بود . او در میان راه نشسته بود و برای سگ خود گریه می کرد .
گدایی از آنجا می گذشت، پرسید : چرا گریه می کنی ؟
گفت : این سگ وفادار من ، پیش چشمم جان می دهد . این سگ روزها برایم شکار می کرد و شب ها نگهبان من بود و دزدان را فراری می داد . گدا پرسید : بیماری سگ چیست ؟ آیا زخم دارد ؟ مرد گفت : نه از گرسنگی می میرد . گدا گفت : صبر کن ، خداوند به صابران پاداش می دهد .
گدا یک کیسه پر در دست مرد دید . پرسید در این کیسه چه داری ؟ پاسخ داد: نان و غذا برای خوردن . گدا گفت : چرا به سگ نمی دهی تا از مرگ نجات پیدا کند ؟
گفت : نان ها را از سگم بیشتر دوست دارم . برای نان و غذا باید پول بدهم ، ولی اشک مفت و مجانی است . برای سگم هر چه بخواهد گریه می کنم .
گدا گفت : خاک بر سر تو ! اشک خون دل است و به قیمت غم به آب زلال تبدیل شده است ، ارزش اشک از نان بیشتر است . نان از خاک است ولی اشک از خون دل .
🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎خورشید در هر ثانیه چند میلیون تن از مواد خود را توسط شراره های خود به اطراف پرتاب می کند، و در این ویدئو نحوه عملکرد سپر مغناطیسی زمین را مشاهده میکنید.
#اطلاعات_عمومی
♨️ http://eitaa.com/cognizable_wan
جزیره مارها حدودا ۱۰۰ هزار سال پیش، با بالا آمدن سطح آب دریا از آمریکا جدا شده است و بعد از آن مارها در آن گیر افتادند. این جزیره یکی از مکان هایی است که گردشگران اجازه بازدید از آن را ندارند!
شما هیچ راه فراری از دست مارها در این جزیره نخواهید داشت زیرا به گفته مردم محلی در هر یک متر مربع از آن ۱ الی ۵ مار زندگی می کند و ترسناک تر از همه این که یکی از سمی ترین مارهای جهان به اسم افعی طلایی هم جزء ساکنان این جزیره است!
♨️ #اطلاعات_عمومی 👇👇👇
🌍 http://eitaa.com/cognizable_wan
یکی از بزرگان پسری داشت یک روز به پسرش گفت: من حاجتی دارم، آیا اگر بگویم، آن را انجام میدهی؟
پسر گفت: بلی
پدر گفت: هرشب که به خانه میآیی، اعمال آن روزخودت را برای من شرح بده.
شب که شد، پسر نزد پدر آمد تا به قول خود وفا کند، تعدادی از کارهای آن روز خود را ذکر کرد و از گفتن تعدادی دیگر، خودداری نمود. آن وقت پدر به او گفت: من بنده ضعیفی از بندگان خدا هستم، وقتی تو خجالت می کشی که اعمال بد خودت را به من بگویی، فردای قیامت، چطور آنها را به خدا میگویی؟ و چگونه اعمالت را در حضور خلایق میخوانی؟
🍃
🌺🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عمری است یاد حنجر تو گریه میکنم!
🔰 #حاج_محمود_کریمی
🌏 #شب_جمعه👇
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
❄️🔅❄️🔅❄️🔅❄️🔅❄️
#داستان_آموزنده
🔆ملّا صالح و آمنه بیگم
☘ملّا محمد صالح مازندرانی فرزند ملّا احمد، با فقر برای تحصیل به اصفهان رفت. سهم مادی او از دنیا، تحصیل ناچیز بوده و شبها از چراغ عمومی آن زمان مدرسه استفاده میکرد.
پس از مدتی که تحصیلات علمی را آموخت، به درس ملّا محمدتقی مجلسی رحمهالله علیه (پدر علامه مجلسی رحمهالله علیه) راه یافت. مجلسی که استاد او بود، روزی بعد از درس به او گفت: «اجازه میدهی همسری برایت انتخاب کنم؟»
☘ و سپس به درون خانه رفت و به دختر دانشمندش آمنه بیگم که فاضله بود، فرمود: «شوهری برایت پیدا کردهام که فقیر ولی فاضل است.»
☘آمنه عرض کرد: «فقر عیب مردان نیست» با این جمله رضایت به ازدواج داد و پدرش او را به عقد ملّا صالح درآورد.
☘در شب عروسی، ملّا صالح مشغول مطالعهی مطلب علمیای بود که برایش مشکل بود. آمنه بیگم با فراست درک کرد که همسرش دچار مشکل شده است، از این رو مسئلهی علمی را با شرح و حلش نوشت.
☘شوهرش فهمید که آمنه آن را حل کرده است، بنابراین سر به سجدهی شکر نهاد و به خاطر این تفضّل به عبادت مشغول شد. شب زفاف سه شب طول کشید؛ تا اینکه مجلسی مطلع شد و به وی فرمود: «اگر این زن مناسب شأن شما نیست، بگو تا دیگری را به عقدت درآورم.»
او گفت: «نه بلکه خدا را به خاطر این نعمتی –زن فاضلهای- که به من داده است شکر میگذاردم، ازاینرو به تأخیر افتاده است.» مجلسی رحمهالله فرمود: «اقرار به عدم قدرت برای شکر گذاری خداوند، نهایت شکر بندگان است.»
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
47.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_آموزشی 😍
#مهارتهای_زندگی ❤️
آموزش آداب معاشرت به کودکان
این قسمت : " راهنمایی خلاقانه "
#فیلم_کودکانه
🎬 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با قرص آسپرین لباسهای سفید لکه دار رو تمییز کن 👕
#ترفند
⛱🔥 http://eitaa.com/cognizable_wan
🟩سگ زرد برادر شغال است
🔹️شغالی از روستایی رانده شده بود. در معدن گوگرد خود را به رنگ زرد درآورد و دوباره به آن روستا برگشت. این بار هرکه او را در روستا میدید این طور میپنداشت که سگ زردی است که ولگرد است و بیآزار.
بارش باران راز شغال را بر ملا کرد، رنگ زردش را پاک کرد و دوباره شد همان شغال گذشته.
مردم ده که او را برادر شغال مینامیدند با دیدن این اتفاق دریافتند که این سگ زرد نه برادر شغال، که خود شغال است.
#سگ #زرد #برادر #شغال
#ضرب_المثل
http://eitaa.com/cognizable_wan
✅برای بهبود روابط خود دست از انتقاد یکدیگر بردارید
برای داشتن زندگی بهتر و بهبود روابط خود بهتر است در بعضی شرایط زبان خود را گاز بگیریم.🤫
❗️هر چقدر بیشتر انتقاد کنید و سخت بگیرید
رابطه عاشقانه شما ضرر بیشتری میبیند.
✔️ بهتر است به جای انتقاد بیشتر تحسین کنید.
افراد بیشتر دوست دارند مورد تحسین واقع شوند تا انتقاد.
پس در یک رابطه بهتر است روش نقد خود را کمی تغییر دهید.
وقتی از همسرتان انتقاد میکنید این حس را در وی ایجاد میکنید که وی برای شما مناسب نیست
این امر مخصوصا در مردها تاثیر مخرب بیشتری دارد.
هرچه یکدیگر را تحسین کنید رابطه عاشقانه شما گرمتر میشود.❤️
#همسرداری
🗣http://eitaa.com/cognizable_wan
"سيره رفتارى شهدا با همسرانشان"
✅ شهید منوچهر مدق «مسئول پشتیبانی لشکر 27 محمد رسول الله(ص)» در قالب بیان و گفتار، علاقهاش را به همسرش ابراز میکرد. همسرش میگوید: منوچهر خیلی به من و زندگیمان ابراز علاقه میکرد، با رفتارهایش و با کلماتش، به من میگفت: «فرشته! هیچکس برای من بهتر از تو در این دنیا نیست. میخواهم این عشق را به عشق خدا برسانم».
کنار قلب منوچهر چند تا ترکش بود که نتوانستند آنها را بیرون بیاورند. وقتی به ترکشهایی که نزدیک قلبش بود، غبطه میخوردم و می گفتم: «ای کاش من جای آن ترکشها بودم»، میگفت: «اینها کنار قلب من هستند؛ تو که توی قلب من هستی».
#همسرداری_شهدا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️🍃❤️
#همسرانه
يکى از عادات هاى مردان که باعث آزار و اذيت زنان
مى شود
اين است که از حرف زدن با همسر خود طفره
مى روند و مى گويند:
" وقت مناسبى براى صحبت نيست "
❗️انگار گرفتارترين مرد روى زمين هستند!
🔴در اين ميان زن به نوعى احساس مى کند ، در منزل نامحرم
است و هيچ کس به حرف هاى او گوش فرا نمى دهد
لذا
کم کم حرف هايش را درونى مى کند و با ناراحتى ذهنى خود
درگير مى شود ؛
آنگاه مرد متوجه مى شود ، ديگر همسرش حال و حوصله ى
زندگى را ندارد و نسبت به زندگى دلسرد شده است و در نتيجه،
اين دلسردى ، روح و نشاط را از زندگى تان خارج مى کند ؛
✍پس او را دريابيد و به نيازهايش پاسخ دهيد ، چون او نياز
دارد با شما صحبت کند.
💕💕💕
http://eitaa.com/cognizable_wan
خوردن نهار بعد از ساعت 3 موجب افزایش دور شکم و چاقی و دیابت میشود !🍚
▫️بدن ما پس از ساعت 3 انسولین کمتری جذب کرده و چربی و قند مواد غذایی که میخوریم در بدن ما تجمع بیشتری پیدا میکنند که این چربی اضافه عمدتا در دور کمر جمع می شود
+ صرف ناهار پس از ساعت 3 بعد از ظهر روند کاهش وزن را به کلی مختل میکند.
#طب و #سلامت
🌿 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌿
با رشد یقین و اطمینان،
شادمانی رشد می یابد
و با رشد شک و تردید
تنش، بی قراری و بدبختی رشد می یابد
شک و تردید در نهایت
به رنج و عذاب و نگرانی می انجامد.
#روانشناسی
💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
عاجزانه دنبال کار نگردید
عاجزانه دنبال روابط عاشقانه نباشید
عاجزانه دنبال پول و درآمد نباشید...
شادمانه جستجو کنید
یعنی از سپاسگزاری لبریز باشید.
🍁 در دعای خود ایمان داشته باشید که خواسته خود را می طلبید
🍁 به خیر وبرکت وفراوانی این دنیا ایمان داشته باشید .
🔴 وارد هر کاری نشوید
کاری که دوست دارید را داشته باشید
❤️ عشق داشته باشید تجسمش کنید.وباور داشته باشید که به دستش خواهید آورد.
شما مخلوقات قدرتمندی هستید عاجز نیستید
شما نمادی از شکوه وعظمت خداوند هستید...
#روانشناسی
💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
#روانشناسی 🌱
•چیزهایی که باید در زندگی رها کنیم:
۱.انتظارات غیر واقعی
۲.ترس از شکست
۳.مقایسه خودمون با سایرین
۴.آدمها و روابط پر حاشیه و غیبت
۵.سرکوب احساسات و تظاهر به حس غیرواقعی
۶.نیاز برای کنترل همه چیز
پ.ن: رها کردن موارد بالا به شما در داشتنِ زندگی آرام تر کمک میکند
#روانشناسی
💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
4588901057.apk
575K
♡نام رمان: خواب محال
♡ژانر:عاشقانه، تخیلی
♡خلاصه:
دربارهی دختر به اسم سمنه که عاشق پسرخالشه. وقتی به پسرخالهاش اعتراف میکنه پسرخالهاش غرورشو خورد میکنه! از اون طرف سمن قراره به یکی از خواستگاراش که دیوانه وار عاشق سمنه جواب منفی بده. یه شب میخوابه که...
دختر بچه کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد…
بعد از ظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت
مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل به دنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد
اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او میایستاد ، به آسمان نگاه میکرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار میشد
زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار میکنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟
دخترک پاسخ داد: من سعی میکنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس میگیرد
در طوفانها لبخند را فراموش نکنید
🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺🍃