eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ ماجرای جالب چگونگی ساخته شدن پل آهنچی قم مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت تعریف می کرد. از مسجد که بیرون آمد، فکر وقف کردن رهایش نمی کرد، از طرفی چیزی نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود. مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد! نگاهش که به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت. زمزمه ای در جانش شکل گرفت: بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم. اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد. وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر می شد. از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد. چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد. عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد. ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود. کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد. درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت: آقا، کار می کنی؟ بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟ من می خواستم بار آن کشتی بزرگی را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می آورند. می خواهی با من شریک شویی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟ دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ اگر خدا بخواهد، همین امروز می توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم. پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگی اش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک! همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت آنها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود. نمی دانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود. اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ... درست همان موقع ، مردی با کت و شلوار قهوه ای و کلاه لبه داری که تا روی ابروهایش پایین کشیده بود جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟ گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم. هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطور معجزه آسایی به فروش رسید. سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمی کرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد. این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود. حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. می خواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند. در راه به یاد عهدش با حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد: بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم ... حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند. بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود. مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند. با برنامه ریزی که کرد حدود 30 کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به 200 نفر رسید. قصد داشت 30 نفر را جدا کند اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت: خانم حضرت معصومه خودش برکت این پول را زیاد می کند. من همه کارگران را مشغول کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم. نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد. حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود. منبع : نشریه فکه ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
قدیمی‌ترین قفل جهان توسط قفل ساز انگلیسی «جان ویلکس» در سال۱۶۸۰ ساخته شده است. 🔹این قفل برنجی و فولادی زیبا، اکنون در مجموعه موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن نگهداری می‌شود. °•┈••✾•[*]•✾••┈•° http://eitaa.com/cognizable_wan
چرا تخم های پرندگان اشکال گوناگون دارند؟ زیرا به نوع پرواز آن پرنده بستگی دارد. پرندگانی که سریعترپرواز میکنند همانند دارکوب، تخم‌های نوک تیزتر و دیگر پرندگان مانندجغدتخم‌های گردتری دارند. °•┈••🧠•[*]•🧠••┈•° http://eitaa.com/cognizable_wan
♦️یک ماهی شگفت انگیز در آبهای اطراف تایوان کشف شده که کاملا برنگ طلائیست محققان قسمتهایی ازبدن این ماهی را ازطلای خالص۲۴عیار میدانند! °•┈••🧠•[*]•🧠••┈•° http://eitaa.com/cognizable_wan ‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ سخنرانی حجت الاسلام فرحزاد 🌼 نماز شب از موضوعات خاصی است که اهل‌بیت(ع) ما را ویژه به خواندن آن سفارش کردند. 🌙 http://eitaa.com/cognizable_wan
❇️ لذّت از عبادت در دنیا و آخرت ☑️ بهجت العارفین (ره): ▫️ در حدیث قدسی آمده است: 📜 «تَنَعَّمُوا بِعِبادَتی فِی الدُّنْیا، فَإِنَّکمْ تَتَنَعَّمُونَ بِها فِی الْآخِرَهِ.» 📃 در دنیا از عبادت من لذّت ببرید، زیرا شما در آخرت از همان لذّت برده و بهره‌مند خواهید بود. (۱) ▫️ یعنی از عبادت لذّت ‌می‌برید. این حدیث از روایتی که شیخ رحمه اللّه نقل کرده که 📃 «نماز، گرسنگی و تشنگی را بر طرف ‌می‌کند.»، بالاتر است؛ زیرا دوام و استمرار را ‌می‌رساند. 📚در محضر بهجت، جلد یک، نکته ۱۵۲ (۱). اصول کافی، ج ۲، ص ۸۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۸۳؛ بحار الانوار، ج ۸، ص ۱۵۵، ج ۶۷، ص ۲۵۳. 🏷 (ره) ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
🌿🌺﷽🌿🌺 ✍ به پروردگارت اعتماد کن 🪴ابراهیم تنها پسرش را برای قربانی آماده می‌کرد. چاقویش را تیز کرد و آماده قربانی شد. اسماعیل می‌گفت: به آنچه فرمان داده شدی، عمل کن. هر دوی آن‌ها نمی‌دانستند که قوچی در بهشت برای این لحظه مهیاست. پس به پروردگارت اعتماد کن. 🪴هنگامی که نوح دعا کرد: «انی مغلوب فانتصر» گمان نمی‌کرد، همه اهل زمین غرق می‌شوند الا او و کسانی که همراهش در کشتی بودند. پس به پروردگارت اعتماد کن. 🪴موسی در گهواره گرسنه شد و صدای فریادش تمام قصر فرعون  را پر کرده بود و سینه هیچ زنی را نمی‌گرفت؛ همه این گریه‌ها به‌خاطر زنی بود که پشت رودخانه مشتاق دیدار پسرش بود و لطف و رحمتی از رب‌العالمین به او و پسرش. پس به پروردگارت اعتماد کن. 🪴ظلمت و تاریکی بر یونس چیره شد، وقتی عذرخواهی کرد و صدا زد: «لا اله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین» الله تعالی فرمود: او را استجابت کردیم و از غم و اندوه نجاتش دادیم. پس به پروردگارت اعتماد کن. 🪴زمانی که خداوند یوسف را از زندان بیرون آورد، صاعقه‌ای نفرستاد تا دروازه زندان را از جا بکند و به دیوارهای زندان امر نفرمود تا راه را به‌سوی یوسف باز کند، بلکه خوابی را در آرامش شب به ذهن پادشاه خوابیده فرستاد. پس به پروردگارت اعتماد کن. 🪴به پروردگارت اعتماد کن و دستانت را عاجزانه بالا ببر و تنها به خدایت توکل کن. 💫«وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون» 🌿 و از آن خدا است نهان آسمان‌ها و زمین و به او همه کارها بازگردانده می‌‏شود. او را بپرست و بر او توکل کن که پروردگارت از آنچه به جاى می‌آورید غافل نیست. هود 123🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌏این پرنده عجیب " پاتو " نام دارد. پرنده پاتو استاد استتار بوده و برای استراحت کُنده‌ها و درخت‌ها خشک شده را انتخاب می کند و طوری روی آنها جای گیری می کند که به جزئی از درخت تبدیل می شود. ‌°•┈••✾•[*]•✾••┈•° http://eitaa.com/cognizable_wan
پنج نكته برای زندگی شادتر: 🔹ترسناك‌ترين مکان در جهان ذهن شماست. 🔹عمل باشيد نه عكس العمل، صدا باشيد نه انعكاس صدا . 🔹مراقب بدن خود باشيد، زيرا تنها جايی است كه تا آخر عمر در آن زندگی می‌كنيد . 🔹اجازه ندهيد رفتار ديگران آرامش درونی شما را بهم بزند . 🔹آرزو كردن براي اينكه جاي شخص ديگری باشيد، يعنی ناديده گرفتن خودتان. ‌‌‎‌‎‌‎‌‎ °•┈••🧠•[*]•🧠••┈•° http://eitaa.com/cognizable_wan
✅با ریخت و پاش بچه ها چه کنیم ؟ 🔰 تعداد اسباب بازی ها را کاهش دهید 👇 بعد از مدتی اسباب بازی ها را جابجا کنید تا برای بچه ها جذابیت داشته باشد 🔰مکان جذابی برای بازی کودکان آماده کنید 👇 البته با همکاری و امکان نظر دادن خودش . در مکان انتخاب شده با او همبازی شوید و از آن مکان برای تنبیه استفاده نکنید . 🔰حتی الامکان محل بازی را نزدیک به محل نشستن اعضای خانواده انتخاب کنید .👇 هرچقدر از خانواده دورتر باشد تمایلش به بازی در جای جدا کمتر میشود 🔰وسایل را با کمک بچه ها جمع کنید 👇 البته با بازی و نشاط ، همچنین باتوجه با سن کودک از او توقع همکاری داشته باشید . ❀✾••┈┈•❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•❀ 🦋 ‌❣️http://eitaa.com/cognizable_wan
به عقیده‌ی من، امید، گلی‌ست که سنگ را شکافته و جسورانه از شکاف کوچکی بیرون زده. بارانی‌ست که میانه‌ی تابستان و بی‌هیچ دلیل منطقیِ قانع کننده‌ای به کویر تشنه‌ای باریده، لبخندی‌ست که پس از اشک‌های فراوان، بی‌اختیار بر لبی نقش بسته و نوزادی‌ست که پس از سی و چندسال انتظار و درست زمانی که هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرده، متولد شده... امید تنها چیزی‌ست که ما را کنار هم و به زیستن متصل نگاه داشته و تنها چیزی که به خاطر آن دوام آورده‌ایم... به همدیگر امید تعارف کنیم. این چیزی از ما کم نمی‌کند اما باعث می‌شود تاریکی‌های حوالی‌مان کمتر شود و در جهان روشن‌تری به بقا فکر کنیم. ✍ 🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan
"همسـرتان را آرام نـوازش کنیــد" 🍃 خانم‌ها حساسیت لمسی‌شان، ده برابر مرد است. خانم‌ها ده برابر برای نوازش شدن، بیشتر کیف می‌کنند و ده برابر فشار بیشتر اذیت‌شان می‌کند...! 👈 مثلا مردها وقتی به هم می‌رسند محکم و با فشار دست می‌دهند. که این کار را در مواجه با همسر نباید انجام دهند. 👈 یا مرد، شانه‌های رفیقش را محکم فشار می‌دهد و رفقایش کیف می‌کنند ولی وقتی می‌خواهد این کار را با همسر خود هم انجام دهد، باید با ملایمت و آرامش این کار را انجام دهد. 👈 خانم‌ها محتاج نوازش‌اند، سعی کنید همیشه آنها نوازش کنید. خانم‌ها وقتی در فشار زندگی قرار می‌گیرند‌؛ نیازشان به نوازش، چندین برابر مرد می‌شود. ‌‌‎‌‌‌‎ http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃 قصه‌گویی در شب، نیرنگهای خیاطان را نقل می‌کرد که چگونه از پارچه‌های مردم می‌دزدند. عدهٔ زیادی دور او جمع شده بودند و با جان و دل گوش می‌دادند. نقال از پارچه دزدیِ بیرحمانهٔ خیاطان می‌گفت. در این زمان ترکی از سرزمین مغولستان از این سخنان به شدت عصبانی شد و به نقال گفت: ای قصه‌گو در شهر شما کدام خیاط در حیله‌گری از همه ماهرتر است؟ نقال گفت: در شهر ما خیاطی است به نام «پورشش» که در پارچه دزدی زبانزد همه است. ترک گفت: ولی او نمی‌تواند از من پارچه بدزدد. مردم گفتند : ماهرتر و زیرکتر از تو هم فریب او را خورده‌اند. خیلی به عقل خودت مغرور نباش. ترک گفت: نمی‌تواند کلاه سر من بگذارد. حاضران گفتند می‌تواند. ترک گفت: سر اسب عربی خودم شرط می‌بندم که اگر خیاط بتواند از پارچهٔ من بدزدد من این اسب را به شما می‌دهم ولی اگر نتواند من از شما یک اسب می‌گیرم. ترک آن شب تا صبح از فکر و خیال خیاط دزد خوابش نبرد. فردا صبح زود پارچهٔ اطلسی برداشت و به دکان خیاط رفت. با گرمی سلام کرد و استاد خیاط با خوشرویی احوال او را پرسید و چنان با محبت برخورد کرد که دل ترک را به دست آورد. وقتی ترک بلبل‌زبانی خیاط را دید پارچهٔ اطلس استانبولی را پیش خیاط گذاشت و گفت از این پارچه برای من یک لباس جنگ بدوز، بالایش تنگ و پاینش گشاد باشد. خیاط گفت: به روی چشم! صدبار ترا با جان و دل خدمت می‌کنم. آنگاه پارچه را اندازه گرفت، در ضمن کار داستانهایی از امیران و از بخشش‌های آنان می‌گفت. و با مهارت پارچه را قیچی می‌زد. ترک از شنیدن داستانها خنده‌اش گرفت و چشم ریز بادامی او از خنده بسته می‌شد. خیاط پاره‌ای از پارچه را دزدید و زیر رانش پنهان کرد. ترک از لذت افسانه، ادعای خود را فراموش کرده بود. از خیاط خواست که باز هم لطیفه بگوید. خیاط حیله‌گر لطیفهٔ دیگری گفت و ترک از شدت خنده روی زمین افتاد. خیاط تکهٔ دیگری از پارچه را برید و لای شلوارش پنهان کرد. ترک برای بار سوم از خیاط خواست که بازهم لطیفه بگوید. باز خیاط لطیفهٔ خنده دارتری گفت و ترک را کاملاً شکارخود کرد و باز از پارچه برید. بار چهارم ترک تقاضای لطیفه کرد خیاط گفت: بیچاره بس است، اگر یک لطیفهٔ دیگر برایت بگویم قبایت خیلی تنگ می‌شود. بیشتر از این بر خود ستم مکن. اگر اندکی از کار من خبر داشتی به جای خنده، گریه می‌کردی. هم پارچه‌ات را از دست دادی هم اسبت را در شرط باختی. http://eitaa.com/cognizable_wan
آدما هیچوقت اولین اتفاقای زندگیشون یادشون نمیره اولین رفیق‌، اولین عشق ، اولین بوسه اولین قرار ، اولین جدایی این اولین ها تا آخرین روز زندگی با ما هستن پس حواسمون باشه که چی رو میخوایم برای اولین بار خاطره کنیم اولین خاطره ها تاریخ انقضا ندارن.. 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
داشتن دوست خوب استرس شمارا کاهش میدهد! ▫️محققان معتقدند که دوست خوب در روند استرس بدن نقش دارد؛ چنانچه وقتی شما افکار و آنچه در ذهنتان وجود دارد را با دوستانتان به اشتراک می‌گذارید، بدن شما مقدار کمتری هورمون کورتیزول(هورمون استرس) تولید می‌کند که می‌تواند اثر آرام‌بخشی داشته باشد 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 🌷 .... 🌷شب اول عملیات بدر را به خوبی پشت سر گذاشتیم. صبح با آب دجله چای درست کرده نوشیدیم. تا شب نیز پشت خاکریزی که آن سوی ساحل دجله بود مستقر بودیم. شب دوم عملیات، رضا نورمحمدی که فرمانده محور عملیاتی بود نیروها را در یک کانال به ارتفاع ۱۷۰ و عرض ۷۰ سانتی‌متر مستقر کرد در حال نشسته و تکیه زده مشغول استراحت و منظر صدور فرمان حمله بودیم. هوا خیلی سرد بود و بالاپوش بچه‌ها کم. من و نورمحمدی هر دو زیر یک پتو استراحت می‌کردیم. دشمن که گویی متوجه ما شده بود به شدت کانال و اطراف آن را زیر آتش گرفته بود به‌طوری که هر لحظه یک خمپاره داخل کانال یا روی لبه‌های آن منفجر شده چند نفر.... 🌷چند نفر از بچه‌ها و مجروح می‌شدند ولی عزم ما برای ادامه عملیات جزم بود. رضا خواب بود و من هم داشتم به خواب می‌رفتم که خمپاره‌ای نزدیک سرمان منفجر شد. رضا بیدار نشد. گفتم: آن‌قدر خسته است که خمپاره نیز حریفش نیست. لحظاتی بعد فرمانده لشکر با بی‌سیم رضا را صدا زد تا دستور آغاز حمله را به او بدهد. هرچه رضا را صدا زدم بیدار نشد. نگران شدم. پتو را که کنار زدم دیدم تمام لباس‌هایش غرق خون است و ترکشی به سینه‌اش اصابت کرده. البته در آن موقع سرش را ندیدم چون مغزش نیز متلاشی شده بود. درحالی‌که دستانم از شدت ناراحتی می‌لرزید گوشی بی‌سیم را که مستمر می‌گفت: «رضا، رضا، احمد» برداشته با بغض گفتم: «احمد، احمد، رضا به میهمانی امام حسین علیه السلام رفت.» 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید رضا نورمحمدی : سردار محسن رضایی فرمانده در دوران دفاع مقدس ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
وقتی همسرتان شما را صدا میزند، با عشق جوابش را بدهید... مثلا به جای اینکه بگوئید "هان" یا "بله"... بگویید "جانم"، "بله عزیزم" و ... همين نكات ساده زندگي را گرم مي‌كند... زیبا صدا کردن زن و مرد، بهترین شیوه برای ابراز محبت است پیامبر(ص) فرمودند: سه چیز است که محبت شخص را دربارۀ دیگری خالص میکند: یکی از آنها این است که طرف مقابل را به اسمی صدا بزند که وی دوست دارد... ┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• http://eitaa.com/cognizable_wan
💞برای صمیمی شدن با همسرتان به او بگویید «دوستت دارم» ❣درست است که می دانید همسرتان شما را دوست دارد و او هم از علاقه شما نسبت به خودش مطمئن است، اما این دلیل نمی شود که شما و یا همسرتان از ابراز علاقه نسبت به یکدیگر امتناع کنید. 💕همه افراد نیازمند شنیدن این جمله هستند، ولو آن که جمله تکراری باشد. ❣تاکید به این حس هیچ گاه از ارزش شما نمی کاهد و یا همسرتان را پرتوقع نمی کند، به همسرتان بگوئید: دوستش دارید و از این که او کنارتان هست، احساس آرامش و خوشبختی می کنید. 💓«دوستت دارم»، جمله معجزه گری است که شنیدن به موقع آن، گوش همسرتان را می نوازد و به زندگی شما امید تزریق می کند ┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• http://eitaa.com/cognizable_wan
18489497788607.pdf
1.93M
این فایل PDF(پی دی اف) است 💌رمان تاوان عشق مشترک