16.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسانی که تاکنون ندیدند حتما ببینند و منتشر کنند
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
.
خنده ملائک
آیتالله مجتهدی تهرانی فرمودند:
در روایت است وقتی تلقین به بعضی مردگان خوانده می شود و او را تکان می دهند و می گویند: "اِسمَع!اِفهَم!" ملایکه میخندند که این زنده بود نفهمید، الآن چگونه بفهمد؟!❗️
خدا کند ما از این ضد دسته نباشیم که ملائکه به ما بخندند. إن شاءالله تا زنده هستیم، بشنویم و بفهمیم.
✅ یک جای دیگر که ملائکه می خندند، زن بی حجابی است که رویش را از نامحرم نمی گرفته و حالا مرده است. وقتی او را دفن می کنند، باید روی او ر ا باز کنند و عقب بزنند، قبر کن می گوید: "یک محرم بیاید"
🍃 اینجاست که ملائکه می خندند و می گویند: "این وقتی زنده بود، همه سر و صورت او را می دیدند و محرم و نامحرم نداشت، حالا می گویید محرم بیاید، رویش را عقب بزند؟!
✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟩ضرب المثل بوق سگ🐶🐶🐶
#فیلم_ضرب_المثل_بوق_سگ
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#سرش_پلو_زیرش_سنگ_قربانت_شوم_یگانه_پسر
شاید ضرب المثل "سرش پلو و زیرش سنگ قربانت شوم یگانه پسر" را شنیده باشید اما داستان این گزارش چگونگی شکل گیری این ضرب المثل را حکایت میکند.
پیرزنی كه پیش پسر و عروسش بسر میبرد زندگانی را به سختی میگذراند، زیرا عروسش غذای كافی به او نمیداد، همیشه در وقت بردن غذا برای پیرزن سنگی را توی بشقاب مینهاد و مقداری پلو رویش میریخت و آن را طوری میبرد كه شوهرش میدید و در دل از اینكه زنش آنچنان صادقانه به مادرش خدمت میكرد خوشحال میشد، بیچاره پیرزن هم از ترس جرأت نمیكرد موضوع را به پسرش بگوید ناچار با همان غذای ناچیز میساخت، روزبه روز در اثر گرسنگی لاغرتر میشد یك روز كه جمعه بود با خود گفت: «امروز جمعه است. به خانه دامادم بروم هم از دخترم دیدن كنم و هم یك شكم سیر غذای مناسبی بخورم».
با این خیال به خانه دخترش رفت دختر از دیدن مادرش كه مدت زیادی بود او را ندیده بود خوشحال شد و غذای خوب و چربی برایش پخت ولی از بیاقبالی پیرزن هنگامی كه میخواست سفره را با غذا پیش مادرش ببرد شوهرش پیدا شد، با دیدن سفره و غذا فهمید كه این غذا به خاطر مادرزنش پخته شده، شروع كرد به داد و فریاد و كتك زدن زنش. پیرزن بدبخت غذا نخورده بیرون رفت و به سوی خانه پسرش راه افتاد و در راه زیر لب زمزمه میكرد: «سرش پلو، زیرش سنگ قربونت بشم یه دونه پسر».
#ضرب_المثل
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزیین و چیدمان میوه
اینطوری #باسلیقه برای مهمان میوه ببرید
🍋🍊🍌🍎🍇
••———*💕*~💕~*💕*———••
#ترفند
⛱🔥 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan 🔥⛱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بین اشکالِ هندسی ؛
دایره ها دوست داشتنی ترند ...
کاش همه ی آدم ها دایره بودند ...
دایره ای که :
نه گوشه ای دارد برایِ زخم زدن ،
نه مارپیچی برای دور زدن
و نه زاویه ای برای بد دیدن ...
دایره اصلاً پیچیده نیست ...
کاش آدم ها مثل دایره ساده بودند
و شناختنشان اینقدر سخت نبود !
#انگیزشی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
تاحالا با شخص اورثینکر( نشخوار فکری، افراط اندیشی) تو رابطه بودین؟
اینجا میخوام یسری چیزارو درمورد این افراد بهتون بگم!
که خودشماهم تا حدودی اطلاع دارین از شخصیت این افراد!
1.هیچوقت بهشون دروغ نگین
اونها اونقدر فکر میکنند تا باعقل جور دربیاد.
2.اونها لحظات ناامنی و نگرانی زیادی دارند
سعی کنید بیشتر اوقات کنارشون باشید.
3.باید بهشون یادآوری کنید که کنارشی و دوسش داری
چون ذهن مضطربشون خلاف این موضوع رو ثابت میکنه.
4.این افراد بخوبی توانایی تصمیمگیری ندارند
ولی وقتی تصمیمی بگیرند کسی نمیتونه نظرشونو عوض کنه.
5.این افراد حتی از راه رفتن شما میفهمند قضیه چیه
پس چیزی که تو ذهنتون هست بهشون بگید!
6.انرژی فکری خیلی زیادی رو روی مسائل جزئی میزارن و رها کردن این فکر براشون دشواره.
7.این افراد زندگی دردناکی سپری میکنند.
سعی کنین همه چیو براشون شفاف توضیح بدین
بجای اینکه خودشون توی ذهنشون دنبال جواب باشند .
#نخشوار
💟 #روانشناسی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
⭕️ چطور میتونم مرز گذاری درستی داشته باشم؟
✅ رو راست و صریح باش:
گاهی نیازه در برخورد با بعضی افراد برای ایجاد و حفظ مرزهای سالم دیالوگ های مستقیم و واضحی برقرار کنی. از احساس و انتظاراتت صحبت کنی.
اگر رفتار یا مسئله ای باعث ناراحتی یا خشم شما شده با فرد موردنظر مطرحش کنی و در صورت تکرار رفتار این بار با قاطعیت و تاکید بیشتری انتظار خودت رو مطرح کنی.
✅ ترس، احساس گناه و شرم رو بگذار کنار
از اینکه اگر مرز گذاری کنم، چه واکنشی نشون میده نترس!
این مرز گذاری برای آرامش ذهن و روان تو لازمه و این مرزها، نشونه ی احترام به خود هست.
✅خود شفقتی و خود مراقبتی رو یاد بگیر:
یادبگیر
خودت رو در اولویت قرار بده نه رضایت دیگران رو! اگر خودت رو اولویت قرار بدی به تدریج انرژی بیشتر، آرامش ذهنی بیشتر و انگیزه ی قوی تری رو در وجود خودت حس میکنی.
✅تمرین کن:
مرز گذاری و جسارتِ در آن، یک شبه به دست نمیاد. نیاز به تمرین داره! میتونی در تنهایی یا جلوی آینه موقعیت های مختلف رو تصور کنی و دیالوگ ها رو بین خودت و شخص مقابل برقرار کنی.
پ.ن: یادت باشه
مرزگذاری صرفا کلامی نیست و باید با عمل همراه باشه!
#مرز_گذاری
💟 #روانشناسی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️ #بشارت_امام_صادق_به_شیعیان_امیرالمؤمنین_علیهماالسلام
🔘 مرحوم آیتالله #سید_محمد_ضیاءآبادی
🔆 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
💌گاهی اوقات با خدا خلوت کنید.نگویید که ما قابل نیستیم.
🌹هر چه ناقابل تر باشیم، خدا بیشتر اهمیت میدهد.
🌷خدا کسی نیست که فقط خوب ها را انتخاب کند.
#نکته
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
با هم قرار گذاشتیم هر ڪسی شهید شد، از اون طرف خبر بیاره.
شهید ڪه شد خوابشو دیدم
داشت می رفت، با قسم حضرت زهرا(س) نگهش داشتم. با گریه گفتم: مگه قرار نبود هر ڪسی شهید شد از اون طرف خبر بیاره؟
بالاخره حرف زد گفت:
مهدی اینجا قیامتیه! خیلی خبرهاس.جمعمون جمعه، ولی ظرفیت شما پایینه هرچی بگم متوجه نمی شید.
گفتم:اندازه ظرفیت پایین من بگو
فڪر ڪرد و گفت: همین دیگه، امام حسین (ع) وسط می شینه و ما هم حلقه می زنیم دورش، برای آقا خاطره می گیم.
بهش گفتم: چی ڪار ڪنم تا آقا من رو هم ببره
نگاهم ڪرد و گفت :مهدی! همه چیز دست امام حسین(ع) همه پرونده ها میاد زیر دست حضرت. آقا نگاه می کنه هر ڪسی رو که بخواد یه امضای سبز می زنه می برندش. برید دامن حضرت رو بگیرید.
📚روایت حاج"مهدی سلحشور" از همقطار آسمانی اش شهید جعفر لاله.
✅ #شهدا
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
● نوشیدن ۲ تا ۳ لیوان خاکشیر در روز به افرادی که به شوره و خارش سر مبتلا هستند
کمک میکند تا با اصلاح مزاج برای همیشه با شوره و خارش پوست سرشان خداحافظی کنند.
🌿 #طب_و_سلامت 🌿
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
عناب با درمان عفونت و التهاب به بهبود بیماری های اگزما، پسوریازیس، عفونت قارچی، آکنه و جوش کمک کرده و دانه عناب به دلیل مقادیر فراوان ویتامین A و C برای درخشان شدن و شادابی پوست موثر است.
🌿 #طب_و_سلامت 🌿
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
پودر روتارین
پودر روتارین ترکیبی گیاهی متشکل از بذر گیاه کیدونیا ابلانگا یا همان دانه به و مرزنجوش است که برای بهبود گرفتگی صدا، درمان سرفههای مزمن، اختلالات تنفسی، رفع التهاب حنجره، تسکین عفونت گلو و گلو درد و صافکردن صدا قبل سخنرانی تجویز میشود. این داروی گیاهی تولید ایران است و عارضه جانبی خاصی ندارد.
🌿 #طب_و_سلامت 🌿
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#بدانیم
⭕️برای محافظت کردن از انرژی و سلامت روان خودتون در زندگی اشکالی نداره که:
1- اشکالی نداره به بعضی از تماس ها پاسخ ندین.
2- اشکالی نداره که نظر خودتون رو تغییر بدین.
3- اشکالی نداره که بخواین مدتی تنها باشین.
4- اشکالی نداره که چند روز مرخصی بگیرین.
5- اشکالی نداره که برای مدتی کاری انجام ندین.
6-اشکالی نداره از محیط کار فاصله بگیرین.
7- اشکالی نداره چند روز مسافرت برین.
8- اشکالی نداره “نه” بگین.
9- اشکالی نداره از یک رابطه سمی بیرون بیایین.
10- اشکالی نداره بابت مشکلتون صحبت کنین.
11- اشکالی نداره “رها کنین.
#همسرداری
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#آقایون_بخوانند ❤️
💟 مردها قدرت اینو دارن که به یک زن انگیزه بدن
💛 انگیزه ی اینکه خودش رو زیبا ببینه و به زیبایی هاش بپردازه
💛 قدرت اینو دارن که در عرض چند ساعت حال ِ بد ِ یک زن ناامید و خسته رو تبدیل به حال خوش کنن
💛 سنگینی و رخوت روحی یک زن رو به سبکی و آرامش و خلاقیت برسونن.
💛 مردها قدرت دارن که مرد ِ دیگه ای رو از زندگی و احساس یک زن بیرون بکشن
💛 قدرت اینو دارن که زنی عاشقانه دوستشون داشته باشه و نترسه که باهاشون هم قدم شه. قدرت دارن که یک موجود ظریف با خیال ِ راحت بهشون تکیه کنه و از هیچ چیز آشفته و نگران نشه.
💛 مردها قدرت اینو دارن که اونو بخندونن، کاری کنن که روزهای یکنواخت و تکراری زندگیش پر از هیجان شه
💛 مردها قدرتمندن.
💛 لطفاً مرد باشید و از قدرت هاتون استفاده کنید😉
#همسرداری
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
چرا #قهر ؟
کسانی که زیاد قهر میکنند، عموما انتقادناپذیر و زودرنج هستند و اعتماد به نفس کمی دارند و از عزت نفس بالایی برخوردار نیستند.
️آنها هنگام رویارویی با مشکلات یا اختلاف عقیده با دیگران،احساس ترس و حقارت میکنند و به ناچار برای دفاع از خود و اجتناب از استرس و اضطراب، راهی جز قهر نمییابند
درحقیقت، آن شخص با قهر و محل نگذاشتن به دیگری به نوعی از مساله فرار میکند که این خود نشانه ی ترس و ضعف شخصیتی اوست.
#همسرداری
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
رود آب گرمی در کشور پرو وجود داره که هیچ کس و هیچ جانداری نمی تونه بره داخلش؛ چون ۱۰۰ درجه سانتی گراد دما داره و می توانید تخم مرغ ببرید اونجا آب پز کنید.
─═ঊঈ🧠#اطلاعات_عمومی 🧠ঊঈ═─
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
بشر هزاران سال است كه حيات خود را مديون زنبورعسل است. زنبورها باعث تداوم كشاورزي هستند و در واقع يك سوم موادغذايى انسان توسط گرده افشانى زنبورها عرضه ميشود و اگر زنبور نبود شاید ما هم نبوديم!
─═ঊঈ🧠#اطلاعات_عمومی 🧠ঊঈ═─
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
اگر هوس کنید یک شب را روی سیاره کپلر-10b در فاصله 560 سال نوری از زمین بگذرانید، صبح که از خواب بر میخیزید یک سال پیرتر شده اید! چرا که این سیاره هر 20 ساعت یکبار به دور ستاره اش می چرخد!
─═ঊঈ🧠#اطلاعات_عمومی 🧠ঊঈ═─
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#رمان
نام کتاب: راهی به سوی بهشت
نویسنده : ماریو بارگاس یوسا
مترجم : حمید یزدانپناه
تعداد صفحه : 505
حجم فایل : 6 مگابایت
* درباره کتاب*
این رمان طولانی یکی از آخرین آثار یوسا است. وی «راهی به سوی بهشت» را در سال ۲۰۰۳ میلادی نوشته و منتشر کرده است. این اثر در سال ۲۰۰۴ میلادی هم با نام «The Way to Paradise» به زبان انگلیسی چاپ شده است.
یوسا در این رمان تاریخی دو بیوگرافی مختلف را به قلم کشیده است. زندگی پل گوگن، نقاش فرانسوی قرن ۱۹ میلادی و مادربزرگ او، فلورا تریستان، نویسنده و فعال جنبشهای سوسیالیستی.
#داستان_آموزنده
🔆پيشگوئى
خدا رحمت كند ((استاد حسين مشكل گشا)) را، ايشان يكى از مردان خدا بود. نجّار بود. واين اواخر كلبندى چينى هاى شكسته را بهم وصل مى كرد. او مرد بزرگوارى بود كه خدمت آقا ((امام زمان )) عليه السّلام رسيده بود.
ايشان مى فرمود: آن وقتى كه در اهواز كارمى كردم آنجا خيلى كم كسى نماز مى خواند و وقتى كسى را مى ديدم نماز مى خواند خوشحال مى شدم .
يك روز همين طور كه روى چوب بست بودم ، ديدم يك مردى يك چيزى مثل گونى پوشيده و داخل در شط شد و خودش را شست . بعد آمد جاى مسحش را خشكاند، بعد وضوگرفت و ايستاد نماز، من خيلى از اين خوشم آمد. گفتم : خدا كند اين با من رفيق شود.
يك شب آمد گفت : استاد. گفتم : بله . گفت : من يك قدرى از اين چوب ها را ببرم آتش روشن كنم گرم شوم ؟ گفتم : ببر. دوباره شب ديگر آمد، گفتم : اگر بخواهى مى توانى پيش من بيايى .
گفت : اى استاد من كجا شما كجا. شما استاد هستى من رعيت بى چيز با هم جور در نمى آيد. گفتم : اين حرفها را نزن ((ما همه بنده خدا هستيم و با هم فرق نمى كنيم )) بيا پيش من .
گفت : من سه تومان به اين بقاله بدهكارم . گفتم : برو به بقاله بگو بدهكارى شما را پاى مشكل گشا بنويسد. خلاصه بعد از آن آمد پهلوى من .
نزديك ((ماه مبارك رمضان )) كه شد، گفت : استاد من روزه مى گيرم اگر شما روزه نگيرى رفاقتمان نمى شود. گفتم : نه من هم روزه مى گيرم ، يك مّدتى كه با من بود. يكى از اين شبها يك نامه از اصفهان آمد كه بچه ات گلويش درد مى كند، من وقتى خواندم ناراحت شدم . گفت : استاد ناراحت نشو بچه ات گلويش خوب شد.
گفتم : تو از كجا مى دانى ؟ گفت : انشاءالله گلويش خوب شد. حالا اين هفته نامه مى آيد مى گويند كه گلويش خوب شد. گفت : اتفاقا يك نامه آمد و گفتند: گلويش خوب شد.
اين بنده خدا ((سيد آقا)) مريض شد و ماه مبارك چند روز روزه گرفت ، مرضش شديدتر شد. هركارى كردم كه روزه ات رابخور روزه اش رانخورد. هى مى گفت : استاد اگر مى خواهى رفيق داشته باشى كارى بامن نداشته باش فقط افطار كه شد بنشين و براى من جگاره سيگار تا سحر بپيچ ، و اين تا سحر جگاره مى كشيد و سحر و افطار يك آب جوش مى خورد و تبش شدّت داشت و هر كارى كردم كه دكتر برايت بياورم بيا ببرمت دكتر. گفت : خير.
يك روز از بس اين تب داشت كه آن طرف نفس مى كشيد اينجا من مى سوختم ، اوقات من تلخ شد گفتم : بابا آن كسى كه روزه را واجب كرده همان هم دستور داده وقتى مريض هستى روزه ات را بخور. و دكتر برو. گفت :
خير استاد من امروز خوب مى شوم شما برو سر كارت . من با خودم گفتم ؛ اين يك ساعت ديگر مى ميرد، سر كار رفتم اما چشم براه بودم تا شب خبرى نشد، شب كه آمدم ديدم اينجا را جارو كرده و آب پاشيده پِرمز را روشن كرده آب جوش آورده حالش بسيار خوب است .
گفت : استاد نگفتم من امشب خوب مى شوم .
بعد از ماه مبارك رمضان يك روز صبح به من گفت : استاد. گفتم : بله . گفت : امروز پالتوات را بردار عصر باران مى آيد. گفتم : تو از كجا مى دانى فقط خدا مى داند كى باران مى آيد. گفت : باران مى آيد پالتوت را بردار. به او اعتنا نكردم و رفتم سر كارم تا عصر شد يك گله ابر آمد بالا سرم تا آمدم از روى چوب بست پائين بيايم تمام لباسهايم خيس شد، وقتى پايين آمدم ديدم اين سيد آقا پالتوى مرا آورد و گفت : استاد سرما را خوردى حالا بگير بپوش وقتى آمديم توى منزل . گفتم : سيد آقا تو از كجا خبر اينها را دارى ؟!
گفت : اى استاد من مى دانم فردا چطور مى شود.
بعد متوجه شدم همه اينها بر اثر تقوى و اخلاص و بندگى خداست كه اين بنده خدا داشت .
📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#داستان_آموزنده
🔆سیاه و سفید
یک صفحه سفید گذاشت جلوی دختر و گفتː
-<بنویس! هر چه می خواهی بنویس! بد,زشت,احساسی,هیجان انگیز,دوست داشتنی, هی بنویس و پاک کن....
چند دقیقه بعد صفحه سفید کاغذ پراز علامت و حرف بود.چروک و خط خطی و کثیف.جای پاک کردن ها و نوشتن های مکرر رویش دیده می شد.کاغذ را گرفت.یک کاغذ سیاه به او داد و گفتː
-<بنویس.همان هایی که آنجا نوشتی پاک کن ,خط خطی کن...
دختر گفتː<نمی شود استاد,روی برگه سیاه چیزی نوشته نمی شود!
استاد چادرش را سرکرد و لبخند ملیحی زد.نگاه دختر به سیاهی چادر خیره ماند.
#حجاب واکسن مقابله با تیر نگاه های آلوده است...
با #چادر سیاه بیاییم پاکی و زیبایی و تمیزی را بخود هدیه دهیم
آیا تو هم خود را واکسینه کرده ای؟
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
اسکندر مقدونی به ملاقات فردی به نام دیوژن که شهرت وارستگی اش را شنیده بود رفت.دیوژن در آفتاب دراز کشیده بود و خود را گرم می کرد،اعتنایی به اسکندر نکرد و از جایش تکان نخورد.اسکندر ناراحت شد وگفت:مگر مرا نشناختی که احترام لازم را به جای نیاوردی؟دیوژن با خونسردی جواب داد:شناختم ولی از آنجا که بنده ای از بندگان من
هستی،ادای احترام را ضروری ندانستم.اسکندر توضیح بیشتری خواست.دیوژن گفت:تو بنده حرص و آز و خشم و شهوت هستی در حالیکه من این خواهشهای نفسانی را بنده و مطیع خود ساختم.به قولی دیگر در جواب اسکندر گفت:تو هر که باشی مقام و منزلت مرا نداری،مگر جز این است که تو پادشاه و حاکم مطلق یونان هستی؟اسکندر تصدیق کرد!دیوژن گفت:بالاتر از مقام تو چیست؟اسکندر جواب داد:"هیچ" دیوژن بلافاصله گفت:من همان هیچ هستم و بنابراین از تو بالاتر و والاترم!اسکندر سر به زیر افکند و پس از مدتی تفکر گفت:از من چیزی بخواه و بدان هر چه بخواهی می دهم.آن مرد وارسته به اسکندر که در آن موقع بین او و آفتاب حایل شده بود گوشه چشمی انداخت و گفت:می خواهم سایه خودت را از سرم کم کنی.این جمله به قدری در مغز و استخوان اسکندر اثر کرد که بی اختیار فریاد زد:اگر اسکندر نبودم میخواستم دیوژن باشم.
باری ، عبارت بالا از آن تاریخ بصورت ضرب المثل درآمد ، با این تفاوت که دیوژن می خواست سایه مردم ، حتی اسکندر مقدونی از سرش کم شود ، ولی مردم روزگار علی الاکثر به این گونه سایه ها محتاج اند و کمال مطلوبشان این است که در زیر سایه ارباب قدرت و ثروت به سر برند .
#حکایت #پند #داستان
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🔺سنگین ترین عمل در ترازوی اعمال 🔺
🔸#امام_صادق علیه السلام فرمودند :
🌿 سنگینترین عملی که روز قیامت در ترازوی(اعمال) گذاشته میشود، صلوات بر محمد صلیاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهم السلام ایشان است.
📖وسائل الشیعه،ج۷،ص۱۹۷📖
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#تلنگر
مراقب نیت هامون باشیم
🌹🌹
عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت: نه.
مردگفت: فلان عابدبود.
نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد.
وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت:
سرورم دوزخ یعنی چه؟ عابد پاسخ داد :
"دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی."
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#پندانه 🙏🤍
خود را کاملا به " او " بسپار.
درست مانند قایقی که بر روی رودخانه شناور است...
نباید پارو بزنی، فقط طناب را شل کن.
نباید شنا کنی،
فقط شناور باش.
آنگاه رودخانه خودش تو را به دریا خواهد برد.
دریا بسیار نزدیک است.
دریای او در جان ماست.
اما فقط برای کسانی که شناورند.
نه برای کسانی که شنا میکنند.
از غرق شدن نترس.
زیرا ترس تو را وادار به شنا میکند.
حقیقت آن است که، کسانی که خود را بدون واهمه در خدا غرق میکنند، برای همیشه نجات میابند.
مقصدی را هم برای خودت تعیین مکن.
زیرا کسی که هدف تعیین میکند، شروع میکند به شنا کردن.
همواره به یاد داشته باش، زمانی که قایق زندگی ات را به جریان اراده الهی بسپاری، به هر جا برسی مقصد همانجاست
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🚨 طنز تلخ
دو پیرمرد ٩٠ ساله، به نامهاى بهمن و خسرو، دوستان بسیار قدیمى همدیگر بودند. هنگامى که بهمن در بستر مرگ بود، خسرو هر روز به دیدار او می رفت. یک روز خسرو گفت: «بهمن جان، ما هر دو عاشق فوتبال بودیم و سالهاى سال با هم فوتبال بازى میکردیم. لطفاً وقتى به بهشت رفتى، یک جورى به من خبر بده که آیا در آن جا هم میشود فوتبال بازى کرد یا نه؟
بهمن گفت: خسرو جان، تو بهترین دوست زندگى من هستى. مطمئن باش اگر امکانش بود حتماً بهت خبر می دهم.
چند روز بعد بهمن از دنیا رفت. یک شب، نیمههاى شب، خسرو با صدایى از خواب پرید. یک شیئ نورانى چشمکزن را دید که نام او را صدا میزد: خسرو! خسرو! ...
خسرو گفت: تو کی هستی؟
- منم، بهمن.
- مگه میشه تو بهمن باشی، بهمن مُرده.
- باور کن من خود بهمنم.
- تو الان کجایی؟
بهمن گفت: در بهشت! و چند خبر #خوب و یک خبر #بد برایت دارم.
خسرو گفت: اول خبرهاى خوب را بگو!
بهمن گفت: اول این که در بهشت هم فوتبال برقرار است و از آن بهتر این که تمام دوستان و هم تیمیهایمان که مردهاند نیز اینجا هستند. حتى مربى سابقمان هم اینجاست.
و باز هم از آن بهتر این که همهی ما دوباره جوان شدیم و هوا هم همیشه بهاری است و از برف و باران خبرى نیست. از همه بهتر این که میتوانیم هر چقدر دلمان خواست فوتبال بازى کنیم به طوری که هرگز خسته نمیشویم. در حین بازى هم هیچکس آسیب نمیبیند!
خسرو گفت: عالیه! حتى خوابش را هم نمیدیدم!
👈 راستى آن خبر بدى که گفتى چیه؟
بهمن گفت: خبر بد اینکه مربّیمون براى بازى جمعه اسم تو را هم توى لیست تیم گذاشته.😁
🔰 پ.ن: بله دوستان عزیز. سفر آخرت سفر حتمی برای همهی ماست. دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره. همین الان که همهی ما داریم این متن رو میخونیم هرکداممان زمان مرگ و اجلمان در دفتر و لوح خدا مشخص و تعیین شده است. اگر همیشه فرض کنیم که امروز آخرین روز عمرمان است و اسم ما را مربی عالم هستی یعنی خدا در لیست فرشتهی مرگ نوشته است باور کنید خیلی لطیفتر و مهربانتر زندگی خواهیم کرد و از خیلی چیزها راحت میگذریم.
💠 بیجهت نیست که در احادیث آماده است هر موقع نماز میخوانیم طوری نماز بخوانیم که گویا آخرین نماز و نماز وداع است.
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید.
کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه ی گندیدۀ آهو بودند.
جغد دانا و پیری هم بالای شاخۀ درختی به آنها خیره شده بود.
کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟
اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند حال و روزش را ببین آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟
جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند، از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد.
از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن.
زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد، مهم نیست چقدر زنده ایم مهم این است به بهترین شکل انسانی زندگی کنیم..
#انگیزشی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan