#تلنگــر 🖐🏻🍃
اگه همین جمعه،
جمعه ظهور بود؛
چه کار باید بکنیم...؟!
چقدر آمادهاے...؟!
چقدر حساب و کتابت
رو درست کردے؟
چقدر حق الناس گردنت هست...؟!
چقدر توبه کردے...؟!
در یه سری روایات اومده
که بعد از ظهور دیگر
توبه اے پذیرفته نمے شه...!!!
#حواسمونهست؟! :)🥀
[❤️]•°↻➣•
🌷http://eitaa.com/cognizable_wan
#تلنگر
⭕️ هر وقت خواستی گناه کنی، یک لحظه بایست،
به نَفسِت بگو اگه یک بار دیگه وسوسهام کنی
شکایتت رو به امام زمان میکنم.
💢 حالا اگر تونستی حرمت آقا رو بشکنی برو گناه کن.
⛅ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج⛅
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌴🟢🔹️🔹️🟠🔹️🔹️🟢🌴
⭕️ داستان واقعی_نامه نگاری مرد دهاتی با امام زمان عج
❄️ اسمش علی بود و از سادات، صدایش می کردند آ سید علی، دهاتی بود و کم سواد، اما عجيب صفای باطنی داشت، همشهری و هم دهاتی همین شیخ حسنعلی نخودکی خودمان
✅ خودش تعریف می کند جمعه صبحی اول طلوع خورشید به بالای تپه ای رفتم کنار چشمه ای و عریضه ای، نامه ای،نوشتم برای امام زمانم که آی آقا جان! سنم دارد بالا می رود و هنوز صاحب فرزندی نشدم...
🔰کاغذ را که نوشتم پرت کردم سمت چشمه، باد گرفت و نامه را چسباند به عبایم، دو سه باری آمدم کاغذ را به داخل چشمه بیاندازم اما هر بار نمی شد، به دلم افتاد کاغذ را بردارم و بخوانم، برداشتم، نگاه كردم ديدم كه جواب من همان وقت آمده است؛ قبل از اينكه به آب برسد؛ داخل کاغذ نوشته است: خداوند دو فرزند نصيب شما ميكند كه يكي از آن ها منشأ خدمات خواهد بود.
💚 قربانشان رَوَم برایشان فرقی نمی کند مدیر باشی، تاجر باشی یا یک روستایی بی سواد، دلت که پاک باشد تحویلت می گیرند و آبرومندت می کنند،در این قحطیِ محبت یک رفيقِ بی غلُّ غش می خواهند امام زمان تا رفاقت را در حقش تمام کنند.
چقدر نگاه زهرایی تان را می خواهم آقا جان
دلم برایِ کسی می تپد بیا ای دوست
بیا که من به تو بیش از همیشه محتاجم
📚برداشتی آزاد از سخنان استاد اخلاق شیخ جعفر ناصری
http://eitaa.com/cognizable_wan
14.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 افتضاحی دیگر از کارشناس #اهل_سنت
#عقیل_هاشمی : در هیچ کتابی کلمه #ولی به معنی #جانشین نیامده است!!!
👈🏼لا اقل صحیحین خودتون رو یکبار بخونید!!! 😑
⚠️این جماعت برای به کرسی نشاندن عقایدشان به هر گونه دروغ، تزویر و فریبی متوسل میشوند.
912.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجب شیرجه ای زد😂😂😂😳😳
http://eitaa.com/cognizable_wan
#قسمت پنجاه و هفتم داستان دنباله دار فرار از جهنم:
🔵به من اقتدا نکن
سرمای شدیدی خوردم ... تب، سردرد، سرگیجه ...
با تعمیرگاه تماس گرفتم و به رئیسم گفتم حالم اصلا خوب نیست ...
اونقدر حالم بد بود که نمی تونستم از جام تکان بخورم ...
یک روز و نیم توی همون حالت بودم که صدای زنگ در اومد... به زحمت از جا بلند شدم ... هنوز چند قدمی نرفته بودم که توی راهرو از حال رفتم ...
چشمم رو که باز کردم دیدم حاجی بالای سرم نشسته ...
- مرد مومن، نباید یه خبر بدی بگی مریضم؟ ...
اگر عادت دائم مسجد اومدنت نبود که برای مجلس ترحیمت خبر می شدم..
اینو گفت و برام یکم سوپ آورد ...
یه روزی می شد چیزی نخورده بودم ...
نمی تونستم با اون حال، چیزی درست کنم ...
من که خوب شدم حاجی افتاد ...
چند روز مسجد، امام جماعت نداشت ولی بازم سعی می کردم نمازهام رو برم مسجد ...
اقامه بسته بودم که حس کردم چند نفر بهم اقتدا کردن ...
ناخودآگاه و بدون اینکه حتی یه لحظه فکر کنم، نمازم رو شکستم و برگشتم سمت شون ...
شما نمی تونید به من اقتدا کنید ...
نماز اونها هم شکست ...
پشت سرم نایستید ...
- می دونی چقدر شکستن نماز، اشکال داره؟ ...
نماز همه مون رو شکستی ...
- فقط مال من شکست ...
مال شما اصلا درست نبود که بشکنه ...
پشتم رو بهشون کردم ...
من حلال زاده نیستم ...
از درون می لرزیدم ...
ترس خاصی وجودم رو پر کرده بود ...
پدر حسنا وقتی فهمید از من بدش اومد ...
مسجد، تنها خونه من بود، اگر منو بیرون می کردن خیلی تنها می شدم...
ولی از طرفی اصلا پشیمون نبودم ...
بهتر از این بود که به خاطر من، حکم خدا زیر پا گذاشته بشه ...
دوباره دستم رو آوردم بالا و اقامه بستم ...
خدایا! برای تو نماز می خوانم ... الله اکبر ...
✍ادامــــــه دارد ...
#قسمت پنجاه و هشتم
🔵سرطان
سریع از مسجد اومدم بیرون ... چه خوب، چه بد ... اصلا دلم نمی خواست حتی بفهمم چی پشت سرم گفته میشه ...
رفتم و تا خوب شدن حاجی برنگشتم ...
وقتی برگشتم، بی اختیار چشمم توی صورت هاشون می چرخید ...
مدام دلم می خواست بفهمم در موردم چی فکر می کنن ... با ترس و دلهره با همه برخورد می کردم ...
تا یکی صدام می کرد، ضربان قلبم روی توی دهنم حس می کردم ...
توی این حال و هوا، مثل یه سنگر به حاجی چسبیده بودم ...
جرات فاصله گرفتن ازش رو نداشتم ...
یهو یکی از بچه ها دوید سمتم و گفت: کجایی استنلی؟
خیلی منتظرت بودم ...
آب دهنم رو به سختی قورت دادم و گفتم: چیزی شده؟ ...
باورم نمی شد ... چیزی رو که می شنیدم باورش برام سخت بود ...
بعد از نماز از مسجد زدم بیرون ... یه راست رفتم بیمارستان... حقیقت داشت ...
حسنا سرطان مغز استخوان گرفته بود... خیلی پیشرفت کرده بود ...
چطور چنین چیزی امکان داشت؟ اینقدر سریع؟ ...
باور نمی کردم کمتر از یک ماه زنده می موند ...
توی تاریکی شب، قدم می زدم ... هنوز باورش برام سخت بود ...
توی این چند روز، کلی از موهای پدرش سفید شده بود ...
جلو نرفتم اما غم و درد، توی چهره اش موج می زد ...
داشتم به درد و غم اونها فکر می کردم که یهو یاد حرف اون روز حاجی افتادم ... من برای تو نگرانم ... دل بنده صالح خدا رو بدجور سوزوندی ... از انتقام خدا و تاوانش می ترسم که بدجور بسوزی ... خدا از حق خودش می گذره، از اشک بنده اش، نه ... .
پاهام دیگه حرکت نمی کرد ... تکیه دادم به دیوار ...
خدایا! اگر به خاطر منه؛ من اونو بخشیدم ...
نمی خوام دیگه به خاطر من، کسی زجر بکشه ...
اون دختر گناهی نداره ...
✍ادامــــــه دارد ....
http://eitaa.com/cognizable_wan
✨﷽✨
#پندانه
✍مصداق بارز چوب دو سر سوخت زن و شوهری هستن که خونه رو تبدیل کردن به میدون جنگ و برای پیروزی ظاهری در این جنگ قشون کشی راه انداختن ، اما خبر ندارن که نتیجه این جنگ کذایی یه باخت دو طرفه اس!
تفاوت سلیقه داشتن با همسر، دلخوری ازش، طبیعیه، ولی وای به روزی که این حس های دونفره و گذرا پیش چشم بچهها علنی بشه و هر کدوم از زوجین بخواد بچهها رو متقاعد کنه که حرف من درسته و حرف طرف مقابل اشتباه من خوبم و طرف مقابل بد من کلی امتیاز دارم و طرف مقابل هیچ! اونوقت باید منتظر بود تا جنگ واقعی رو چند سال آینده دید درست همون زمانیکه بچهها به جای متانت، طغیان میکنند و از همان جمله هایی در رابطه با پدر و مادر استفاده میکنن که چند سال قبل شنیدن
💥برای داشتن بچه هایی با روان سالم خونه رو میدون جنگ نکنیم و همیشه بهشون نشون بدیم که با همسرمون توی یه جبهه قرار داریم.
http://eitaa.com/cognizable_wan
✨﷽✨
✍وقتی عقد کردم مامانم گفت: «میخوام نصیحتت کنم، نصیحتی که روز عروسیم بابابزرگ بهم کرد.»
مامان اومد کنارم نشست، موهامو ناز کرد و دستمو گرفت. گفت: «دخترم اون وقتها شرم و حیا تو خانوادهها خیلی زیاد بود، بابام روش نشد مستقیم و بیپرده بهم بگه. فقط گفت هر چی هم که شد، وقت خواب بذار حداقل دستت بخوره به دست شوهرت، با قهر نخواب!»
و ادامه داد: «عزیزم! زندگی راحتی و سختی داره، بالا و پایین داره. گاهی زن و شوهر از هم دلخور میشن. اما یه زن زرنگ که عاشق زندگیش باشه هیچ وقت قهر نمیکنه، دلخوریش رو نشون میده، اما خودشو دریغ نمیکنه.»
بابابزرگ روش نشد واضح بهم بگه، اما من بهت میگم «هرچی هم که شد، شب وقت خواب همسرت رو بغل کن، ببوسش. بگو ازش دلخوری. اما قهر نکن. قهر مثل سمه؛ قهر عادت میشه؛ حرمتها رو میشکونه و دلها رو از هم دور میکنه.»
http://eitaa.com/cognizable_wan
ﺳﺮﻋﺖ ﺁﻫﻮ ۹۰ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺳﺖ؛ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ که سرعت شیر ۵۷ کیلومتر در ساعت ﺍﺳﺖ.
ﭘﺲ ﭼﻄﻮﺭ ﺁﻫﻮ ﻃﻌﻤﻪ شیر میشود؟
"ﺗﺮﺱ" ﺁﻫﻮ ﺍﺯ ﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻋﺚ میشود ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ سنجیدن فاصله خود با شیر مدام به "پشت ﺳﺮ" ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ همین سرعتش بسیار کم میشود!
تا جایی که شیر میتواند به او برسد؛ یعنی ﺍﮔﺮ ﺁﻫﻮ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﺪ طعمه ﺷﯿﺮ نمیشود!
ﺍﮔﺮ ﺁﻫﻮ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ شیر به نیرویش ایمان دارد؛ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻃﻌﻤﻪﯼ ﺷﯿﺮ نخواهد شد.
ﺍﯾﻦ ﻗﺼﻪﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ! ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ایمان نداشته باشیم و در طول زندگی ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻧﮕﺎﻩ کنیم و به مرور خاطرات ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯾﻢ؛ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﻋﻘﺐ میمانیم ﻭ ﻫﻢ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ...
✦ آنتونی رابینز
http://eitaa.com/cognizable_wan
خوشبختى سراغ کسانى میرود که بلدند بخندند.
این زندگى نیست که زیباست.
این ما هستیم که زندگى را زیبا یا زشت مى بینیم.
دنبال رسیدن به یک خوشبختى بى نقص نباشید. از چیزهاى کوچک زندگى لذت ببرید.
اگر آن ها را کنار هم بگذارید، مى توانید کل مسیر را با خوشحالى طى کنید.
سربلند باشید.
http://eitaa.com/cognizable_wan
💐 نماز دهه اول ذی الحجه 💐
🌷 نماز دهه ی اول ذی الحجه از نمازهای مستحب است که توصیه شده در ده شب اول ماه ذی الحجه خوانده شود.
🍃 امام صادق(ع) توصیه کرده اند که هیچگاه در دهه ی اول ماه ذی حجه این نماز ترک نشود، و هر که این نماز را بخواند در ثواب اعمال حاجیان شریک خواهد بود، هر چند به حج نرفته باشد
🌷 در بین نماز مغرب و عشاء ۲ رکعت نماز که در هر رکعت بعد از تکبیره الاحرام ابتدا سوره حمد و بعد سوره اخلاص و سپس آیه ۱۴۲ سوره اعراف خوانده می شود.
🌟و واعَدْنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً وَ قالَ مُوسی لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ🌟
🍃بعد از خواندن آیه، نمازگزار باید به رکوع رفته و پس از آن دو سجده به جا آورد. در رکعت دوم نیز به همین صورت، و بعد از دو سجده، تشهد و سلام گفته میشود.
✨http://eitaa.com/cognizable_wan