فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید سراسر نور مبعث الرسول مبارک
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید سراسر نور مبعث الرسول مبارک
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
✅ چهار سفارش خداوند به حضرت موسی(ع)!
1⃣ تا زمانیکه مطمئن نیستی گناهانت
آمرزیده شده به عیوب دیگران مشغول مشو.
2⃣ تا زمانی که مطمئن نیستی گنج های من تمام شده، در مورد روزی خود اندوهگین مباش.
3⃣ تا زمانی که از زوال پادشاهی من اطمینان نداری به کسی جز من امید مبند.
4⃣ تا زمانی که مطمئن نیستی شیطان مرده، از مکر او ایمن مباش.
📚 خصال شیخ صدوق، ج۱، ص۲۱۷
🎋http://eitaa.com/cognizable_wan
❗️شما همسر خامنه ای هستید؟
▪️هرچند من پس از انقلاب بیشتر به كارهایی اجرایی مشغول بودهام اما طبابت همیشه علاقه اولم بوده و هست. در سالهای پایان دوره وزارتم، هر روز در بیمارستان مصطفی خمینی به طبابت میپرداختم و اطفال را معاینه میكردم.
▪️در طول این سالها، بسیاری از بیماران من، فرزندان مسوولان ارشد نظام بودند كه ترجیح میدادند از دانش طبی من بهره ببرند و من همیشه شرمندهشان میشدم؛ چون مجبور بودند چند ساعت در نوبت بنشینند. البته هنوز هم هنگام طبابت گاهی با چنین مشكلی درگیرم.
🔺یك روز خانمی وارد اتاقم شد و گفت: «آقای دکتر مرندی! وقت گرفتن از شما واقعا دشوار است. منشیتان میگوید از ساعت ۱ تا ۲ برای وقت گرفتن تلفن كنید. تا ساعت ۱۲ و ۵۹ دقیقه هم كه زنگ میزنیم، كسی گوشی را جواب نمیدهد! از طرفی، از ساعت ۱ هم تلفن دفترتان اشغال میشود و موقعی كه تلفن آزاد میشود، تازه منشیتان میگوید كه ظرفیت امروز تكمیل شده و نمیتوانیم وقت بدهیم. باز باید منتظر بمانیم تا ساعت ۱ فردا!»
🔺عذرخواهی كردم و گفتم: «من واقعا بیتقصیرم. متاسفانه من سكته قلبی كردهام و نمیتوانم زیاد در مطب بمانم.» بعد، فرزند آن خانم را معاینه كردم و نوبت به نفر بعدی رسید كه یكی از مسوولان كشور بود. وارد اتاق كه شد، به من گفت: «آقای مرندی! همسر رییسجمهور هم مشتری شما بود و ما خبر نداشتیم!» تعجب كردم و گفتم: «نه!»
گفت: «چرا؛ همین خانمیكه الان بیرون رفت، همسر آیتالله خامنهای بود.»
🔺به پرونده نگاه کردم و دیدم اسم ایشان در پرونده نوشته شده بود: «خانم حسینی». تازه فهمیدم كه ایشان برای آنكه شناخته نشوند، خودشان را «حسینی» معرفی کردهاند. بعد، یاد حرفهایشان افتادم كه گلایه میكردند از شرایط وقت گرفتن برای ویزیت. كلی پیش خودم شرمنده شدم. دفعه بعد كه ایشان به مطب من آمدند، یكدفعه سوال كردم: «ببخشید، شما خانم خامنهای هستید؟» تعجب كردند و گفتند بله. گفتم: «پس چرا خودتان را معرفی نكردید؟» گفتند: «چه ضرورتی داشت كه خودم را معرفی كنم؟» گفتم: «من از این به بعد به مسوول دفترم میسپارم که شما را بدون وقت قبلی به مطب من راهنمایی كند. بالاخره شما همسر رییس جمهور هستید.» ایشان به شدت ناراحت شدند و گفتند: «لطفا چنین دستوری ندهید كه به هیچوجه قبول نمیكنم. من هیچ فرقی با این مردم كه ساعتها در مطب شما منتظر میمانند، ندارم. مثل همیشه زنگ میزنم و اگر توانستم وقت میگیرم و اگر هم نشد، روز بعد. خدا بزرگ است.»
راوی: دکتر علیرضا مرندی
🌐 http://eitaa.com/cognizable_wan
دکتر اسپنسر نادولسکی، پزشک خانواده و کاهش وزن می گویداگر بخواهم یک غذا برای سلامت مردان توصیه کنم آن گردو است.گردو نه تنها کیفیت اسپرم را بالا می برد، بلکه عملکرد رگهای تناسلی رابازمیکند
📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
موز محرك نيروي شهوت است ودرزودانزالی تاثیرخوبی دارد وهمچنین سفت شدن کمر
قبل وبعد از رابطه جنسی موز میل کنید تاکمبود ویتامین بدن شما جبران شودموز حاوی آنزیم بروملین Bromelain است
📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#اداب_همسرداری (حولا)
#اول
روایت «حولا» دارای مضامین عالی تربیتی در بخش تربیت خانواده و امور زوجین است. توجه به این روایت دیدگاه اسلام را در خصوص مسائل زناشوئی و اهمیت مودّت و محبّت دو همسر بیان می کند.
«حولاء که نام اصلی وی زینب است، عطرفروش بود. وی به خانه پیامبر و همسران ایشان رفت و آمد داشت، و به آنان عطر می فروخت، روزی همسرش او را به کاری خواند ولی وی ابا کرد. تا اینکه شب شد و شوهر از دستش همچنان ناراحت بود، وقتی عازم مسجد شد تا نماز بگذارد، حولاء به دنبالش رفت ولی او روی برگرداند، به سویش رفت و دست راست و سر او را بوسید ولی شوهر همچنان محبّت او را نمی پذیرفت. حولاء فهمید که او به شدّت از وی عصبانی است لذا به رخسار زد و خاک به صورت می ریخت و به شدت و بلند بلند و زار زار می گریست و از ترس خدای جهانیان و اضطراب از آتش جهنّم و روزی که میزانها برپا و نامه ها باز می شود و ترس از عذاب مالک قیامت، می لرزید.
او سپس جعبه آرایش و عطرهای خود را آورد و خویش را معطر ساخت و پاکیزه نمود و چنان کرد که عروس در شب زفاف می کند، سپس رختخواب را پهن نمود و زیر لحاف خود را بر همسرش عرضه نمود ولی شوهر همچنان از او روی برمی گرداند، او دیگر بار به سویش آمد تا بلکه قبولش کند ولی شوهر باز صورتش را از وی برگردانید، حولاء چون وضعیت را چنین دید، سیلی به صورت خود نواخت و با صدای بلند گریه سر داد، او از خدای می ترسید و از عذاب قیامت اضطراب داشت و از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهایند، به شدّت بی تاب بود و آن شب را لحظه ای به خواب نرفت و البته شبی طولانی تر از روز قیامت برای او بود، چون شوهر خود را خشمگین از خود دید و مقصّر در ادای حقّ او می شناخت.
صبح که شد، نماز خویش اقامه نمود، پوشیه (مقنعه) برصورت زد، عبایش را بر سر افکند و راهی منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شد، چون رسید بدین شیوه سلام کرد:
سلام بر شما ای اهل بیت پیامبر، ای معدن علم و رسالت، ای مکان ورود و خروج فرشتگان، آیا اجازه می فرمایید برشما وارد شوم، خدای شما را رحمت فرستد؟
#ادامه دارد
👇👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
#دوم
ام سلمه زوجه مکرمه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم صدایش را شنید و او را شناخت، به کنیزش گفت برو و در را باز کن، کنیز در را باز کرد و حولاء وارد شد، ام سلمه گفت:
چه شده است و در چه حالی؟ و البته حولاء بهترینِ زمانه خود بود، او پاسخ داد، بی بی از خداوند عالمیان خائفم، شوهرم برمن خشم گرفته و می ترسم من هم به کینه او دچار شوم و از او خشم گیرم، ام سلمه گفت: بنشین، عصبانی مشو تا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بیاید.
حولاء نشست و با امّ سلمه شروع به گفتگو نمود و در این اثنا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد شدند و فرمودند: حولاء را نزد شما می بینم آیا به شما از عطرهایش نداده است؟ ام سلمه عرض کرد: نه به خدا ای پیامبر، خدا به تو و اهل بیت طاهر تو درود فرستد او آمده از حق همسرش بروی سؤال کند و سپس داستان را برای ایشان بازگفت و حضرت در جواب و در بیان حقوق شوهر فرمودند:
1- ای حولاء هیچ زنی نیست که به خشم به شوهرش نگاه کند مگر اینکه به خاکستری از آتش جهنم سرمه کشیده شود.
2- ای حولاء به کسی که مرا به حق به نبوّت و رسالت برانگیخت زنی نیست که حرف شوهرش را برگرداند مگر اینکه در روز قیامت به زبانش آویزان می شود و با میخهای آهنی کوبیده می گردد.
3- ای حولاء به کسی که مرا به حق به نبوّت برانگیخت، زنی نیست که دست دراز کند و بخواهد موی سر شوهرش را بکشد یا پیراهنش را پاره کند مگر اینکه خداوند دودستش را با میخ آهنین می کوبد.
4- ای حولاء به کسی که مرا بحق به نبوّت برانگیخت زنی نیست که بدون اجازه شوهرش از خانه خارج شود و در عروسی یا مجلس عزا و تشییع جنازه ای شرکت کند مگر اینکه خداوند چهل لعنت از راست و چهل لعنت از چپ بر او نازل کرده و لعنت بر او از پشت سرفرستاده تا وی را دربرگیرد، تا اینکه در لعنت خداوند از سر تا به پا غرق می شود و خدای متعال به قدر هرقدمی که بر می دارد چهل گناه تا چهل سال می نویسد و اگر چهل سال برسد، آن گناهان به تعداد کسانی که صدایش را شنیده براو نوشته می شود، سپس هیچ دعایی از او مستجاب نمی شود مگر اینکه شوهرش به مقدار نفرینی که براو فرستاده، به همان تعداد برایش از خداوند طلب غفران کند والّا این لعنت با این گستره تا مرگ او و برانگیختنش ادامه دارد.
5- ای حولاء به کسی که مرا به حق به نبوّت و رسالت برگزیده، زنی نیست که بی اذن همسر، نمازش را بیرون از خانه بخواند مگر اینکه روز قیامت با همان نماز می آید و آن به صورتش زده می شود، سپس دستور می یابد که وارد آتش شود، پس او چون ماهی از هم پاشیده و چون گوشت در آتش جهنم قطعه قطعه می شود.
#ادامه دارد
👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
#سوم
6- ای حولاء به کسی که مرا به حق به نبوّت و رسالت برگزیده هیچ زن شوهرداری نیست که تنها در صحرا باشد و یا در آب رودخانه ای برهنه بوده باشد مگر اینکه خداوند در قیامت او را به یکی از صحراهای جهنّم پرتاب نماید و او آتش بزرگی را شعله ور کند و آن زن در آن آتش چون موج بلندی بایستد همانند ایستادن ماهی وقتی که در آتش افکنده شود.
7- ای حولاء به کسی که مرا بحق به نبوّت و رسالت برانگیخته است، زنی نیست که مهر را برشوهر سنگین کند مگر اینکه خداوند زنجیرهایی از آتش جهنم را براو سنگین سازد.
8- ای حولاء بحق کسی که مرا به نبوّت و رسالت مبعوث کرده است؛ زنی نیست که مهرش را برشوهرش تا روز قیامت به تأخیر اندازد و نگیرد و آن روز مطالبه کند مگر اینکه خداوند رسوایی دنیا را به او خواهد چشاند و البته عذاب قیامت بزرگتر است اگر می دانستند.
9- ای حولاء به کسی که مرا به حق به نبوّت و رسالت برانگیخت زنی نیست که بی اذن شوهر روزه مستحبّی بگیرد (البته نه واجبات ماه مبارک رمضان و یا هرآنچه به نذر و عهد و قسم مشروع واجب شده است). مگر اینکه از جمله گنه کاران است.
10- ای حولاء به کسی که مرا بحق به نبوّت و رسالت برانگیخت سزاوار نیست زن از اموال شوهرش بدون اذن او صدقه دهد که اگر چنین کند ثوابش از آن مرد و گناهش و وزر و وبالش برعهده زن است.
11- ای حولاء به کسی که مرا بحق به نبوّت و رسالت برانگیخت، جانشین پروردگار متعال برزن، مرد است پس اگر مرد از زن راضی باشد، خدا از او راضی است و اگر مرد از زنش ناخشنود باشد و براو کینه داشته باشد، خداوند براو خشمگین است و او مغضوب خدا و فرشتگان اوست.
12- ای حولاء به کسی که مرا بحق به نبوّت و رسالت و هدایت کننده و هدایت شونده برانگیخت اگر شوهر برزن خشم گیرد خداوند بر او خشم گرفته است و او در قیامت سرازیر محشور شود و با صورت به نهایت جهنم و وقعر آن با منافقین در پائین ترین درکات آتش انداخته می شود و خداوند مارها و عقربها و افعی ها از کوچک و بزرگشان بر او مسلط کرده و آنها گوشتش را می گزند و البته هرماری چون درخت و کوههای ثابت براو باشند.
13- ای حولاء هیچ زنی نیست که نمازش را بگذارد و ملازم خانه اش باشد و همسرش را اطاعت کند مگر اینکه خداوند گناهان گذشته و آینده او را ببخشد.
14- ای حولاء جایز نیست زن بیش از حد توان مرد بر او تحمیل کند و جایز نیست شکوه همسرش را نزد احدی از خلایق چه دور یا نزدیک ببرد.
15- ای حولاء، واجب است زن برضرر و نفع شوهرش و برتنگدستی و گشاده دستی او صبر کند، همانطور که همسر ایوب بیمار علیه السلام بر او صبر کرد، این زن هجده سال بر او صبر کرد، او را بردوش خود حمل می کرد و خودش گندمها را آرد می نمود و لباسها را شستشو می دارد، نان برای همسرش می آورد، خدای را سپاس می گفت، او را در پارچه می پیچاند و بر روی دوشش حمل می کرد و همه را به خاطر شفقت و احسان و تقرّب به سوی خدا انجام می داد.
#ادامه دارد
👇👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
#چهارم
16- ای حولاء به کسی که مرا بحقّ به نبوّت و رسالت برانگیخت هرزنی در سختی و راحتی برشوهرش صبر کند و مطیع او و اوامرش باشد، خداوند او را با همسر ایوب علیه السلام محشور کند.
17- ای حولاء زینت خود را برای غیر همسرت آشکار منما، چرا که جایز نیست زن مچ و قدم خود را برای غیر شوهرش از مردان آشکار نماید. که اگر چنین کند دائماً در لعنت خدا و خشم اوست، خدا بر او خشم گیرد و فرشتگانش او را لعن کنند و برای او عذاب دردناک مهیا نمایند.
18- ای حولاء بدان هرزنی داخل حمام عمومی شود، ابلیس ملعون دستش را برعورتش می گذارد و او را در اختیار خود قرار می دهد تا اینکه از حمام خارج شود چرا که حمام خانه ای از خانه های جهنم و از خانه های کفّار و شیاطین است (احتمال هرمعصیتی در آنجا و در بین میسر وجود دارد).
19- ای حولاء به کسی که مرا بحق به نبوت و رسالت برانگخیت، مرد حقوقی برزن دارد و از آن جمله اگر او را خواند راضی اش کند، و اگر به چیزی فرمانش داد، سرکشی نکند، به خلاف خواسته اش جواب او ندهد، مخالفت با او ننماید، در حالی که شوهرش از او ناخشنود است ولو اینکه بناحق باشد. شب را به صبح سپری نکند و هروقت که او خواست هرچند برکوهان شتر باشد خود را از وی منع ننماید.
20- ای حولاء اگر مرد برزن خشم گرفت، زن می بایست شوهرش را از خود راضی کند و جایز نیست به غضب به صورت شوهرش بنگرد بلکه او باید خود را به پای شوهر اندازد و دست برپاهایش بکشد تا اینکه خدا از او راضی گردد، چه اگر شوهر از او ناراضی باشد خدای متعال هم از او ناخشنود است.
21- ای حولاء حق زن برشوهر این است که شکمش را سیر کند و بدنش را بپوشاند و نماز و روزه و زکوة (البته اگر اموالی دارد) به وی بیاموزد، و البته زن در اینگونه واجبات نباید با او به مخالفت بپردازد.
22- ای حولاء به کسی که مرا بحق به نبوّت و رسالت برانگیخته است همانا پروردگارم به من مقام محمود عطا فرمود و بهشت و جهنمش را به من نشان داد پس مشاهده کردم که اکثر اهل جهنم زنانند. من گفتم: ای دوستم جبرئیل چرا چنین است؟ وی گفت: به خاطر کفرشان، گفتم: به خداوند کفر می ورزند؟ گفت: نه آنها کفران نعمت می کنند، گفتم: چگونه؟ گفت اگر همه زمانه شوهر آنها به آنها نیکی کند سپس خطایی نسبت به او از شوهر سرزند گوید من از تو هیچگاه خیری ندیده ام.
ادامه دارد
👇👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
#پنجم
23- ای حولاء، بیشتر آتش جهنم از هیزم شعله و رشده زنان است؟ حولا پرسید: چگونه؟ حضرت فرمود: چون آنها وقتی لحظه ای برشوهرانشان خشم گیرند، گویند: من از تو هرگز خیری ندیده ام شاید از آن شوهر فرزندانی به دنیا آورده باشند.
24- ای حولاء مرد را برزن حقوقی است و باید او ملازم خانه اش باشد، شوهرش را دوست داشته باشد و نسبت به او مهربان باشد، از خشم او دور بوده و رضایت او را کسب کند، عهد و وعده با او را وفا کند، آنچه که شوهر را به خشم می آورد ترک کند و کسی را شریک در اولادش قرار ندهد (مرتکب فحشایی نشود) و او را اهانت نکند. در خانه جای گیرد، برای شوهرش خود را بیاراید، نمازش را بگذارد و از جنابت و عادت غسل کند.
اگر او چنین کند روز قیامت باکره با صورتی درخشان محشور می شود، پس اگر شوهرش فردی با ایمان و صاحب عمل صالح بوده باشد، در بهشت نیز همسر او خواهد بود وگرنه با شهیدی از شهداء ازدواج خواهد کرد، حضرت در نهایت فرمود: اگر شوهرت نزد تو نیست خود را معطر نساز.
25- ای حولاء هرکدام از شما زنان ایمان به خدا و روز قیامت دارد زینتش را برای غیرهمسرش قرار ندهد و حجاب خود را باز نکند و مچ دست خود را آشکار نکند و هرزنی هرکدام از اینها را برای غیرشوهرش قرار دهد، دینش را تباه کرده و خدا را برخود خشمگین ساخته است.
#ادامه دارد
👇👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
#ششم
26- ای حولاء جایز نیست برای زن، که جوان بالغی وارد خانه اش شود و او حق ندارد چشمانش را از او پرکند و سیر به او نگاه کند و حق ندارد اجازه دهد جوان نیز به او سیر نگاه نماید و نباید با وی بخورد یا بیاشامد مگر اینکه آن جوان با وی محرم باشد و اینها در حضور شوهر صورت گیرد، در این هنگام عایشه گفت:
هرچند آن جوان بنده و مملوک باشد، حضرت فرمود: هرچند او مملوک باشد، زن نباید هیچ کدام از این کارها را انجام دهد که اگر زن چنین کرداری از او سرزند خداوند بر او خشم گرفته و او و تمام ملائک وی را لعن می کنند.
27- ای حولاء هیچ زنی نیست که آبی پاکیزه برای شوهرش آورد مگر اینکه خداوند از هر رنگی در بهشت برای او خلق کند و به او بگوید، بخور و بیاشام در مقابل اعمالی که در گذشته انجام داده ای.
28- ای حولاء زنی نیست که سخنی از شوهرش را بشنود و برآن صبر کند مگر اینکه خداوند به قدر هرکلمه ای که شنیده و برآن صبر نموده است، برای او مزد روزه گیر و مجاهد در راه خدا را بنویسد.
29- ای حولاء زنی نیست که از شوهرش شکایت کند مگر اینکه خداوند بر او غضب نموده و زنی نیست که لباسی برشوهرش بپوشاند مگر اینکه خداوند در قیامت هفتاد خلعت بهشتی که هرخلعتی از آنها چون گل سرخ و زیبا و ریحان باشد، به او بپوشاند و چهل کنیز از حوریان به او عطا گردد تا خدمتش کنند.
30- ای حولاء به کسی که مرا به نبوّت و رسالت و تبشیر و انذار فرستاده زنی نیست که از همسرش حامله شود مگر اینکه زیر چتر رحمت الهی و زیر سایه خداست تا اینکه درد زایمانش آغاز شود و او هربار که درد به سراغش آید، همانند این است که کنیزی مؤمنه را در راه خدا آزاد کرده باشد و چون فرزندش را بدنیا آورد و شروع به شیر دادن او کرد، فرزند سینه مادر را نمی مکد مگر اینکه از بین دو دست مادر نوری تا روز قیامت ساطع می شود به طوری که همه گذشتگان و آیندگان با دیدنش تعجب می کنند و او چون کسی است که همواره روزه دار و هرشب به قیام بگذراند و ثوابش به وی عطا می شود و هرچند به ظاهر روزه دار نباشد (یا هرچند ماه مبارک به خاطر ضرر روزه برای او و یا فرزندش روزه نگیرد) ثواب روزه دار و نمازخوان در همه عمر به وی عطا می شود و چون او فرزندش را از شیر بازگیرد، خدای متعال می فرماید: ای زن هرآنچه از گناهان داشتی برتو بخشیدم، اعمالت از سر گیر، خداوند به تو رحم نماید. حولاء پرسید: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خداوند برتو درود فرستد همه اینها به نفع مرد است. حضرت فرمود: بلی، حولاء عرض کرد:
زنان چه امتیازی دارند؟ حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: برادرم جبرئیل همواره مرا در مورد زنان سفارش می کرد به طوری که من گمان بردم جایز نیست شوهرش به وی اف گوید. او به من گفت: ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم از خدای متعال در مورد زنان بترس، چرا که آنها اسیران دست شمایند، شما امانات الهی را اخذ کرده اید به فرمان خدا و سنّت و شریعت محمد صلی الله علیه و آله و سلم آنها را برخود حلال ساخته اید.
لذا برای آنها برشما حقی است واجب چرا که جسم آنها را برخود حلال ساخته و بدنشان به شما رسیده و فرزندانتان را در رحمشان نگه می دارند تا اینکه درد زایمان آنها را بگیرد، بنابراین با آنها مهربانی کنید، روحشان را شاد نمایید تا اینکه با شما باشند، آنها را ناراحت نکنید و به خشم نیاورید و از آنچه به آنها داده اید جز به رضای خودشان بازپس نگیرید. و آن حضرت نیز فرموده اند: هرمردی یک سیلی به زنش بزند خدای متعال به مالک که خازن جهنم است امر می کند و او هفتاد سیلی آتشین در آتش جهنم به صورتش خواهد زد».
👇👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
📝افرادیکه قهوه برای آنها مضر است:
🔺افرادکمخون
🔺زنان باردار و شیرده
🔺افراداسترسی
🔺افراد دارای تپش قلب
🔺افراد در معرض پوکی استخوان
🔺زنان مبتلا به فیبروکیستیک سینه
ِ
📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#بدانیم
نشانههای تخریب عصبی👇
🔻بیحسی و سوزش دست و پا
🔻احساس درد رو به پایین
🔻افزایش دفعات توالت رفتن
🔻تعریق خیلی کم یا زیاد
🔻سردردهای شدید
🕸 📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
⚕انواع نان هاي ترجيحي به ترتيب الويت براي افراد ديابتي:
◽نان جو دوسر
◽نان سنگك
◽نان تافتون
◽نان بربري
◽نان لواش
◽نان بربري بدون خمير داخل آن,از نان تافتون بهتر است
📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#رمان
#چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن
#قسمت_بیست و هشت
.
.
.
بهم نگاه کرد و با چشمهای قرمز پر از اشکش گفت:
.
-چرا؟!😢
.
-چی چرا؟؟😯😯
.
-شما دعا کردید که شهید نشم؟!😢
.
سرم رو پایین انداختم😔
.
-وقتی تیر خوردم و خون زیادی ازم میرفت یه جا دیگه حس کردم هیچ دردی ندارم...حس کردم سبک شدم...جایی افتاده بودم که هیچکس پیدام نمیکرد...هیچکس...چشمام بسته بود...تو خیالم داشتم به سمت یه باغی حرکت میکردم😊...اما در باغ بسته بود😔...از توی باغ صدای خنده های اشنایی میومد😢...صدای خنده سید ابراهیم😢...صدای خنده سید محمد😢...صدای خنده محمدرضا😢...خواستم برم تو که یه نفر دستم رو گرفت.
نگاش کردم و گفت شما نمیتونی بری😢
گفتم چرا؟؟😯
گفت امام رضا فرمان داده هنوز وقتش نشده و برگردونینش😔😢
.
یهو از اون حالت پریدم و بیرون اومدم
.دیدم تو امبولانسم و پیدام کردن😢😢
شما از امام رضا خواستید شهید نشم؟!😢
اخه من تو مشهد کلی از اقا التماس کردم شهادتم رو بهم بده😢😢
اونوقت...
.
-اشک تو چشمام حلقه بسته بود 😢نمیدونستم چی جوابشو بدم و گفتم
- آقا سید فکر نمیکردم اینقدر نامرد باشی😐
میخواستی بری و خودت به عشقت برسی ولی من رو با یه عمر حسرت تنها بزاری؟! این رسمشه؟؟😔
.
-الانم که برگشتم هم فرقی نداره😐
.خواهر
اون نامه..اون حرفها همه رو فراموش کنین...
من دیگه اون اقا سید نیستم...😔
.
-چی فرق کرده توی شما؟! ایمانتون؟!غیرتتون؟! سوادتون؟؟ درکتون؟! چی فرق کرده؟!😯😐
.
-نمی بینید؟؟😐
من دیگه حتی نمیتونم سر پای خودم وایسم😔
حتی نمیتونم دو رکعت نماز ایستاده بخونم😢
نمیتونم رانندگی کنم 😔
برای کوچیک ترین چیزها باید به جایی تکیه کنم اونوقت از من میخواین مرد زندگی و تکیه گاه باشم؟!
.
-این چیزها برای من باید مهم باشه که نیست.نظر شما هم برای خودتون😐
.
-لازم نیست کسی بهم ترحم کنه😑
.
-میخواید اسمش رو بزارید ترحم یا هرچیز دیگه ولی برای من فقط یه اسم داره 😊
عین
شین
قاف...
.
-لااله الا الله😐
به نظرم شما فقط دارید احساسی حرف میزنید
.
-اتفاقا هیچ موقع اینقدر عاقل نبودم☺
.
با بلند شدن صدای ما، زهرا و مادر سید اومدن توی اطاق و مادر وقتی بعد اومدن اولین بار صدای پسرش رو شنید از شدت گریه بغلش کرد...من هم اروم اروم اطاق رو ترک کردم و اومدم تو پذیرایی خونشون.
.
بعد یه ربع مادر سید وزهرا هم اومدن بیرون و در اطاق رو بستن.
.
مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان😯
.
زهراگفت:
این خانم..
این خانم..
همون کسی هستن که...
.
http://eitaa.com/cognizable_wan
#بیست و نه
مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان؟!😯
.
زهرا: خاله جان این خانم
این خانم همون کسی هستن که محمد مهدی به خاطرش دوبار رفتنش عقب افتاده بود☺
.
-اونکه میگفت به خاطر کامل نبودن مدارکشه😯
.
-دیگه دیگه 😆
.
صورتم از خجالت سرخ شده بود و سرم رو پایین انداختم😶دوست داشتم میتونستم همون دقیقه برم بیرون ولی فضا خیلی سنگین بود😕
.
مادر سید گفت دخترم خیلی ممنونم ازت که اومدی..پسرم از اونروز که اومده بود یک کلمه با ما حرف نزد ولی با دیدن شما حالش عوض شد☺معلومه شما با بقیه براش فرق داری☺
.
زهرا: خاله جون حتی با من😐😉
.
-حتی با تو زهرا جان 😄
.
دخترم تو این مدت که خبر برنگشتنش رو به ما دادن یه چشمم اشک بود یه چشمم خون😢میگفتن حتی جنازش هم بر نمیگرده😢باور کرده بودم که پسرم شهید شده😔ولی خدا رو شکر که برگشت🙏
.
-خدا رو شکر🙏
.
.
یک ماه از این ماجرا گذشت و من چندبار دیگه رفتم عیادت آقا سید و اون هم کم کم داشت با شرایط جدیدش عادت میکرد و روحیش بهتر میشد ولی همچنان میگفت که من برم پی زندگی خودم😐
.
-خانم تهرانی بازم میگم اون حرفهایی که توی نامه زدم رو فراموش کنید 😔
من قبل رفتنم فقط دوتا گزینه برا خودم تصور میکردم😕
اینکه یا شهید میشم
یا سالم برمیگردم
اصلا این گزینه تو ذهنم نبود...😔
شما هم دخترید و با کلی ارزو
ارزو دارید با نامزدتون تو خیابون قدم بزنید😕
با هم کوه برید 😕
با هم بدویید 😕
ولی من..😔
بهتره بیشتر از این اینجا نمونید😔
.
-نه این حرفها نیست😑بگید نظرتون درباره من عوض شده.بگید قبل رفتن فقط احساسی یه نامه نوشتید و هیچ حسی به من نداشتید.😐
.
-نه اینجور نیست😯
لا اله الا الله😐
.
-من میرم و شما تنها بمونید توی پیله خودتون... ولی آقای فرمانده...
این رو بدونید هیچ وقت با احساسات یه دختر جنگ نکنید😐
و فقط به کسی از عشق حرف بزنید که واقعا حسی دارید😔
.
-خواهرم شما شرایط من رو درک نمیکنین😕
.
-من حرفهام رو زدم
خداحافظ😐
و از اتاق اومدم بیرون و به سمت خونه رفتم
.
.
یک هفته بعدش صبح تازه بیدار شده بودم و رو تختم دراز کشیده بودم.نور افتاب از لای پرده ی اتاق داشت روی صورتم میزد.فکر هزار جا میرفت.که مامان اروم در اتاق رو زد و اومد تو
.
-ریحانه؟؟ بیداری؟؟😯
.
-اره مامان😴
.
-ریحانه تو کلاستون به جز این پسره احسان بازم کسی...؟!😯
.
-چی؟! 😯نه فک نکنم..چطور مگه؟؟😕
.
-اخه یه خانمی الان زنگ زد و اجازه خواستگاری میخواست
میگفت پسرش هم دانشگاهیتونه😐
.
-چی؟! خواستگاری؟!😐کی بود؟
.
-فک کنم گفت خانم علوی😐
.
http://eitaa.com/cognizable_wan
#سی
-فک کنم گفت علوی
.
-چییی😯😯علوی؟!؟!
.
-میشناسیش؟؟همکلاسیتونه؟؟😯
.
-چی؟!😨 ها؟!ا😕آهان..اره..فک کنم بشناسم☺
.
بعد اینکه مامان از اتاقم بیرون رفت نمیدونستم از شدت ذوق زدگی چیکار کنم 😊😊یعنی بالاخره راضی شد بیاد؟! 😯 ولی شاید یه علوی دیگه باشه؟!😯نه بابا مگه چند تا علوی داریم که هم دانشگاهی هم باشه.
.
تو همین فکرها بودم که زهرا برام یه استیکر لبخند😊 فرستاد
.
منظورش رو فهمیدم و مطمئن شدم که خواستگار اقا سیده😊
.
-سلام زهرایی..خوبی؟!
.
-ممنونم..ولی فک کنم الان تو بهتری 😊😊😆
.
-زهرا؟؟ چطوری حالا راضی شدن؟؟😯
.
-دیگه با اون قهرهایی که شما میکنی اگه راضی نمیشد جای تعجب داشت😃
.
-ای بابا 😂😂
.
.
روزها گذشتن و شب خواستگاری رسید...دل تو دلم نبود😕...هم یه جوری ذوق داشتم و هم یه جوری استرس شدید امانمو بریده بود..یعنی مامان و بابا با دیدن سید چه عکس العملی نشون میدن؟! یعنی سید خودش چیکار میکنه امشب؟؟ اگه نشه چی؟! 😔
و کلی فکر و خیال تو ذهنم بود و نفهمیدم اون روز چجوری گذشت..😕
اصلا حوصله هیچ کاری نداشتم و دوست داشتم سریع تر شب بشه😊
بابا و مامان مدام ازم سوال میپرسیدن؟؟
حالا این پسره چی میخونه؟؟
وضعشون چطوریه؟!
و کلی سوالاتی که منو بیشتر کلافه میکرد
.
.
هرچی ساعت به شب نزدیک تر میشد ضربان قلب منم بیشتر میشد...صدای کوبیدن قلبمو به راحتی میشنیدم.
خلاصه شب شد و همه چیز آماده بود که زنگ در صدا خورد.😓
.j
از لای در اشپزخونه یواشکی نگاه میکردم😞
اول مادر سید که یه خانم میانسال با چادر مشکی بود وارد شد و بعدش باباش که یه اقای جا افتاده با ظاهر مذهبی بود و پشت سرشون هم دیدم سید روی ویلچر نشسته و زهرا که کاور مخصوص چرخ ویلچر برای توی خونه رو میکشه و بعدش ویلچر رو اروم حرکت داد به سمت داخل..
با دیدن سید بی اختیار اشک ذوق تو چشمام حلقه زد😢
.
تو دلم میگفتم به خونه خانم آیندت خوش اومدی😊
.
بعد اینکه زهرا و سید وارد شدن دیدم بابام رفت و راه پله رو نگاه کرد و برگشت تو خونه و با یه قیافه متعجبانه گفت:
شما رسم ندارین اولین بار آقا داماد رو هم بیارید؟!😆
آقای مهندس چرا نیومدن؟!😊
.
که مادر سید اروم با دستش اقا سید رو نشون داد و گفت ایشون اقای مهندس هستن دیگه ☺
.
#ادامه_دارد
❤️http://eitaa.com/cognizable_wan
📚شنا با سنگ قیمتی
شخصی کنار دریا هوس آب تنی کرد ، همراهش سنگی سنگین و قیمتی داشت ؛سنگ را هم با خودش داخل آب برد همینطور که جلو می رفت به قسمت عمیق رسید با اینکه شناگری ماهر بود شروع به دست و پازدن کرد اما با یک دستش سنگ قیمتی را چسبیده بود و رها نمی کرد !!!
هر چه مردم فریاد می زدند سنگ را رها کن و خودت را نجات بده توجه نمی کرد؛
فریاد می زد سنگ "مال خودمه "
و بالاخره سنگ قیمتی سنگین او را با خودش به ته آب کشید و غرق شد "
همه ی ما از این سنگ های سنگین قیمتی و سنگ های خارا زیاد همراه داریم و آنها را سفت چسبیده ایم و حاضر نیستیم رهایشان کنیم !!!
چقدر افرادی را می شناسیم که با این سنگ ها در زندگی غرق شدند و به ته دریای غم سقوط کردند!!!!
غم های تلخ و شیرینتان را رها کنید و در اقیانوس زندگی با همه ی عمق و مواج بودنش با لذت شنا کنید
🍃
🌺🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
وقتی غمگین هستید، دنیا شما را به سخره میگیرد. وقتی خوشحالید، دنیا به شما لبخند میزند. اما وقتی دیگران را خوشحال میکنید، دنیا به شما تعظیم میکند.
چارلی چاپلين
👇🔻
http://eitaa.com/cognizable_wan
شخصی نزد سقراط آمد و گفت: میدانی راجع به شاگردت چه شنیده ام؟
سقراط پاسخ داد: لحظه ای صبر کن.
آیا کاملا مطمئنی که آنچه که می خواهی بگویی حقیقت دارد؟ مرد: نه، فقط در موردش شنیده ام.
سقراط: آیا خبرخوبی است؟ مرد پاسخ داد: نه، برعکس.
سقراط: آیا آنچه که می خواهی بگویی، برایم سودمند است؟ مرد: نه واقعا.
سقراط: اگر می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد، نه خبر خوبی است و نه حتی سودمند است، پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟
مراقب نقل قولهایمان باشیم.
👇👇🔻
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 #بازگوکردن_حال_خوش_خود
💠 اگر همسرتان ابراز #محبت برایش سخت است و به راحتی اینکار را انجام نمیدهد و دوست دارید ابراز کردنش پررنگ شود بهتر است مواقع نادری که #ابراز محبت میکند یا رفتار #عاطفی نشان میدهد، شیرینی و #لذت آن را دائما برای همسرتان بازگو کنید تا غیر مستقیم متوجه شود که یک ابراز محبت کوچک چقدر میتواند #حال همسرش را دگرگون کرده و مدتها لذت ببرد.
💠 حال خوشتان را که با ابراز محبت همسرتان ایجاد شده در طول روز با #پیامکهای متنوع و نیز حضوری برایش #بازگو کنید.
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌴🍀🌹🌸🌿🌺❤️❤️