eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای فرج یا دعای سلامتی بسیاری از مردم وقتی می خواهند دعای فرج امام زمان علیه السلام را بخوانند، اشتباها دعای سلامتی ایشان را می خوانند. دعای سلامتی: اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن... دعای فرج: الهی عظم البلاء و برح الخفاء و انکشف الغطاء و انقطع الرجاء... 🌱 🔸 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 مردی بر همسر خود در آشپزخانه وارد شد و از او پرسید کدام یک از فرزندان خود را بیش از دیگر فرزندانت دوست داری..!؟؟؟ همسر او گفت: همه آنها را، بزرگشان و کوچکشان، دختر و پسر، همه یکسانند و همه را به یک اندازه دوست دارم. شوهر گفت : چگونه دل تو برای همه آنها جا دارد..!؟ همسر جواب داد: این خلقت خدا است که دل مادر برای همه فرزندان خود وسعت دارد. مرد لبخندی زد و گفت: اکنون شاید بتوانی بفهمی که چگونه دل مرد برای چهار زن همزمان وسعت دارد....!! خدا بیامرزدش... روشش خوب بود برای قانع کردن ولی موقعیتش كنار كارد و ساطور غلط بود😂 🍃 🌺🍃 📚 https://eitaa.com/ezdvaj_asemani 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
رفتم اداره گفتم با آقای حسینی کار داشتم، نبودش، پرسیدم کُجا هست ؟ یکی سر جاش نشسته بود *گفت:عموش رحمت خدا رفته* پرسیدم پس آقای بهمنی؟ *گفت : داییش فوت کرده* گفتم جناب محمدی کجاست ؟ *گفت:داداشش فوت کرده* گفتم خانم یاوری کجاست ؟ *گفت : باباش فوت کرده* گفتم استاد رحمانی پس کجاست ؟ *گفت : دامادش فوت کرده* آقا سرتونه درد نیاروم، احوال هرکی را پرسیدم ، یکیشون فوت کرده بود !!!!!! آخرش فهمیدم همه با هم فامیلن و فقط یک نفر به رحمت خدا رفته.... 😂 ادارات فامیلی لینک join👇 https://eitaa.com/ezdvaj_asemani
💕هاردی: ميخوام ازدواج كنم + لورل: با كی؟ - هاردی: معلومه ديگه؛با يه زن. مگه كسی رو ديدی كه با يه مرد ازدواج كنه!؟ - لورل: آره + هاردی: كی!؟ - لورل: خواهرم! 👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
خوردن غذای اهل مصیبت امروزه مشاهده می شود که وقتی مسلمانی از دنیا می رود و خانواده ای داغدار می شود، آداب و رسوم نادرست و نابجایی اجرا می شود که علاوه بر خلاف شرع و عقل بودن ، گاه ظلم و گناه نیز به شمار می آید، به عنوان مثال: ‌‌• چیدن و حمل حجله عروسی، در تشییع جنازه جوانی که داماد یا عروس نشده است! • کشتن گوسفند و قربانی کردن در برابر جنازه • مهمانی دادن و پهن کردن سفره از سوی اهل عزا و شرکت مردم در این مجالس، در حالی که در احکام دین ما آمده است که: "مستحب است پس از دفن تا سه روز برای اهل خانه میّت غذا بفرستند و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مکروه است." حتی در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده که: "غذا خوردن در کنار (سفره) اهل مصیبت، از اعمال جاهلیت است و سنت اسلام این است که برای مصیبت دیدگان غذا ببرند (نه آنکه غذایشان را بخورند)."1 همانطور که پیامبر دستور دادند برای خانواده جعفر بن ابیطالب; وقتی خبر شهادتش رسید، غذا ببرند. • افزایش تشریفات و چشم و هم چشمی ها در مجالس عزا، که گاه مجلس غم و اندوه با محفل فرح و شادی مشتبه می گردد. • تشریفاتی که در تشییع جنازه، بر سر قبر و در نهایت در ساختن قبر اجرا می شود. و... 1. وسائل الشیعه، ج3 ص237 ح3504 🌱 🔸 http://eitaa.com/cognizable_wan
💕در بخشیدن خطای دیگران مانند شب باشید در فروتنی مانند زمین باش در مهر و دوستی مانند خورشید باش هنگام خشم ک غضب مانند کوه باش در سخاوت و کمک به دیگران مانند رود باش در هماهنگی و کنار آمدن با دیگران مانند دریا باش 👈خودت باش همانگونه که می نمایی باش👉 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷🌷🌷 رازمثلها🤔 بچه خمیره خدا کریمه هرگاه بخواهند بزرگی و مهربانی خداوند متعال را وصف کنند،این مثل را می آورند. تاجری بودعقیم. هرچه زن می گرفت بچه اش نمی شد و زنها را روی اصل نزاییدن با زور طلاق می داد. بعد از اینکه چند زن گرفت و طلاق داد، دختری را عقد کرد. این دختر مادری داشت آتشپاره و خیلی زرنگ. دختر که به خانه تاجر رفت یک هفته بعد از آن مادرش قدری خمیر درست کرد و روی شکم دخترش گذاشت و رویش پوست کشید و به دختر گفت:« هروقت که تاجر به خانه آمد به او بگو من بچه دار هستم.» دختر گفت:« مادرجان، من که بچه ندارم. تو قدری خمیر روی شکم من گذاشته ای. من چطور بگویم بچه دارم؟» مادرگفت:« نترس بچه خمیره، خدا کریمه» و هر طوری بود دختر را متقاعد کرد. تاجر که شب به خانه آمد، عیالش با شرم و حیا و با حالتی ترسان گفت:« تاجر باشی سلامت باشد،‌ من بچه دارم.» تاجر از این خبر خیلی شاد شد. مادر دختر هم در هر پانزده روز مقداری به خمیر اضافه می کرد و روی آن را با پوست دایره می پوشاند. به این ترتیب نه ماه و نه روز تمام شد و وقت فارغ شدن دختر رسید. مادر آمد پیش دخترش ماند و به تاجر گفت:« در خانواده ما رسم است بچه را خودمان می گیریم و ماما نمی آوریم تا حمام ده روز بچه را به پدرش نشان نمی دهیم.» تاجر قبول کرد. مادر دختر را خواباند وخمیر را از شکم اوباز کرد و به شکل بچه درست کرد و پهلوی دخترخواباند. دختر مرتب گریه می کرد و می گفت: بعد از تمام شدن این ده روز به تاجر چه خواهیم گفت؟» مادرش او را دلداری می داد و می گفت: « غصه نخور، بچه خمیره، خدا کریمه.» تا ده روز تمام شد. مادر دخترش را با بچه برداشت برد حمام. جلوی در حمام سگی آمد خمیر را در دهان گرفت و فرار کرد. در همان لحظه مادر هم سر رسید. دید که بچه خمیر را سگ می برد. داد و فریاد راه انداخت و از مردم استمداد طلبید و گفت:« نگذارید سگ بچه دخترم را ببرد.» مردم ریختند دیدند سگ بچه ای گریان را می برد. سگ را گیر آوردند و بچه را از سگ گرفتند و به مادرش دادند. و دختر هم دید پستانهایش شیر آمده. مادر دختر گفت: « دخترم ،هی به تو می گفتم غصه نخور بچه خمیره، خدا کریمه و تو باور نمی کردی.» مادر دختر بچه را در حمام شستشو دادند و به خانه تاجر که انتظار آمدن آنها را می کشید، بردند. تا رسیدند بچه را بغلش دادند و تاجر هم خیلی شاد و مسرور شد. 👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ وقتی یک مرد بهتون میگه : یه تار موتو به دنیا نمیدم، برای امتحان کردنش، یه تار موتونو بندازین توی غذاش!!! اگه دنیا رو ، رو سرتون خراب نکرد 😐 وااالا فقط حرف میزنند😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
رفتم خواستگاری پدرعروس پرسید هدفت از ازدواج چیه !؟ گفتم تولید مثل و جلوگیری از انقراض نسل بشر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بیشعور حتی نذاشت یه موز بردارم😑😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
یبارم شوهر عمم زیر عکس دنیاجهانبخت کامنت داده بود : "زبانم قاصره از اینهمه زیبایی" من فرستادم برا عمم بقیه جاهاشم زد قاصر کرد 😂 👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
❄️❄️ فاضل «تنکابلی» در قصص العلماء در ضمن ترجمه شیخ جعفر عرب نقل نمود: در زمانی که شیخ جعفر در لاهیجان اقامت داشت شخصی به خدمت آن بزرگوار آمد، عرض کرد با جناب شیخ سخن محرمانه ای دارم. در این هنگام شیخ مجلس را خلوت نمود. آن شخص عرض کرد من مردی هستم در حباله خود دو زن دارم. روزی به صحرا رفتم، دختری دیدم در غایت حسن و جمال، از دیدار او در آن بیابان هراسان شدم، و از او سوال نمودم که تو کیستی و در اینجا چه می کنی؟ در جواب من گفت که من از طایفه اجنه می باشم و عاشق تو گشته ام، چون به خانه رفتی یک باب خانه جداگانه ترتیب بده، که من هر شب به نزد تو می آیم و از مال دنیا هر چه بخواهی برای تو می آورم لکن به دو شرط اول: آنکه از زنان خود به کلی کناره گیری کنی و با ایشان مجامعت ننمایی. دوم: آنکه این راز را به کسی اظهار نکنی و اگر از هر یک از این دو شرط تخلف کنی تو را هلاک می کنم و اموال خود را هم خواهم برد. من همان طور که او گفته بود عمل کردم و تا به حال از زنهای خود قطع علاقه کرده ام، و اموال بسیای هم آورده است. لکن از مقاربت او ضعفی بر من عارض شده که خود را نزدیک به هلاکت می بینم و از ترس او جرات کنارگیری را هم ندارم زیرا می دانم هم مرا از بین میبرد و هم مالی که آورده خواهد برد، فعلاً کار من به اضطرار کشیده برای خلاص از این مهلکه جز شما پناه و مرجعی ندارم اکنون تو نائب امام زمان (ع) هستی، مرا از این مهلکه باید نجات بدهی. شیخ بزرگوار دو نامه نوشته و به آن مرد داد و فرمود: که یکی از اینها را بربالای اموال خود بگذار و آن دیگری را در دست خود بگیر و در مقابل آن خانه بنشین و چون آن دختر آمد، بگو این نامه را شیخ جعفر نجفی نوشته است. آن شخص می گوید به دستور شیخ بزرگوار عمل کردم. چون دختر آمد، آن نامه را به او نشان دادم و گفتم آقا شیخ جعفر این نامه را نوشته، چون این حرف را شنید دیگر پیش من نیامد و به نزد اموال روانه گردید وقتی نامه دیگر شیخ را روی اموال دید برگشت به من متوجه شد و گفت: اگر شیخ بزرگوار نامه ننوشته بود تو را به جهت افشای این راز هلاک می کردم و این اموال را هم می بردم لکن بر امر شیخ مخالفت نمی توانم بکنم و قادر هم نیستم. این جمله را گفت و رفت و دیگر او را ندیدم. ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─ 📌کانال 👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan 🔗یه کانال بجا 👆
💕اگر کسی را دیدید که از کوچکترین چیزها لذت می برد، محو طبیعت می شود، کمتر سخت می گیرد، می بخشد، می خندد، می خنداند و با خودش در یک صلح درونی ست، او نه بی مشکل است نه شیرین مغز! او طوفان های هولناکی را در زندگی پشت سر گذاشته و قدر آنچه امروز دارد را می داند. او یاد گرفته است که لحظه لحظه ی زندگی را در آغوش بگیرد ... 👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
مراقب آدمهای "آرام" زندگیتان باشید، آنهایی که "گوش" میدهند، دیرتر "غمگین" میشوند، "سخت عصبانی" میشوند، طولانی "دوستتان" دارند، کم "عاشق" میشوند، "مهربانی" را بلدند،" حواسشان" به شماست، ... "درد" را به "جان" میگیرند تا شما را "نرنجانند"، آنها همانهایی هستند که ... اگر "دلشان بشکند"! فقط آرام ته نشین میشوند و برای همیشه کمرنگ میشوند👌 http://eitaa.com/cognizable_wan
💕 داستان کوتاه "چهار حکایت بسیار زیبا" از کاسبی پرسیدند: چگونه در این "کوچه پرت و بی عابر" "کسب روزی" میکنی؟! 👌گفت: آن خدایی که "فرشته مرگش" مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند، چگونه "فرشته روزیش" مرا گم میکند. پسری "با اخلاق و نیک سیرت" اما فقیر به خواستگاری دختری می رود... پدر دختر گفت: "تو فقیری" و دخترم "طاقت رنج و سختی" ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم. چند روز بعد "پسری پولدار" اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود. پدر دختر با ازدواج "موافقت" میکند و در مورد اخلاق پسر می گوید: "انشاءالله خدا او را هدایت میکند." 👌دختر گفت: پدرجان، مگر خدایی که هدایت میکند با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟! از حاتم پرسیدند بخشنده تر از خود دیده ای؟!! گفت: آری مردی که "دارایی اش" تنها دو گوسفند بود، یکی را شب برایم "ذبح" کرد، از طعم جگرش تعریف کردم صبح فردا "جگر گوسفند دوم" را نیز برایم کباب کرد... گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم... گفتند: "پس تو بخشنده تری!" 👌گفت: نه چون "او هر چه داشت" به من داد اما من "اندکی از آنچه داشتم" به او دادم. عارفی را گفتند: "خداوند را چگونه میبینی؟!" 👌گفت: آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد اما دستم رامیگیرد... ... 👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
❄️گران قیمت ترین چیز در دنیا " عمر " است از کسانی که روزهای ارزشمند و زیبای عمرت را از بین میبرند " دوری " کن... ⭕️ http://eitaa.com/cognizable_wan #معرف_کانال_خود_باشید 🌹
تو اتوبوس نشسته بودم پیرزنه ازم پرسید ؟ کجادرس میخونی؟ گفتم گرگان مادرجون. گفت: کرمان؟ گفتم:نه گرگان. گفت:کجای کرمان. گفتم :نه گرگان گفت:گفتی کجای کرمان؟ دیدم زشته تو اتوبوس صدامو ببرم بالا گفتم:اره کرمان گفت:پس گوه میخوری هی میگی گرگان.!! ینی خدا شاهده مسافرا صندلیارو گاز میگرفتن ازخنده!!😂😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆕 http://eitaa.com/cognizable_wan شااد باشید🐣
يادم مياد يه بار پدرم بهم پول داد تا قبض برق رو پرداخت كنم اما من رفتم و بليط شركت در قرعه كشى يه ماشين جديد را خريدم و وقتى برگشتم خونه قضيه رو به پدرم گفتم و اون منو كتك زد.. اما صبح روز بعد وقتى پدرم بيدار شد و در رو باز كرد اون ماشين جلوي در بود!!! همه گريه كرديم مخصوصاً من! چون اون ماشين اداره برق بود اومده بودن برقمونو قطع كنن و من بازم از پدرم كتك خوردم.😑 چیه نکنه فکر کردی تو قرعه کشی برنده شدیم؟ نه داداچ 😐😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆕 http://eitaa.com/cognizable_wan شااد باشید🐣
🔴 #هر_دو_بدانیم 💠 وقتی شما #تمایلات جنسی همسرتان را نمی‌پذیرید، او احساس می‌کند که از لحاظ احساسی #طرد شده است! 💠 پس منتظر عواقب #بد آن باشید! 💠 از لحاظ روانشناسی، ضربات اینکار به روح و روان همسرتان بسیار #شدید است. و حتی ممکن است #منفور شوید. 🍃❤️ http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 #غیبت_خانواده_همسر_ممنوع 💠 از صحبت کردن ناشایست پشت سر خانواده همسرتان بپرهیزید. 💠 چون هم باعث اختلافات خانوادگی می‌شود و هم شما را فردی #ضعیف و بی‌تدبیر در حل مشکلات جلوه می‌دهد. 💠 در نتیجه حس #اعتماد به شما بشدت کمرنگ می‌گردد. 💠 اینکار #مجوزی برای همسرتان می‌شود تا او نیز به راحتی پشت سر خانواده شما صحبت کند و نسبت به آنها #کینه به دل بگیرد. 🍃❤️ http://eitaa.com/cognizable_wan
❄️چرا نگاه به نامحرم ممنوع است⁉️ یک سوال اساسی ➕ یک جواب اساسی‌تر 😉 از مشاور مدرسمون پرسیدم: آقا اجازه چرا نباید به جنس مخالف نگاه کنم؟😕 گفت: چون برات ضرر داره ☠ گفتم: آقا اجازه ضرر؟! چه ضرری؟؟ 😐 گفت: 1⃣👈 میبینی، دلت میخواد، بهش نمیرسی، پدرت درمیاد! 😔 2⃣ 👈 میبینی، عاشقش میشی، عیباشو نمیبینی، ازدواج میکنی، بعد که عاقل می‌شی برمیداری طلاقش میدی!! 😐 3⃣ 👈 میبینی، دائم بهش فکر میکنی، از یاد خـدا غافل میشوی، گند میزنی به زندگیت! 😔 (غفلت عامل همه گناهان است) 4⃣ 👈 حالا اصن فرض کن زنم داشته باشی؛ میبینی، با زن خودت مقایسه میکنی، ناراحت میشی، بدقلقی میکنی، هی بهونه میاری، میزنی روزگار خودت و زنتو سیاه می‌کنی! 😡 5⃣ 👈 میبینی، لذت میبری، به این لذت عادت میکنی، میشی! 😓 6⃣ 👈 میبینی، لذت میبری، علاقه‌ات به خدا کم می‌شه، ایمانت ضعیف میشه، با یه ذره مشکل خورد میشی؛ با اشتباهات دوباره‌ات مشکلاتتو بیشتر میکنی! 👺 7⃣ 👈 میبینی، عاشقش میشی، بعد میبینی از راه حلالش نمی‌تونی! پامیشی دنبال گناه راه میفتی!!👺 اومده یه کلمه گفته: 🔴 غضّوا ابصارکم 🔴 آقایون - خانوما نگاه نکنید، تمام این بدبختیا روهم نکشید... ⭕️ 👇👇👇🇮🇷 ⭕️ http://eitaa.com/cognizable_wan 🌹
✨﷽✨ ❤ پیامبر خدا صل الله و علیه و آله: 💠 جبرئیل و اسرافیل و عزرائیل و میکائیل نزدم آمدند. 💚جبرئیل فرمود: ای پیامبرخداﷺ هر کس از امتت ده صلوات بر تو بفرستد،من بر پل صراط دستش را خواهم گرفت و او را عبور می‌دهم. 💚 میکائیل فرمود: من هم از آب حوض کوثر به او می‌نوشانم. 💚 اسرافیل هم فرمود: منم سر به سجده می‌گذارم و سر را بلند نخواهم کرد تا خداوند همه‌ی گناهان اورا نبخشاید. 💚 عزرائیل هم گفت: منم روح او را همانند روح پیامبران قبض می‌کنم. 🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌷 📚:درةالناصحین ✨✨🌹 http://eitaa.com/cognizable_wan
وقتی پزشک برای پیر زن ۳۰ تا شیاف نوشت ؛ 👵 پیرزن پرسید : پسرم شما جزو رزمندگان دفاع مقدس بودید ؟ 👨‍⚕دکتر با شادی گفت : بله شما از کجا فهمیدی ؟ 👵 پیرزن گفت : . . . از اونجایی که منو با خشاب کلاشینکف اشتباه گرفتی! 😂😂😂 لینکjoin👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
❄️❄️ فرض کن حضرت مهدی(عج)به توظاهرگردد: ظاهرت هست چنانیکه خجالت نکشی؟ باطنت هست پسندیده ي صاحب نظری؟ خانه ات لایق اوهست که مهمان گردد؟ لقمه ات درخوراوهست که نزدش ببری؟ پول بی شبهه وسالم زهمه داراییت داری آن قدرکه یک هدیه برایش بخری؟ حاضری گوشی همراه توراچک بکند؟ باچنین شرط که درحافظه دستی نبری! واقفی بر عمل خویش توبیش ازدگران می توان گفت تو را شیعه‌ی اثنا عشری؟ ❣الـلـهـــم عجـــل الولـیــــــــک الفـــــرج❣ ⭕️ 👇👇👇👇👇 🇮🇷 ⭕️ http://eitaa.com/cognizable_wan 🌹
💢آقايان شايد بارها شنيده‌اند كه وقتی از خانمی می‌پرسند چه شوهری می‌‌پسندی، می‌‌گويند: «مردی كه بتوانم به او تكيه كنم!» ❎ بايد يادتان باشد منظور زنان از «تكيه كردن»، سينه سپركردن و قوی بودن برای دعوای سر کوچه و چهره خشن و بزن بزن نيست، اصلاً و اصلاً اينگونه نيست!!! ✅ آنان نیازمند «امنیت روحی» هستند نه «امنیت جسمی». آنان نیازی به یک قلدر ندارند، بلكه آنان با توجه به روحيه‌ی لطيف‌شان، دوست دارند با تمام وجود باور کنند که در کنار آنها همواره یک حامی صادق است که آنان را از لحاظ روحی و روانی و عاطفی، حمایت و پشتیبانی می‌کند. 👈 خصوصا احترام به زن در محافل خصوصی و عمومی بالاخص: فاميل، اقوام، دوستان، نزديكان 💖💖 http://eitaa.com/cognizable_wan
❄️ عروس خانم 5 میلیون داد و آرایشگر معروف غرب تهران او را کچل کرد! 🔹دختر جوان که شب عروسی‌اش به آرایشگاهی معروف در غرب تهران رفته بود به‌دلیل اشتباه آرایشگر قسمتی از سرش کچل شد. 💬«ستاره» درباره اتفاقی که شب عروسی برایش رخ داد گفت: ◽️صبح روز عروسی ام، سر ساعت آنجا حاضر شدم. مسئولیت آرایش صورت و موهایم با دو نفر بود. وقتی کار صورتم تمام شد نتیجه خیلی برایم رضایتبخش بود. نفر دوم بالای سرم آمد و شروع به درست کردن موهایم کرد. اما موقع بستن موهایم، سرم بشدت درد گرفت. ◽️اعتراض کردم و از او خواستم موهایم را کمتر بکشد اما او گفت باید موهایم را طوری ببندد که چشمانم کشیدگی پیدا کند و گرنه صاحب آرایشگاه از او ایراد می‌گیرد. درد سرم هر لحظه بیشتر می‌شد و او برای اینکه کمی حالم بهتر شود یک قرص ژلوفن به من داد. از آنجا که درد سرم آرام نمی‌شد تا پایان کارم 4 قرص مسکن دیگر هم به من دادند تا بتوانم سرم را تکان بدهم. ◽️در طول مراسم مدام سرگیجه داشتم و وقتی به خانه رسیدیم مسکن‌ها آنقدر رویم اثر گذاشته بود که بلافاصله بیهوش شدم. صبح روز بعد اثر داروها کم و دردم دوباره شروع شده بود. در قسمتی از بالای سرم درد شدیدی داشتم. ◽️از همسرم خواستم سرم را نگاه کند تا ببیند علت این همه درد و سوزش چیست که ناگهان همسرم گفت وسط سرت به اندازه سه‌بند انگشت زخم شده و خونریزی کرده است. چون برای ماه عسل‌مان بلیت داشتیم روی زخم را ضدعفونی کرده و راه افتادیم. ◽️چند روزی که گذشت، متوجه ریزش شدید موهایم در آن قسمت شدم. کم کم موهایم در جایی که زخم شده بود به طور کامل ریخت و وسط سرم خالی شد. ◽️چند روز بعد پیش دکتر رفتم و آنجا بود که فهمیدم در اثر فشاری که به سرم آمده، پیازهای مویم در ناحیه وسط سر از بین رفته و به گفته پزشکم شاید برای همیشه حتی نتوانم مو بکارم. ◽️«ستاره» سه ماه بعد از اتفاقی که برایش رخ داده بود به توصیه پزشکش با مراجعه به دادسرای جرایم پزشکی و دارویی تهران(دادسرای ناحیه 19) از صاحب آرایشگاه شکایت کرد. ◽️اعضای کمیسیون پس از معاینه سطح آسیب دیده، بررسی مدارک و شنیدن اظهارات طرفین، با توجه به اینکه از 20 سانتیمتر مربع سطح آسیب دیده سر، 18 سانتیمتر مربع بهبود یافته و رویش دوباره مو داشته، آرایشگاه را معادل یک و نیم درصد دیه کامل مقصر خوانده و به‌خاطر بخشی که پیازهای مو از بین رفته بود، معادل سه دهم درصد دیه تعیین کردند./روزنامه ایران ⭕️ 👇👇👇🇮🇷 ⭕️ http://eitaa.com/cognizable_wan 🌹
+ آقای دکتر من زشتم ـ تو زشت نیستی + ولی همه میگن من زشتم ـ گوش کن ، من دارم بهت میگم ، تو زشت نیستی + میدونم خودم زشتم ـ تو خوبی ، یه چهره مردونه مناسب داری + ولی من زنم😑😂😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
طرف مرغداری باز میکنه روز اول سر یه مرغ رو ميبره به بقیه مرغا میگه: اگه کسی تا فردا سه تا تخم نذاره این بلا سرش میاد. فردا میاد میبینه همه سه تا تخم گذاشتن اما یکی دوتا گذاشته میگه میخوای سرتو ببرم؟ میگه آقا به خدا من خروسم میفهمی؟؟ خروس!😂😂😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
طرف تو فرودگاه یه خانوم میبینه میره پیشش بهش میگه : ببخشید من همسرم رو اینجا گم کردم امکانش هست چند دقیقه با شما صحبت کنم...؟؟ خانومه میگه چرا...!!!؟؟؟ طرف میگه : اخه هروقت با یه خانوم صحبت میکنم مثل جن پیداش میشه... 👻👻😂😂😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فقط #بخند ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─ 📌لینگ #کانال_ما👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan 🔗یه کانال بجا #صدکانال👆
هدایت شده از ,,دانستنی های زیبا,,
#شادی_روح_درگذشتگان 🍂پنج شنبه که میشود. ثانیـه هایمـان 🍂سخت بوی دلتنگي میدهد. وعده اي ازعزیزانمان، آن طرف 🍂چشم به راه هدیه ای،تاآرام بگیرند. بافاتحـه وصلواتي، هوایشان را داشته باشیم. ☆━━●◉✿♡✿◉●━━☆ اینم لینگ کانال 👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan 🔗یه کانال بجا #صدکانال💖👆