eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
موفقیت با یک رویا شروع می‌شود. ایمان را به آن اضافه کنید، تبدیل به یک باور می‌شود. عمل را به آن اضافه کنید، تبدیل به قسمتی از زندگی می‌شود. پشتکار را به آن اضافه کنید، به صورت هدفی قابل دید می‌شود و در آخر صبر و زمان را به آن اضافه کنید، به صورت رویایی که به واقعیت تبدیل شده تمام می‌شود. 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
☝️👏عجب شعر زیبایی احسنت به شاعرش👏👏 عده ای سرب وگلوله,عده ای میلیاردها. هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا! این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا هردو میسوزند اما این کجا وآن کجا! عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو هردو خوابیدند اما این کجا وآن کجا! این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش هردو آرام اند اما این کجا وآن کجا! این یکی در عمق دجله,آن يکی آنتاليا هر دو در آبند اما این کجا وآن کجا! این یکی با گازخردل, آن يكي با گاز بنز. هردو میسازند اما این کجا وآن کجا! عده ای کردند کار و عده ای بستند بار هردو فعالند اما این کجا و آن کجا! *باکری ها سمت غرب و خاوری ها سمت غرب* هر دو تا رفتند اما این کجا وآن کجا! *آن یکی بر پشت تانک و آن یکی بر صدر بانک* هر دو مسئولند اما این کجا و آن کجا؟ http://eitaa.com/cognizable_wan
تقدیر به تدبیرِ «قضا» خواهم داد دل را به علیِّ مرتضی خواهم داد عطر خوش میلاد رضا(ع) می آید من رأی به خادم الرّضا خواهم داد! من دست به دستان خدا خواهم داد فریادِ محبت و وفا خواهم داد درمکتب پاک عاشقی چون قاسم یک رای به خادم الرضا خواهم داد مجنونم و دل را به خدا خواهم داد سر در ره میــــر کربـــلا خواهـم داد تا سایه عشق بر سرم افتد باز من رای به خـادم الرضا خواهـم داد در مکتب سرخ شهدا می‌مانیم پای همه یاران خدا می‌مانیم تا حجت حق بیاید ان شاء الله با سید ِ خادم الرضا می‌مانیم . مدیون تمام شهداییم همه مجنون علی مرتضی اییم همه دل در گرو نگاه رهبر داریم ما حامی خادم الرضاییم همه ما فقط رئیسی http://eitaa.com/cognizable_wan
"دانستنیهای زیبا"
با دقت تمام گوش کن و .... http://eitaa.com/cognizable_wan
💥 کمال خرازی وزیر امور خارجه دولت خاتمی میگه سفیر انگلیس در ایران دوره اش تمام شده بود ، در مقر سازمان ملل بودیم داشت با من خداحافظی میکرد . به من گفت به عنوان آخرین صحبتم با شما میخوام نکته مهمی رو به شما بگم و اون اینکه غرب ، گریبان شما رو رها نخواهد کرد مگر اینکه ۵ خواسته ما را تمکین کنید : ۱_ این کشورهایی که اینجا هستند را ببین (سازمان ملل) یا نخست وزیر دارند یا رئیس جمهور (جالبه که به پادشاهی ها اشاره نکرده !!) شما یک مقام دارید به نام [ ولایت فقیه] ، این رو باید بردارید . ۲_ همه این کشورهایی که می بینی یک نیروی نظامی دارند به نام ارتش ، شما علاوه بر اون یک نیرو هم به نام [سپاه] دارید ، این رو باید بردارید . ۳_ مردم رو باید در انتخاب آزاد بگذارید ( چیزی که در هیچ جای دنیا وجود نداره ، هر کشوری یک سیستم تایید صلاحیت داره) باید [ شورای نگهبان] رو بردارید . ۴_ مردم رو باید در نوع پوشش آزاد بگذارید ، [ حجاب ] رو باید بردارید ( تا راحت بتونن جامعه رو به دنبال خودشون بکشن و روح ایمانی مردم رو نابود کنن ) . ۵_ [ اسرائیل ] را هم باید به رسمیت بشناسید . تا این ۵ کار را انجام ندید غرب ، گریبان شما را رها نخواهد کرد . ✨برادر یا خواهری که این نوشته را میخوانی ، دعوای ما و آمریکا بر سر هسته ای و مانند آن نیست ، بر سر اصل و اساس و هویت و ماهیت است . دعوای مکتب توحیدی با کفر تئوریزه شده ی لیبرالیسم است ، همان که امام راحل فرمود ، جنگ ما جنگ عقیده است . هشت سال در جبهه نظامی با ما جنگیدند موفق نشدند ، همه این سالها در جبهه فرهنگی جنگیدند آنچه میخواستند نشد و از متولدین دهه ی هفتاد و هشتاد حججی ها بیرون آمدند . جنگ اقتصادی را به موازات این جنگ ها پیش بردند و در این سالها به اوج خودش رساندند و هدف نابودی حکومت شیعه و بعد از آن نابودی نسل شیعه است . هسته ای بهانه است ، مگر با برجام ، هسته ای را ندادیم ؟! تحریم را برداشتند !؟ هیچوقت برنمیدارند ، شما هم باشی همین کار را میکنی . وقتی این حربه جواب داده و در یک حوزه و یک جبهه شما را به تسلیم واداشته چرا این حربه را کنار بگذارد ؟!! تصورش هم ساده لوحی است ، اینها بهانه است ، دیدید که برجام هسته ای به فرجام نرسیده ، ساز برجام موشکی و نفوذ منطقه ای کوک شد !!! سرگذشت لیبی و معمر قذافی را مطالعه کنید که با همین فشار تحریم اول هسته ای را داد بعد بُرد موشکهایش را کم کرد ، وقتی که خیالشان راحت شد که دندان هایش را کشیده اند حمله کردند و لیبی را شخم زدند و قذافی را کشتند و پس از سالها هنوز در لیبی جنگ است و چند حکومت دارد . ✨برادر و خواهر هموطن بینا باش ، هشیار باش ، فریب نخور ، هر کس صحبت از رفع تحریم کرد بدان دروغگو و فریب کار است ، تا آمریکا آمریکاست و ایران ، جمهوری اسلامی ، تحریم ها رفع نخواهد شد ، راه از بین بردن اثر تحریم ها بر اقتصاد ایران مذاکره با آمریکا نیست ، راهش خنثی سازی تحریم هاست که روش های مختلفی دارد ، مگر ما در صنایع دفاعی تحریم نبوده ایم ، پس چطور به یکی از قدرت های نظامی جهان تبدیل شدیم ، چون این بخش دست [ اصحاب_ما_میتوانیم ] بوده . مگر بنزین را لیست تحریم قرار ندادند ، اگر قرارگاه خاتم و دیگر نیروهای با کفایت کشور با ساخت سریع پالایشگاه کشور را به خودکفایی در بنزین نرسانده بودند با فاجعه روبرو میشدیم ،[ با تکیه بر توان داخلی ] می توان بسیاری از نقاط ضعف را برطرف کرد و آسیب پذیری کشور در مقابل تحریم را از بین برد ، همچنین پیمان های دوجانبه پولی با کشورهای دوست و راه های مختلف دیگری وجود دارد که با استفاده از آنها می توان کاری کرد که آمریکا تحریم را بی اثر و بی فایده و به ضرر خود و شرکایش ببیند و آنرا کنار بگذارد . و این اقدامات نه تنها مشکل تحریم را حل میکند بلکه باعث شکوفایی اقتصاد ایران و رونق تولید و اشتغال و کسب و کار و بهبود معیشت مردم نیز میشود ، # پس بیاییم آزموده را دوباره نیازماییم و به وعده های رفع تحریم و مانند آن اعتنا نکنیم ، همه همدل و متحد سکان قوه مجریه را به فردی انقلابی و با روحیه جهادی از جنس مردم ضد فساد و اشرافیگری و باورمند به توانایی ها و استعدادهای کشور بسپاریم و گام دوم انقلاب اسلامی را به سوی ساخت تمدن اسلامی و زمینه سازی برای ظهور منجی بشریت با قوت و صلابت برداریم . ✍️ سرباز ولایت عزیزان شرکت در انتخابات امروز، فراموش نشود 🌹🍃❤️🤍💚🍃🌹 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*غلط می کند دشمن، که برای ما تعیین تکلیفی کنند، ما راستان قامتان تاریخ هستیم* ..... http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 ارزش و اهمیت صلوات 🌷از امام صادق علیه السلام پرسیدند: یوم الحسره، کدام روز است که خدا می فرماید: بترسان ایشان را از روز حسرت. حضرت جواب دادند: آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت می خوردند که چرا بیشتر نیکی نکردند. پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟ حضرت فرمودند: آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد. (وسائل الشیعه ج۷ ص۱۹۸) 🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻میزان مشارکت در ادوار مختلف انتخابات ریاست جمهوری ✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
این عکس به ظاهر ساده، یک دنیا حرف دارد! 🔹در سال ۱۹۳۷ در انگلستان مسابقه بین تیم‌های "چلسی" و "چارلتون" به علت مه شدید در دقیقه ۶۰ متوقف شد. 🔸"سام بارترام" دروازه‌بان چارلتون تا ۹ دقیقه پس از سوت توقف بازی همچنان درون دروازه بود (همین تصویر). 🔹وی به علت سروصدای زیاد پشت دروازه، صدای سوت داور را نشنیده بود و با حواس جمع درون دروازه ایستاده و با دقت به جلو نگاه می‌کرد تا به گمان خودش در برابر شوت‌های حریف غافلگیر نشود. 🔸وقتی ۹ دقیقه بعد، پلیس ورزشگاه به او نزدیک شد و خبر لغو مسابقه را داد، سام بارترام با اندوهی غمگین گفت: چه غم‌انگیز است که دوستانم مرا فراموش کردند در حالیکه من داشتم از دروازه آنها حراست می‌کردم. در طول این مدت فکر می‌کردم تیم ما در حال حمله است و مجال نزدیک شدن به دروازه‌مان را به آنها نمی‌دهند! 🔸در میدان زندگی، چه بسیار بزرگانی که از دروازه ما با غیرت و تلاش حراست کردند اما با مه‌آلود شدن شرایط در همان لحظه اول خیلی‌ها میدان را خالی کردند و آنها را تنها گذاشتند. 🔸نگاه همه آنان که برای ایران جان و آبرو گذاشتند به میدان‌داری ماست. http://eitaa.com/cognizable_wan 🗳 ما همه با هم رأی می‌دهیم.
📣اطلاعیه شورای نگهبان: ⚖حقوق خودمان را مطالبه کنیم هر ایرانی یک ناظر انتخاباتی تخلفات انتخاباتی را به این شماره‌ها اطلاع دهید 🔻شماره فضای مجازی شورای نگهبان در شبکه‌های اجتماعی 🔹 09363233839 🔻شماره ثابت 🔹021 64 36 36 36 🔻فکس 🔹 021 64 36 34 31 🔴سامانه مردم ناظر شورای نگهبان 🔻همچنین برای ثبت گزارش‌های مردمی، تخلفات احتمالی و نظارت عمومی وارد سایت شوید👇 ▪️ نشانی سایت👇👇👇 https://em.shora-gc.ir/shora/formview/5/ شماره دیگر مسئولان مربوطه 🔻رابط آیةالله شب‌زنده‌دار ۰۹۱۰۸۹۸۷۲۴۱ 🔻رابط آیةالله مدرسی ‏ 0912 749 7962 ‏ 🔻رابط آیةالله اعرافی ‏ 0912 754 3656 ‏ 🔻رابط آیةالله لاریجانی ‏ 0912 252 6628 ‏ 🔻رابط آیةالله اراکی ‏ ‏ 0912 748 0016 🔻آقای کدخدایی ‏ 0912 196 7262 ‏ 🔻آقای طحان نظیف 09124947127 🔻سازمان بازرسی کل کشور ۰۲۱۶۱۳۶۱۰۰۰ 🔻معاونت سیاسی وزارت کشور جمال عرف ۰۲۱۸۸۹۵۲۳۳۷ 🔻مرکز حراست وزارت کشور ابراهیم شوشتری ۰۲۱۸۸۹۸۶۴۵۹ 🔻روابط عمومی شورای نگهبان قم ۰۲۵۳۷۷۲۴۶۸۲ 🔻روابط عمومی جامعه مدرسین ۰۲۵۳۷۷۴۳۳۱۱ 🔻 روابط عمومی و تلفن گویای شورای نگهبان تهران ۰۲۱۷۷۲۴۷۷۶۹ ۰۲۱۷۷۲۴۷۷۶۸ 🖌 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆👆👆👆👆 ارای کاندیداهای ریاست محترم جمهور این دوره
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و 🇮🇶 💣قسمت عمو تڪیه‌اش را از پشتی برداشت، ڪمی جلو آمد و با غیرتی ڪه گلویش را پُر ڪرده بود، سوال ڪرد : _فڪر ڪردی من تسلیم میشم؟ و در برابر نگاه خیره عباس با قاطعیت وعده داد : _اگه هیچڪس برام نمونده باشه، با همین چوب دستی با داعش میجنگم! ولی حتی شنیدن نام امان نامه حالش را به هم ریخته بود ڪه بدون هیچ ڪلامی از مقابل عمو بلند شد و از روی ایوان پایین آمد. چند قدمی از ایوان فاصله گرفت و دلش نیامد حرفی نزند ڪه به سمت عمو برگشت و با صدایی گرفته خدا را گواه گرفت : _والله تا وقتی زنده باشم نمیذارم داعش از خاڪریزها رد بشه. و دیگر منتظر جواب عمو نشد ڪه به سرعت طول حیاط را طی ڪرد و از در بیرون رفت. در را ڪه پشت سرش بست صدای اذان مغرب بلند شد و شاید برای همین انقدر سریع رفت تا افطار در خانه نباشد. دیگر شیره توتی هم در خانه نبود، افطار امشب فقط چند تڪه نان بود و عباس رفت تا سهم ما بیشتر شود. رفت اما خیالش راحت بود ڪه یوسف از گرسنگی دست و پا نمیزند زیرا خدا با اشڪ زمین به فریادمان رسیده بود. چند روز پیش بازوی همت جوانان شهر به ڪار افتاد و با حفر چاه به آب رسیدند. هر چند آب چاه، تلخ و شور بود اما از طعم تلف شدن شیرین‌تر بود ڪه حداقل یوسف ڪمتر ضجه میزد و عباس با لبِ تَر به معرڪه برمیگشت. سر سفره افطار حواسم بود زخم گوشه پیشانی‌ام را با موهایم بپوشانم تا ڪسی نبیند اما زخم دلم قابل پوشاندن نبود و میترسیدم اشڪ از چشمانم چڪه ڪند ڪه به آشپزخانه رفتم. پس از یڪ روز روزه‌داری تنها چند لقمه نان خورده بودم و حالا دلم نه از گرسنگی ڪه از دلتنگی برای حیدر ضعف میرفت. خلوت آشپزخانه فرصت خوبی بود تا ڪام دلم را از ڪلام شیرینش‌تَر ڪنم ڪه با رؤیای شنیدن صدایش تماس گرفتم، اما بازهم موبایلش خاموش بود. گوشی دردستم ماند و وقتی ڪنارم نبود باید با عڪسش درددل میڪردم ڪه قطرات اشڪم روی صفحه گوشی و تصویر صورت ماهش میچڪید. چند روز از شروع عملیات میگذشت و در گیر و دار جنگ فرصت هم‌صحبتی‌مان کاملا از دست رفته بود. عباس دلداری‌ام میداد در شرایط عملیات نمیتواند موبایلش را شارژ ڪند و من دیگر طاقت این تنهایی طولانی را نداشتم. همانطورکه پشتم به ڪابینت بود، لیز خوردم و ڪف آشپزخانه روی زمین نشستم ڪه صدای زنگ گوشی بلند شد. حتی خیال اینکه حیدر پشت خط باشد، دلم را میلرزاند. شماره ناآشنا بود و دلم خیالبافی ڪرد حیدر با خط دیگری تماس گرفته ڪه مشتاقانه جواب دادم : _بله؟ اما نه تنها آنچه دلم میخواست نشد ڪه دلم از جا ڪنده شد : _پسرعموت اینجاس، میخوای باهاش حرف بزنی؟ صدایی غریبه ڪه نیشخندش از پشت تلفن هم پیدا بود و خبر داشت من از حیدر بیخبرم! انگار صدایم هم از ترس در انتهای گلویم پنهان شده بود ڪه نتوانستم حرفی بزنم و او در همین فرصت، ڪار دلم را ساخت : _البته فڪر نڪنم بتونه حرف بزنه، بذار ببینم! لحظه‌ای سڪوت، صدای ضربه‌ای و ناله‌ای ڪه از درد فریاد ڪشید. ناله حیدر قلبم را از هم پاره ڪرد و او فهمید چه بلایی سرم آورده ڪه با تازیانه تهدید به جان دلم افتاد : _شنیدی؟ در همین حد میتونه حرف بزنه! قسم خورده بودم سرش رو برات میارم، اما حالا خودت انتخاب ڪن چی دوست داری برات بیارم! احساس نمیڪردم، یقین داشتم قلبم آتش گرفته و به جای نفس، خاڪستر از گلویم بالا می‌آمد ڪه به حالت خفگی افتادم. ناله حیدرهمچنان شنیده میشد، عزیز دلم درد میڪشید و ڪاری از دستم برنمی‌آمد ڪه با هر نفس جانم به گلو میرسید و زبان جهنمی عدنان مثل مار نیشم میزد... ادامه دارد.... 💞 http://eitaa.com/cognizable_wan
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و 🇮🇶 💣قسمت زبان جهنمی عدنان مثل مار نیشم میزد : _پس چرا حرف نمیزنی؟ نترس! من فقط میخوام بابت اون روز تو باغ با این تسویه حساب ڪنم، ذره ذره زجرش میدم تا بمیره! از جان به لب رسیده من چیزی نمانده بود جز هجوم نفس‌های بریده‌ای ڪه در گوشی میپیچید و عدنان میشنید ڪه مستانه خندید و اضطرارم را به تمسخر گرفت : _از اینڪه دارم هردوتون رو زجر میدم لذت میبرم! و با تهدیدی وحشیانه به دلم تیر خلاص زد : _این ڪافر اسیر منه و خونش حلال!میخوام زجرڪشش ڪنم! ارتباط را قطع ڪرد، اما ناله حیدر همچنان در گوشم بود.جانی ڪه به گلویم رسیده بود، برنمی‌گشت و نفسی ڪه در سینه مانده بود، بالا نمی‌آمد. دستم را به لبه ڪابینت گرفتم تا بتوانم بلند شوم و دیگر توانی به تنم نبود ڪه قامتم از زانو شڪست و با صورت به زمین خوردم. جراحت پیشانی‌ام دوباره سر باز ڪرد و جریان گرم خون را روی صورتم حس ڪردم. از تصور زجرڪُش شدن حیدر در دریای درد دست و پا میزدم و دلم میخواست من جای او جان بدهم. همه به آشپزخانه ریخته و خیال میڪردند سرم اینجا شڪسته و نمیدانستند دلم درهم شڪسته و این خون، خونانه غم است ڪه از جراحت جانم جاری شده است. عصر، عشق حیدر با من بود ڪه این زخم حریفم نشد و حالا شاهد زجرڪشیدن عشقم بودم ڪه همین پیشانی شڪسته قاتل جانم شده بود. ضعف روزه‌داری، حجم خونی ڪه از دست میدادم و وحشت عدنان ڪارم راطوری ساخت ڪه راهی درمانگاه شدم، اما درمانگاه آمرلی دیگر برای مجروحین شهر هم جا نداشت. گوشه حیاط درمانگاه سر زانو نشسته بودم، عمو و زن عمو هر سمتی میرفتند تا برای خونریزی زخم پیشانی‌ام مرهمی پیدا ڪنند و من میدیدم درمانگاه قیامت شده است. درحیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و رزمندگان غرق خون را همانجا مداوا میڪردند. پارگی پهلوی رزمنده‌ای را بدون بیهوشی بخیه میزدند، میگفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت درد و خونریزی خودش از هوش رفت. دختربچه‌ای در حمله خمپارهای، پایش قطع شده بود و در حیاط درمانگاه روی دست پدرش و مقابل چشم پرستاری ڪه نمیدانست با این جراحت چه کند، جان داد. صدای ممتد موتور برق، لامپی ڪه تنها روشنایی حیاط بود، گرمای هوا و درماندگی مردم، عین روضه بود و دل من همچنان از نغمه ناله‌های حیدر پَرپَر میزد ڪه بلاخره عمو پرستار مردی را با خودش آورد. نخ و سوزن بخیه دستش بود، اشاره ڪرد بلند شوم و تا دست سمت پیشانی‌ام برد، زن عمو اعتراض ڪرد : _سِر نمیکنی؟ و همین یڪ جمله ڪافی بود تا آتشفشان خشمش فوران ڪند : _نمیبینی وضعیت رو؟ ترڪش رو بدون بیهوشی درمیارن! نه داروی سری داریم نه بیهوشی! و دربرابر چشمان مردمی ڪه ازغوغایش به سمتش چرخیده بودند، فریاد زد : _آمریکا واسه سنجار و اربیل با هواپیما ڪمڪ میفرسته!چرا واسه ما نمیفرسته؟ اگه اونا آدمن، مام آدمیم! یڪی از فرماندهان شهر پای دیوار روی زمین نشسته و منتظر مداوای رفیقش بود ڪه با ناراحتی صدا بلند ڪرد : _دولت از آمریڪا تقاضای ڪمڪ ڪرده، اما اوباما جواب داده تا تو آمرلی باشه، ڪمڪ نمیڪنه! باید ایرانی‌ها برن تا آمریڪا ڪمڪ ڪنه! و با پوزخندی عصبی نتیجه گرفت : _میخوان حاج قاسم بره تا آمرلی رو درسته قورت بدن! پرستار نخ و سوزنی ڪه دستش بود، بالا گرفت تا شاهد ادعایش باشد و با عصبانیت اعتراض ڪرد : _همینی که الان تو درمانگاه پیدا میشه ڪار حاج قاسمِ! اما آمریڪا نشسته قتل عام مردم رو تماشا میڪنه! از لرزش صدایش پیدا بود دیدن درد مردم جان به لبش ڪرده و ڪاری از دستش برنمی‌آمد ڪه دوباره به سمت من چرخید و با خشمی ڪه ازچشمانش می‌بارید، بخیه را شروع ڪرد. حالا سوزش سوزن در پیشانی‌ام بهانه خوبی بود ڪه به یاد ناله‌های مظلومانه حیدر ضجه بزنم و بی‌واهمه گریه ڪنم. به چه ڪسی میشد از این درد شڪایت کنم؟ به عمو و زن عمو میتوانستم بگویم... ادامه دارد.... 💞 http://eitaa.com/cognizable_wan