🔻ضداضطرابهای خوشمزه:
🔹لوبیا
🔹پسته
🔹ماست
🔹سالمون
🔹مارچوبه
🔹لیموترش
🔹جو دو سر
🔹تخمه کدو
🔹شکلات تلخ
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
مولانا گفت:
روزی در سیر، ابلیس را دیدم و او را گفتم «از چه بر آدم سجده نکردی؟»
گفت: «تو بندهی مولای خویشی، من هم بندهی مولای خویش.
اگر شمس تبریزی از دری در آن مجلس که در آن نشستهای درآید و انبیاء جملگی از دری دیگر به آن مجلس وارد شوند، تو روی به شمس میکنی یا ایشان؟»
گفتم: «لاولله که جز در شمس بنگرم!».
گفت: «مگر نه ایشان انبیا باشند؟»
گفتم: «مرغ دلم گرفتار بند شمس است و مولای من اوست»
گفت: «اگر شمس امر کند که در ایشان نگری؟»
گفتم: «آخر دل نمیرود!»
گفت: «بعید از تو، آنچه خود میدانی، از من چرا پرسی؟!»
گفتم: «تو میدانستی که اگر سجده نیاوری به عذاب مبتلا میشوی و آنچه نباید بر سرت میآید؟» گفت: «آری!»
گفتم: «پس از چه، سجده نبردی!».
گفت: «میل او بر عذاب من بود و راه سلوکم اینچنین بود».
مختار بودم که امر او را اطاعت کنم یا دل به میل او بندم
پس میل او را بر امر او بالاتر و مقدم دانستم میل او آزمایش بنیآدم بود و قبول این مأموریت، امتحان من!»
گفتم: از چه رو کبر ورزیدی
گفت: «آنکه با کدخدایی دوستی دارد، فخر فروشد، مرا که با خدا رفاقتی بوده چرا تکبر نشاید؟!»
گفتم: «به قیمت قهر و عذاب؟!»
گفت: «مگر تو نگفتی عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد؟»
آن عاشقی که قهر را لطف نمیبیند، عاشقش نگویند که او در بند خویش است، نه در بند معشوق.
دهان بستم و در عشق نگریستم چه او را عاشقی پاکباخته دیدم.
گفت: «جز حضرت باری چه کس را قدرت در کائنات که بخواهد مرا مجازات کند؟»
گفتم: «هیچکس!»
گفت: «هر چه از دوست رسد خوب است، گر همه سنگ و گر همه چوب است!»
باز گفت: «میل خدای این است که نگذارم نامحرم در حریم دوست رود، جز آنها که خدایت دوستار ایشان است و ایشان دوستار خدای. در دیدار دو عاشق، جای ابلیس کجاست؟! من دفع مزاحم میکنم در دیدارمولایم با عاشقانش».
آخرالامر بر فراق من هم پایانی است.
http://eitaa.com/cognizable_wan
#هردو_بخوانیم
💕آقایون و خانمها "اتاق خواب" خیلی مهمه، 👈🏼دست کم نگیرید!
#حیا را در اتاق خواب کناربگذارید .
💞تثبیت و مراقبت از #عشق شما در #اتاق_خواب است.
💕محل خوابتان باید مقدس باشد.
نه فقط به خاطر ارتباط جنسی، چون شما در اتاق خواب در کنار هم آرام می گیرید.
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏🌹 آن كس كه باور دارد تواناست، تواناست وهر كس كه در توانايي خود ترديد كند در ناتواني باقي مي ماند بايد خود را باور كنیم تا موفق شويم.
🙏🌹از دانایی پرسیدند:
چرا از کسی که اذیتت میکند
انتقام نمی گیری؟
با خنده جواب داد:
آیا عاقلانه است سگی را که گازت گرفته، گاز بگیری؟!
🌹🌹🌹
http://eitaa.com/cognizable_wan
هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
✍علامه تهرانی (ره) :
هر کس در عصر پنج شنبه برود بر سر قبر مادرش و پدرش و طلب مغفرت کند ، خداوند عزوجل طبقه هایی از نور به قلب آنان افاضه می کند و آنها را خشنود می گرداند و حاجات این کس را بر می آورد. أرحام انسان در عصر پنجشنبه منتظر هدیه ای هستند و لذا من در بین هفته منتظرم که عصر پنج شنبه برسد و بیایم بر سر قبر پدر و مادرم و فاتحه بخوانم.
📕 معاد شناسی
علامه طهرانی ، ج ۱ ، ص ۱۹۰
امروز پنجشنبه
یادی كنيم ازمسافرانی
که روزي درکنارمان بودند
و اكنون فقط یاد و خاطرشان
در دلمان باقی ست
با ذكر فاتحه و صلوات
"روحشان راشادکنیم
🌸اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸
👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز ناشنوایان گرامی باااااد💐
🔻فواید دمنوش سیب ترش
🔹موجب کاهش وزن
🔹جلوگیری از پوکی استخوان
🔹پیشگیری از آلزایمر
🔹کاهش کلسترول خون و تنظیم تری گلیسیرید
🔹میزان قند خون نیز مؤثر
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی میکند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد اوفرستادند..
مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکردهاید.
نمیخواهید در این امر خیر شرکت کنید؟
وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که
مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگیاش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمیکرد؟ زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمیدانستم. خیلی تسلیت میگویم.
وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمیتواند کار کند و زن و 5 بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمیتواند از پس مخارج زندگیش برآید؟زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمیدانستم. چه گرفتاری بزرگی ...
وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینههای درمانش قرار
دارد؟ زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمیدانستم اینهمه گرفتاری
دارید ...
وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکردهام شما چطور انتظار دارید
به خیریه شما کمک کنم؟
باز هم زود قضاوت کردید !؟
#طنز
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 زود قضاوت نکنیم!
✍خانم معلمی تعریف میکرد: در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان. روز مراسم بچهها را آوردم و مرتبشان کردم پدر و مادرها هم دعوت بودند. موقع اجرای سرود ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دست و پا تکان میداد و خودش رو عقب جلو میکرد و حرکات عجیبی انجام میداد. بچهها هم سرود را میخواندند و ریز میخندیدند، کمی مانده بود بخاطر خندهشان هرچه ریسیده بودم پنبه شود. با خود گفتم چرا این بچه این کار رو میکنه، چرا شرم نمیکنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!!رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمیفهمید به قدری عصبانیام کرده بود که آب دهانم را نمیتوانستم قورت دهم. خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرفتر و دوباره شروع کرد! فضا پر از خنده حاضران شده بود. مدیر هم رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرقهایش سرازیر بود. از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟ اخراجش میکنم. مادر این دختر هم که نزدیک من بود بسیار پرشور میخندید و کف میزد، دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود. همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم: چرا اینجوری کردی؟! چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟! دخترک جواب داد: آخر مادرم اینجاست، برای مادرم اینکار را میکردم!! گفتم آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمیکنند و خود را لوس نمیکنند؟! خواستم بکشمش پایین که گفت: خانم معلّم صبر کنید بذارید مادرم متوجه نشه، خودم توضیح میدم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است، چیزی نمیشنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه میکردم. تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان کرولالهاست همین که این حرفها را زد انگار مرا برق گرفت، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!! آفرین دخترم! فضای مراسم پر شد از پچپچ و درگوشی حرف زدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،، نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!! از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانشآموز نمونه را به او عطا کرد!!! با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش میرفت و برای مادرش جست و خیز میکرد تا مادرش را شاد کند.
http://eitaa.com/cognizable_wan
ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺟﺪ، ﺧَﯿِّﺮﯾﻦ ﻗﺼﺪ ﺟﻤﻊﺁﻭﺭﯼ ﭘﻮﻝ، ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪ ﮐﻮﻟﺮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻭ ﺻﻨﺪﻭﻗﯽ ﺭﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﻧﻤﺎﺯﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﭼﺮﺧﻮﻧﺪﻥ!
ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ گرفت، ﯾﺪﻭﻧﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﯽ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ!!!
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﯾﻢ ﺯﺩ ﺭﻭ ﮐﺘﻔﻢ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﭘﻮﻝ ﺑﻬﻢ ﺩﺍﺩ، ﺑﺮﺍ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻨﺪﺍﺯﻡ ﺗﻮ ﺻﻨﺪﻭﻕ!!!
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍﺷﻮﻥ ﮐﺮﺩﻡ، 8 تا تراﻭﻝ 50 ﺗﻮﻣﻨﯽ، 50 ﺗﺎ ﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﯽ، 20-30ﺗﺎ 5 ﺗﻮﻣﻨﯽ...
با خودم گفتم طرف از اون مایه دارهای خیره که نخواست عابروم بره!!
ﺧﻼﺻﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ، ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﻭ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺎﺟﯽ ﻗﺒﻮﻝ ﺑﺎﺷﻪ...
ﺣﺎﺟﯽ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ هم ﻗﺒﻮﻝ ﺑﺎﺷﻪ! شما چقدر بزرگی و حتی برای کار خیر هم اینقدر سخاومتمندی! اجرکم الی الله، احسن!
گفتم چطور ؟
گفت ﻭﻗﺘﯽ ﻫﺰﺍﺭﺗﻮﻣﻨﯽ ﺭﻭ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﯼ، ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺖ اینهمه پول افتاد رو زمین و وقتی پولاتو بهت دادم همه را خالصانه انداختی تو صندوق خیرات!
التماس دعا..!!!! 😂😂
#طنز
http://eitaa.com/cognizable_wan
مردی از همسرش پرسید نمازت را خواندهای؟
همسرش گفت: نه
شوهر پرسید: چرا؟
همسر گفت: خیلی خستهام تازه از کار برگشتم و کمی استراحت کردم
شوهر گفت: درست است خستهای اما نمازت را بخوان قبل از اینکه بخوابی !
فردای آن روز شوهر به قصد یک سفر بازرگانی شهر را ترک کرد،
همسرش چند ساعت پس از پرواز با شوهرش تماس گرفت تا احوالش را جویا شود اما شوهر به تماس پاسخ نداد،
چندین بار پی در پی زنگ زد اما شوهر گوشی را برنداشت، همسر آهسته آهسته نگران شد و هر باری که زنگ میزد پاسخ دریافت نمیکرد نگرانیاش افزونتر میشد، اندیشهها و خیالات طولانی در ذهناش بود که نکند اتفاقی برای او افتاده باشد، چون شوهرش به هر سفر که میرفت همزمان با فرود آمدنش به مقصد تماس میگرفت اما حالا چرا جواب نمیداد؟
خیلی ترسیده بود گوشی را برداشت و دوباره تماس گرفت به امید اینکه صدای شوهرش را بشنود، اما این بار شوهر پاسخ داد و شوهرش گوشی را برداشت
همسرش با صدای لرزان پرسید: رسیدی؟
شوهرش جواب داد: بله الحمدلله به سلامت رسیدم.
همسر پرسید: چه وقت رسیدی؟
شوهر گفت: چهار ساعت قبل،
همسر با عصبانیت گفت: چهار ساعت قبل رسیدی و به من یک زنگ هم نزدی؟
شوهر با خون سردی گفت: خیلی خسته بودم و کمی استراحت کردم،
همسرگفت: مگر میمردی که چند دقیقه را صرف میکردی و جواب منو میدادی؟
مگه من برایت مهم نیستم؟
شوهر گفت: چرا که نه عزیزم تو برایم مهم هستی.
همسر گفت: مگر صدای زنگ را نمیشنیدی؟
شوهر گفت: میشنیدم
زن گفت: پس چرا پاسخ نمیدادی؟
شوهر گفت: دیروز تو هم به زنگ پروردگار پاسخ ندادی، به یاد داری؟ که تماس پروردگار (اذان) را بی پاسخ گذاشتی؟
چشمان همسر از اشک حلقه زد و پس از کمی سکوت گفت: بله یادم است، ممنون که به این موضوع اشاره کردی، معذرت میخواهم!
شوهر گفت: نه عزیزم از من معذرت خواهی نکن، برو از پروردگار طلب مغفرت کن....
*《 بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةُ خَیرٌ وَ أَبْقَى 》*
*شما دنیا را ترجیح میدهید، در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است
http://eitaa.com/cognizable_wan
خداوند همه ی ما را دوست دارد و درک مي کند ،
منظورم از ما ، من و توست ... مهرباني او همه را کفايت مي کند ،
از پير و جوان گرفته ،
تا افراد تنها و ناتوان ،
از تند خويان تا متکبران ... عشق او حد و مرزي نمي شناسد ،
پس هرگز گمان مکن که مورد رحمت او واقع نمي شوي ؛ مهم نيست که چه کسي هستي يا چه شغلي داري ،
نام تو نيز در فهرست خداست ... مهم نيست که چه گذشته اي داشته اي ،
به خدا اعتماد کن تا حقيقت اين کلمات را دريابي ؛
به سختي کارت فکر نکن فقط آنرا در دست خدا بگذار ،
زيرا آن زمان که همه رهايت مي کنند هنوز در آغوش او هستي ؛ خدا هنوز هم دوستمان دارد ،
از آغاز جهان شيفته مان بوده ،
و هميشه هم خواهد بود ...! خداجونم از ته دلم میگم عاشقتم💕 💕 💕
🕋http://eitaa.com/cognizable_wan
معلم پای تخته نوشت یک با یک برابر است ...
یکی از دانش آموز ها بلند شد و گفت :
آقا اجازه یک با یک برابر نیست ...
معلم که بهش بر خورده بود گفت :
بیا پای تخته ثابت کن یک با یک برابر نیست ...
اگه ثابت نکنی پیش بچه ها به فلک میبندمت !!!
دانش آموز با پای لرزون رفت پای تخته و گفت :
آقا من هشت سالمه علی هم هشت سالشه ؛
شب وقتی پدر علی میاد خونه با علی بازی میکنه اما پدر من شبها هر شب من و کتک میزنه ....
چرا علی بعد از اینکه از مدرسه میره خونه میره تو کوچه بازی میکنه اما من بعد از مدرسه باید برم ترازومو بر دارم برم رو پل کار کنم ...؟؟؟
محسن مثل من هشت سالشه چرا از خونه محسن همیشه بوی برنج میاد اما ما همیشه شب ها گرسنه میخوابیم ...؟؟؟
شایان مثل من هشت سالشه چرا اون هر 3 ماه یک بار کفش میخره و اما من 3 سال یه کفش و میپوشم ...؟
حمید مثل من هشت سالشه چرا همیشه بعد از مدرسه با مادرش میرن پارک اما من باید برم پاهای مادر مریضم و ماساژ بدم و ...؟؟؟
معلم اشک هاش و پاک کرد و رفت پای تخته و تخته رو پاک کرد و نوشت :
" یک با یک برابر نیست ... "
🔰🔰🔰🔰
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻یه ترفند بدرد بخور برای از بین بردن پُرز لباس👌🏻😎
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅
قدر فرهنگ و ارزشها و داشته هایمان را نمی دانیم.
این شهید مسیحی که در فرانسه دانشجو بود یکباربا دانشجویان ایرانی میاد دعای کمیل متحول میشه و شعیه شده آمده قم طلبه شده رفته جبهه عملیات مرصاد شهید شده است.
http://eitaa.com/cognizable_wan
شادی روحش و همه شهدا الفاتحه مع الصلوات
🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅🍅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻استفاده از چسب بجای رول پلاک👌🏻
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
💑شما در هیچ موردی و هیچ زمینه ای به خاطر اینکه زن و یا مرد هستید حق ندارید که تصمیمی بگیرید و دیگری را به دنبال خودتان بکشانید.
🔰شما باید در هر موردی بنشینید و گفتگویی با هم داشته باشید و تصمیم بگیرید.
🔰هر گاه در موضوعی یک نفر تصمیم بگیرد که فلان کار را بکنیم یا فلان جا برویم حتی اگر آن تصمیم کاملاً درست و صحیح باشد اما به دلیل اینکه دیگری را از کار می اندازد بد و غلط و خطرناک است.
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
♨️بعد از #ازدواج با یک فرد، باید همیشه یادتان باشد که ممکن است در زندگی با اشخاصی زیباتر از او رو به رو شوید. اما تعهد و مسئولیت پذیری یعنی چشم بستن بر هوا و هوس های بعدی و احترام گذاشتن به انتخابی که قبلا داشته اید.
♨️ بعد از ازدواج، ما دیگر حق داشتن رابطه های موازی نداریم و این بهایی است برای داشتن یک فرد دائم که به ما آرامش و امنیت می دهد و با او می توانیم یک زندگی را بسازیم و فرزند داشته باشیم، می پردازیم.
♨️ بعد از ازدواج تمام زن های دنیا برای مردها میشوند انسان و نه زن، و برای خانم ها تمام مردهای دنیا میشوند انسان و نه مرد، تمام شد و رفت.
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
کودك باید در روز حداقل ۵ وعده غذا شامل سه وعده اصلی و دو میان وعده بخورد. صبحانه کودك مهم ترین وعده غذایی او است و مصرف آن موجب یادگیري بهتر و دقت بیشتر او می گردد.
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan