eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
671 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 📢راهکار برای داشتن رابطه‌ای محکم‌تر و خوشایندتر 1⃣گوش کنید، با همه وجود‌ اگر به حرف‌های شریک‌تان به عنوان یک سخنگوی ارزشمند و قابل احترام گوش کنید، فکر نمی‌کنید که این هدیه‌ی بزرگی برای او است؟ 2⃣ذهنیت مثبتی داشته باشید به عقب برگردید و به اتفاقات خوب در رابطه فکر کنید و از مسائل جزئی و بی‌خود بگذرید. 3⃣نیازهای شریک‌تان را در اولویت قرار دهید سعی کنید اصلاً حرفش را قطع نکنید و بگذارید اول او حرف بزند، این یعنی که به او احترام می‌گذارید و نیازهای او برای شما در اولویت است. 4⃣برای کارهایی که انجام می‌دهد ارزش قائل باشید از ترفند «او می‌داند که من از آن مسئله خبر دارم» دیگر استفاده نکنید. در هر حال این را به او بگویید. 5⃣در جملات‌تان از «من» استفاده کنید به جای صحبت کردن با حالت تهاجمی که پر از «تو» است، سعی کنید برای ابراز حس واقعی‌تان بیشتر از «من» استفاده کنید. ڪلیڪ ڪنید👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan 🌺 🍂🌺🍂 👫 🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✅ يه قانون هایی هست که برای همه ی مردهای نرمال جواب میده 1⃣ تاييد کردنش در برابر دیگران 2⃣ تعريفش رو کردن در جمع 3⃣ خردش نکنین به خاطر اشتباهش 4⃣ بگذاريد فکر کنه مرد سالاریه تو خونتون. ولی ریز ریز مدیریت کنین 5⃣ مقايسشون نکنین با مردهای دیگه 6⃣ نرم باشید باهاشون لج نکنید 7⃣ نيازتون رو بدون وظیفه گذاری بیان كنيد 👫http://eitaa.com/cognizable_wan
👙 ❌خانم ها حتما مطالعه کنند👇👇👇 ➖سرد و بی روح نباشین بد نیست گاهأ شما شروع کننده رابطه ج. ن. س. ی. باشین. ➖خوبه که گاهی با روشن کردن یه شمع معطر وپخش موسیقی آرام فضای دلنشینی برای یه رابطه بیاد موندنی ایجاد کنین ➖لباس قرمز شما رو جذاب تر میکنه. ➖گاهی ماساژ شونه ها و پشت با روغن معطر بهش آرامش هدیه میدین ➖وقت خواب حتما حتما لباس خواب نازک بپوشین ➖در هنگام شب کرم و ماسک صورت هم بمونه برای فرصتای دیگه ، وسواس رو کنار بذارین، بدترین کار اینه که منتظرش بذارین ➖توی رابطتون دستور ندین و مراقب نباشین آزادی عمل ،لذت رو بالا میبره ➖یا لاک نزن یا درست بزن و یا تمیز پاک کن ➖لباسای رنگ و رو رفته شل و وارفته رو بندازین دور ➖گاهی لباسای مهمونیتو یا کفش 20سانتیتو بپوشو به استقبالش برو . ➖از خودتون تعریف کنین با هم که تو آینه نگاه میکنین ژست بگیرو بگو چه اندامی یا چقد خوشگلم ➖عاشق اندامتون باشین هیچ وقت پیشش از چاقی ولاغری گله نکنین ➖اگه بچه دارین بد نیست برای داشتن لحظات فانتزی و بی دغدغه اونا رو ساعاتی به شخصی مطمئن بسپارید ➖براش گاهی برقصید 👫http://eitaa.com/cognizable_wan
طرف با مامورای ۱۱۰ دعواش میشه میزنه یکیشون رو میکشه فرار میکنه …. چند ساعت بعد زنگ میزنه ۱۱۰ میگه : می بینم که ۱۰۹ تا شدین !😙 😍http://eitaa.com/cognizable_wan
زنه تو سردخونه با بادبزن شوهر مرحومش رو باد میزد ، مرد غسال متاثر شد گفت : خواهر اون مرحوم دیگه گرما و سرما براش فرقی نمیکنه ،😔😔 خودتو اذیت نکن … زنه گفت : آخه خدا بیامرز بهم گفته بود ، بزار کفنم خشک شه ، بعد شوهر کن …😳😳 بنظرت الان خشک شده دیگه …😁😂😂 😍http://eitaa.com/cognizable_wan
ولی یکباره.... زیر درخت سپیداری شسته بود و گل ها را دسته می کرد. فاز این دختر را درک نمی کرد. این همه راه رفته بود که خانم گل چیده. پوفی کشید. بدون اینکه جلب توجه کند برگشت. ابدا حوصله نداشت خودش را مسخره کند. مسیر آمده را برگشت. مدام هم حرص می خورد که چرا آمده. خودش می آمد. له له ی دختر مردم که نشده بود. بین راهی به سلام گفتن های اهالی جواب می داد. برای این مردم عزیز بود. تا به الان خیلی کمکشان کرده بود. هر بار دستش به خیری می رفت. آخرین خیرش هم زخمی شدنش با گاو حسنعلی بود. معلوم نبود حسنعلی چه بلایی به سر گاو آورد. دیگر پیدایش نشد. وارد خانه ی کوچک مادرش شد. صدایش را شنید که دارد هر دو را صدا می زد. کفش هایش را جلوی در از پا درآورد. -مامان من هستم. -نمی دونم این دختره کجا رفت. -میاد نگران نباش. -کجا رفته؟ پولاد با تمسخر گفت:رفته گل بچینه. خاله باجی متعجب نگاهش کرد. پولاد حوصله ی توضیح اضافه را نداشت. -سفره رو بکش مامان. خاله باجی سری تکان داد و وارد آشپزخانه اش شد. بوی قیمه می آمد. دستپخت خاله باجی عالی بود. غذا که می پخت بویش تا هفت خاله می رفت. خصوصا اگر از آن برنج های محلی بودار باشد. همان هایی که خودش با دست های خودش هرسال سر زمینش می کاشت. غذا را کشید. پولاد سفره را پهن کرد. یکباره سروکله ی پوپک با دسته گل بزرگی پیدا شد. خاله باجی نق زد. -کجایی دختر؟ غذا یخ کرد. -اومدم خاله نگران نباشید. با ذوق به اتاقش رفت. لیوان را برداشت. همه ی گل ها را درون لیوان گذاشت. این فصل تا می شد گل می چید و درون اتاقش می گذاشت. زمستان که می آمد دیگر خبری از این قشنگی ها نبود. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 هتلی بین المللی و مجلل. فقط افراد خاصی می توانست آنجا اتاق بگیرند. با این حال همیشه هم کمبود اتاق داشتند. شاهین طرح سوئیت های کوچکی را سمت غربی هتل داده بود. فضای اطراف هتل که جز حیاط و استخر به حساب می آمد گسترده و وسیع بود. می شد حداقل ده سوئیت نقلی و شیک ساخت. عمویش قرار بود اجازه ی استارت کار را بدهد. ولی با رفتن پوپک عملا همه چیز خراب شد. برای همین بود که شاهین هم حال عمویش را داشت. کلافه بلند شد. باید می رفت آب بخورد. پشت سر شیدا وارد آشپزخانه شد. خانه ی عمویش به وسیله ی یک زن خدمتکار اداره شد. برای نظافت هم هفتگی چند نفر می آمدند تمیز می کردند و می رفت. شاهین برای خودش آب ریخت و یک نفس سر کشید. شیدا به سمتش آمد. -نگران نباش. چشمکی زد تا شاهین به دنبالش برود. شاهین لیوان را روی میز وسط آشپزخانه گذاشت. بیرون رفت. درون راهرو که به انباری وصل می شد به هیچ جا دید نداشت. شیدا با ناز دست شاهین را روی شکمش گذاشت. -عزیزم نگران نباش، پوپک هم نباشه باز همه چیز به نام بچه مون میشه. شاهین پوفی کشید. -من این دختره رو زیر سنگم شده پیداش می کنم. شیدا با حسادت آشکاری گفت:بره گمشه احمق لیاقت نداره. شاهین شکم شیدا را نوازش کرد. لب شیدا را عمیق بوسید. -دلم برات تنگ شده. شیدا منظورش را گرفت. با عشوه ی خاص خودش گفت:عشقم قرار بود صبر کنی بچه مون بیاد دنیا. صدای خشایار توجه هر دو را جلب کرد. شاهین با نفرت گفت:این پیر خرفت اگه جلوی دختر نفهمش رو می گرفت این اتفاقا نمی افتاد. شیدا گونه اش را بوسید. شاهین را رها کرد و رفت. فعلا باید همین پیر خرفت را می چسبید. تا بچه اش به سلامت به دنیا بیاید. شاهین با او فقط یک سال تفاوت سنی داشت. یادش بود وقتی فقط 15 سال داشت پدرش به زور شوهرش داد. فقط بخاطر ثروت خشایار. بد نبود. ولی دختر 15 ساله که چیزی حالیش نبود. همان روزها با دیدن شاهین 16 ساله علاقمندش شد. آنقدر که بلاخره شاهین را به سمت خودش کشید. و دست آخر این شد که از شاهین حامله بود. قرار بود با پوپک ازدواج کند. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁http://eitaa.com/cognizable_wan
هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
پنجشنبه است😔🌹 امـروز🌺 هـمان روزی است اهالی سفر کرده از دنیا، چشم انتظار عزیزانشان هستند دستشان ازدنیا ڪوتاه است ومحتاج یادڪردن ماهستند. بالاخص پدران و مادران برادران و خواهران اساتید و شهدا همه و همه را با ذکر فاتحه ای میهمان سفره هایمان کنیم. 🌍 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهم‌ این بود توپ رو گرفت حالا یکم واکنشش کند بود😅 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌Join 🔜 http://eitaa.com/cognizable_wan
مجسمه‌ پدر و پسر در برزیل جذابیت این مجسمه به این خاطر است که تمام اجزای پسر از تکه‌های بریده‌ شده از پدر درست شده است که در واقع فداکاری پدر را نشان می‌دهد. http://eitaa.com/cognizable_wan
بهترین لایه بردار افرادی ک دچار لکه های پوستی میشوند حداقل هفته ای یکبار از گردن به پایین را نوره و سپس حنا بزنند و بگذارند هرکدام سه تا چهار دقیقه بماند. سپس با کیسه حمام و سفیدآب بدنشان را کیسه بکشند. اینکار سبب میشود ک لایه های مرده پوست از آن جدا شود و پوست سفیدی داشته باشند. http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دبه بیست لیتری اورده گاز ببره برای ماشینش 😂😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همین کارارو میکنی ک وقتی بزرگ شد میذارتت سالمندان دیگه😂 Join 🔜 http://eitaa.com/cognizable_wan