eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
💑 «معذرت می‌خوام» رو کجاها استفاده کنیم؟ 🔸گفتن جمله «معذرت می‌خوام» درست مثل جمله «دوستت دارم» اندازه و جايی داره! 🔸از به زبون آوردنش نه خيلی اجتناب كنيد و نه بيش از حد استفاده كنيد! 🔸اگه بيشتر از حد معمول، بابت كارهای نكرده عذر بخوايم، كاملا محسوس خودمون رو به دست خودمون گناهكار كرديم. 🔸اگه هم بابت كارهای خطايی كه كرديم عذرخواهی نكنيم، قطعا آدم‌های زيادی رو در راه اين خودخواهی و غرور از دست می‌ديم! 🔸اشتباه از هركسی ممكنه سر بزنه! اما مهم اينه كه برای جبرانش چه كاری انجام بدیم! 🔸خيلی از اطرافيان ما تنها منتظر يک عذرخواهی از طرف ما هستن تا راه رو برای برگشت‌مون باز كنن و دلشون صاف بشه. 🔸با همين يک جمله ساده و استفاده به موقع از اون می‌شه هزاران رابطه رو زنده كرد! 🔸پس از گفتنش هراس نداشته باشيد! چرا كه نگفتنش می‌تونه ضررهای بيشتری به بار بیاره! 🧕http://eitaa.com/cognizable_wan
👱مـرد احتـرام لازم داره با احترام گذاشتن به مرد، می توان او را برای همیشه داشت. 💞 شاید شوهرشما نظیر بسیاری از مردان، از لحاظ عاطفی به یک جام خالی بماند. به خاطر بسپارید، او یاد گرفته است که احساساتش را برای خودش نگاه دارد، در حقیقت آن را در خود خفه کند. 💞 دنیای مرد ها استدلالی و زنها احساسی است. راز صمیمیت میان این دو درک تفاوت هایشان است. 🔆 تحقیقات نشان داده است که مردها اگر مجبور باشند بین عشق و احترام یکی را انتخاب کنند، بیشترشان ترجیح می دهند تنها بمانند تا این که به آنها بی احترامی شود و از سوی دیگر اکثر خانم ها به عشق و محبت بیشتر علاقه نشان داده اند. 💞 در واقع همان قدر که بشر نیازمند هواست زن به عشق نیاز دارد و مرد به احترام. 🌹 اگر مردها و زن ها بتوانند یکدیگر را بدرستی درک کنند، می توانند کنار هم زندگی آرام و بی دغدغه و پر از عشق و احترامی داشته باشند. 🧕http://eitaa.com/cognizable_wan
✍ اگر می‌خواهی ببخشی، در زمان حیاتت ببخش 🔹مرد ثروتمندی به کشیشی گفت: نمی‌دانم چرا مردم مرا خسیس می‌پندارند. 🔸کشیش گفت: بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم. 🔹خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن‌انگیز تو به نیکی سخن می‌گویند و تصور می‌کنند تو خیلی بخشنده‌ای، زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می‌دهی. 🔸اما درمورد من چی؟ من همه چیز خودم را به آن‌ها می‌دهم؛ از موی بدن من برس کفش و ماهوت‌پاک‌کن درست می‌کنند. 🔹با وجود این کسی از من خوشش نمی‌آید. علتش چیست؟ 🔸می‌دانی جواب گاو چه بود؟ 🔹جوابش این بود: شاید علتش این باشد که هرچه من می‌دهم در زمان حیاتم می‌دهم. ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔆روزی حضرت داوود از یك آبادی میگذشت. پیرزنی را دید بر سر قبری زجه زنان. نالان و گریان. 🔆 پرسید: مادر چرا گریه می كنی؟ پیرزن گفت: فرزندم در این سن كم از دنیا رفت. 🔆داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پیرزن جواب داد:350 سال!! 🔆داوود گفت: مادر ناراحت نباش. پیرزن گفت: چرا؟ پیامبر فرمود: بعد از ما گروهی بدنیا می آیند كه بیش از صد سال عمر نمیكنند. 🔆 پیرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسید: آنها برای خودشان خانه هم میسازند، آیا وقت خانه درست كردن دارند؟ 🔆حضرت داوود فرمود: بله آنها در این فرصت كم با هم در خانه سازی رقابت میكنند. پیرزن تعجب كرد و گفت: اگر جای آنها بودم تمام صد سال را به سجده خدا میپرداختم. برچرخ فلک مناز که کمر شکن است بررنگ لباس مناز ک آخر کفن است مغرور مشو که زندگی چند روز است در زیرزمین شاه و گدا یک رقم است ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
✨✨دلی بی غم در این دنیا نباشد ✨✨اگر باشد بنی آدم نباشد 🌳سليمان بن داود از نادر پيامبراني بود كه خداوند پادشاهي مشرق و مغرب زمين را به او داد و سالها بر جن و انس و چهارپايان و مرغان و درندگان غالب و حاكم بود و زبان همه موجودات را مي دانست ؛ به طوری که كه زبان از توصيف قدرت عظيم او عاجز است 🌳چنانچه در قرآن آمده است روزی به حق تعالي عرض كرد : (بر من ملك و حکومتی ببخش كه بعد از من به احدي ندهي ) ! بعد از اينكه خداوند به او كرامت كرد ، به خود گفت : يك روز تا شب به شادي نگذرانيده ايم ؛ مي خواهم فردا داخل قصر خود شوم و بر بام قصر برآيم و نظر به مملوك و زیر دستان خود كنم ؛ كسي را اجازه ندهيد نزد من آيد كه شاديم تبديل به حزن نشود . 🌳روز ديگر بامداد عصاي خود رابه دست گرفت و بر بلندترين جايي از قصرش بالا رفت و ايستاد و تكيه بر عصا ، نظر به رعيت و مملکت خويش مي كرد و به آنچه حق تعالي به او داده ، خوشحال بود . 🌳ناگاه نظرش به جوان خوش روي پاكيزه لباس افتاد كه از گوشه قصرش پيدا شد . با تعجب پرسید : چه كسي ترا اجازه داده تا داخل قصر شوي ؟ گفت : پروردگار 🌳فرمود : تو كيستي ؟ گفت : عزراييل هستم ، پرسيد براي چه كار آمده اي ؟(آیا برای دیدن من آمدی یا برای گرفتن جانم آمده ای ؟) گفت براي قبض روح تو آمده ام سلیمان فرمود : امروز مي خواستم روز شادي برايم باشد خدا نخواست ؛ حال که چنین است به آنچه ماءموري انجام بده . ! 🌳پس عزراييل به دستور خدا روح حضرت سليمان را قبض نمود بر همان حالت كه بر عصا تكيه كرده بود جانش را گرفت و اجازه نداد که حتی بنشیند ! 🌳مردم از دور بر او نظر مي كردند و گمان مي كردند چون به عصا تکیه کرده و ایستاده است لذا هنوز زنده است . 🌳چون مدتي گذشت اختلاف در ميان مردم افتاد ، عده ای گفتند ، چند روز است غذا نخورده و چیزی نياشاميده و چون خسته نیست و هنوز بر پاست پس او پروردگار ماست 🌳گروهي گفتند : او جادوگر است اين چنين در ديدگان ما بدون غذا و استراحت دیده می شود و با صلابت ايستاده است گروه سوم گفتند :چنین نیست که اعتقاد دارید او پيامبری از پیامبران خداست . 🌳بعد از اختلاف خداوند موريانه را فرستاد كه ميان عصاي او را خالي كند .چون عصا شكست و او بيفتاد ، همگی متوجه شدند او چند روز پيش از دنيا رحلت كرده بود، (جنیان و کارگزاران گفتند اگر می دانستیم چند روز پیش مرده است ، این قدر کار و فعالیت نمی کردیم و اندکی استراحت می کردیم ) 📚حيوه القلوب 1/370 ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
✔️ هیچ چیزی اتفاقی رخ نمی دهد، حتی وجود این دشمن ها و موانع در زندگی شما اتفاقی نیست. اگر شما همواره نگرش درستی داشته باشید، خدا از آن ها به نفع شما استفاده می کند. بیشتر چیزهایی که ما خوشمان نمی آید و از خدا می خواهیم که ما را از شر آنها خلاص کند اگر خداوند همین الان آنها را از بین ببرد، آنگاه ما به بالاترین پتانسیل هایمان نمی رسیم. شما باید تمام دشمنان و همینطور تمام ناامیدی ها و خیانت ها را با این نگرش جدید ببینید: آنها فرستاده نشده اند تا شما را شکست دهند، بلکه آنها فرستاده شده اند تا باعث رشد و پیشرفت شما شوند.🌷🦋 ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 مکالمه‌ی قابل تأمل امیر المومنین در قبرستان با یکی از مردگان! 🎙استاد مسعود درس اخلاق ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔰 علـی حـلاوی ✨ شیخ علی حلاوی، مردی عابد و زاهد بود که همواره منتظرامام زمان (عج) بوده است. شیخ علی حلاوی، عاقبت روزی از رنج فراق سر به بیابان می گذارد و ناله کنان به امام زمان (عج) می گوید: «غیبت تو دیگر ضرورتی ندارد. همه آماده ظهورند. پس چرا نمی ایی؟» 🕊در این هنگام، مردی بیابان گرد را می بیند که از او می پرسد: «جناب شیخ، روی عتاب و خطابت با کیست؟» 💠 او پاسخ می دهد: «روی سخنم با امام زمان(عج) حجت وقت است که با این همه یار و یاور که بیش از هزار نفر آنان در حله زندگی می کنند و با وجود این همه ظلم که عالم را فراگرفته است، ظهور نمی کند» 🕊مرد می گوید: «ای شیخ، منم صاحب الزمان(عج)! با من این همه عتاب مکن! حقیقت چنین نیست که تو می پنداری. اگر در جهان 313 نفر از یاران مخلص من پا به عرصه گذارند، ظهور می کنم، اما در شهر حله که می پنداری بیش از هزار نفر از یاوران من حاضرند، جز تو و مرد قصاب، احدی در ادعای محبت و معرفت ما صادق نیست. اگر می خواهی حقیقت بر تو آشکار شود، به حله بازگرد و خالص ترین مردانی را که می شناسی، به همراه همان مرد قصاب، در شب جمعه به منزلت دعوت و برای ایشان در حیاط خانه خویش مجلسی آماده کن. پیش از ورود مهمانان، دو بزغاله به بالای بام خانه ات ببر و آن گاه منتظر ورود من باش تا حقیقت را دریابی» . 💠 شیخ علی حلاوی، با شادی و سرور فراوان، بلافاصله به حله باز می گردد و یک راست به خانه مرد قصاب می رود و ماجرای تشرفش را می گوید. این دو نفر، پس از بحث و بررسی فراوان، از میان بیش از هزار نفر که همه از عاشقان و منتظران حقیقی مهدی موعود (عج) بودند، چهل نفر را انتخاب و برای شب جمعه به منزل شیخ دعوت می کنند تا به فیض دیدار مولایشان نایل شوند. . 💚شب موعود فرا رسید و چهل مرد برگزیده پس از وضو و غسل زیارت، در صحن خانه شیخ جمع شدند و ذکر و صلوات فرستادند و دعا برای تعجیل فرج خواندند، چون شب از نیمه گذشت، به یک باره تمام حاضران نوری درخشان دیدند که بر پشت بام خانه شیخ فرود آمد قدری نگذشت که صدایی از پشت بام بلند شد. حضرت مرد قصاب را به بالا بام فرا خواند. مرد قصاب بلافاصله به پشت بام رفت و به دیدار مولای خویش نایل گشت. پس از دقایقی امام زمان(عج) به مرد قصاب دستور داد که یکی از آن دو بزغاله روی بام را در نزدیکی ناودان سر ببرد، به گونه ای که خون آن در میان صحن جاری شود. . ♦️وقتی آن چهل نفر خون جاری شده از ناودان را دیدند، گمان کردند حضرت سر قصاب را از بدن جدا کرده است. در همان هنگام، حضرت جناب شیخ را فرا خواند. جناب شیخ بلافاصله به سوی بام شتافت و ضمن دیدار مولایش، دریافت خونی که از ناودان سرازیر شده، خون بزغاله بوده است، نه خون قصاب. امام زمان (عج) بار دیگر به مرد قصاب امر فرمود تا بزغاله دوم را در حضور شیخ ذبح کند. . ♦️قصاب نیز طبق دستور بزغاله دوم را نزدیک ناودان ذبح کرد. هنگامی که خون بزغاله دوم از ناودان به داخل حیاط خانه سرازیر شد، چهل نفری که در صحن حیاط حاضر بودند، دریافتند که حضرت گردن جناب شیخ علی را زده و قرار است گردن تک تک آن ها را بزند. با این پندار، همه از خانه شیخ بیرون آمدند و به سوی خانه هایشان شتافتند. ▫️در آن حال، امام زمان (عج) به شیخ علی حلاوی گفت: «اینک به صحن خانه برو و به این جماعت بگو تا بالا بیایند و امام زمانشان را زیارت کنند!» . 💥جناب شیخ، غرق شادی و سرور، برای دعوت حاضران پایین آمد، ولی اثری از آن چهل نفر نبود. پس با ناامیدی و شرمندگی نزد امام بازگشت و فرار آن جماعت را به عرض آن حضرت رساند. 👌امام زمان(عج) فرمود: «جناب شیخ، این شهر حله بود که می پنداشتی بیش از هزار نفر از یاوران مخلص ما در آن هستند. چه شد که تنها تو و این مرد قصاب ماندند؟ پس شهرها و سرزمین های دیگر را نیز به همین سان قیاس کن.» . 👈اينك در خانه جناب شيخ علي حلاوي، بقعه اي موسوم به مقام صاحب الزمان (عج)ساخته شده كه روي سر در ورودي آن، زيارت مختصري از امام زمان(عج) نگاشته شده است. 📔 العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان (ع)، علی اکبر نهاوندی، ج2 ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
دادن به خود 💫💫💫" قبل از هر چیز تنبل باشید " 🌸هنری فورد همیشه به همکارانش خاطرنشان می کرد که هیچ کاری نیست که اگر حاضر باشیم به قسمت های کوچک تجزیه اش کنیم عملی نباشد . 🍂وقتی هم کاری را تجزیه کردید یادتان باشد که در ابتدا کمی به خودتان اجازه ی تنبلی بدهید ؛ چون مهم نیست که با چه سرعتی انجامش می دهید . چیزی که اهمیت دارد اینست که دارید انجامش می دهید . 🍃نکته ی مسخره اینست که هر چه کاری را کندتر شروع کنید سریع تر تمامش می کنید . وقتی در ابتدا درباره ی انجام یک کار سخت و طاقت فرسا فکر می کنید بیشتر از هر وقت دیگری می دانید که اصلا دلتان نمی خواهد آنرا انجام دهید . ✨به عبارت دیگر تصویر ذهنی تان از آن فعالیت که دارید تند و بی امان انجامش می دهید تصویر خوشحال کننده ای نیست . پس به دنبال راه هایی می گردید که اصلا آن کار را انجام ندهید . 👈اما فکر کردن به اینکه به آرامی دست به کار شوید ساده است . انجام آن کار هم به شما اجازه می دهد که واقعا دست به کار شوید . در نتیجه کار به اتمام می رسد . ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆👆 عذاب زنان بی حجاب و زنا کار حتما ببینید و نشر دهید-- ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
✨مثل درخت باش در تهاجم پاییز و زمستان هر چه برگهایش را از دست دهد باز روح زندگی را برای بهار نگه می دارد
مداحی_آنلاین_برکات_باور_نکردنی_صله.mp3
2.08M
🎬برکات باور نکردنی صله رحم 🎤حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گوشه‌ای از زندگی عاشقانه امیرالمومنین علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ⭕️ 🧕http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در اغتشاشات اخیر هدف حجاب نبود؛ موضوع تقابل ۲ نماد بود ⭕️ حجت‌الاسلام و المسلمین عالی: 🔰 امروزه مهم‌ترین نماد فرهنگی غرب عریانی و برهنگی است و موضوع اصلی تقابل دو نماد است. کم شدن و اختیاری شدن پوشش، آزادی روابط دختران و پسران، جا افتادن همجنسگرایی و در نهایت فروپاشی خانواده‌ها از اهداف دنباله‌داری است که معاندین در سر دارند. 🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
هنگامی که بزرگترین الماس دنیا در سال ۱۹۰۵از آفریقا به انگلستان منتقل می‌شد برای جلوگیری از سرقت آن تبلیغات و محافظت زیادی از کشتی حامل الماس به عمل آمد ولی الماس را با پست ارسال کردند 🔸http://eitaa.com/cognizable_wan
🌿 📺 داستانی زیبا از شهید شاهرخ ضرغام فراموش نمی‌کنم یک‌بار زمستان بسیار سردی بود. با‌هم در حال بازگشت به خانه بودیم.پیرمردی مشغول گدایی بود و از سرما می‌لرزید. فورا کاپشن گران قیمت خودش را درآورد و به مرد فقیر داد. بعد هم دسته‌ای اسکناس از جیبش، به آن مرد داد و حرکت کرد. پیرمرد که از خوشحالی نمی‌دانست چه بگوید، مرتب می‌گفت: جوون، خدا عاقبت به خیرت کنه. برگرفته از کتاب حر انقلاب ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
✨⚪️ماده ضد خستگی • برای اینکه بین روز ناگهان انرژیتان ته نکشید، آلو خشک ، زردالوی خشک و یا کشمش میل کنید . • این میوه های خشک سرشار از آهن هستند و مانند یک ضد خستگی عمل می کنند. 💢 http://eitaa.com/cognizable_wan
♻️ خواص و کاربردهای 🍘 شیره‌ی انگور یک ماده‌ی مغذی و مقوی هست 🍘 دارای مزاج گرم وتر است 🍘 و برای درمان نارسایی قلبی 🍘 درمان کم‌خونی 🍘 درمان اضطراب و استرس 🍘 و درمان زردی چشم توصیه می‌شود ♦️ برای درمان یک.ق شیره انگور را به شیر طبیعی گاو اضافه و ۲۰ روز هر صبح نوش‌جان کنید ♦️ شیره‌ی انگور برای رفع صفرا و یرقان ووزردی چشم خوب است بشرطی که همراه با سرکه مصرف شود ♦️ بعضی افراد نگرانی و استرس و اضطراب گذشته و آینده را دارند؛ در واقع همّ و غم دارند که شیره انگور با زعفران برای آن‌ها خوب است ♦️ همچنین افرادی که در ترک اعتیاد هستند و دچار مالیخولیا، ترس، کابوس و وحشت می‌شوند و خواب‌های بد می‌بینند، در حین درمان روزانه شیره انگور مصرف نمایند ⚠️ توجه داشته باشید که شیره انگور نباید زیاد مصرف شود؛ چرا که به علت گرم بودن آن و مصرف بلند مدت سبب احتراق خون و غلظت خون می‌شود 💢 http://eitaa.com/cognizable_wan
✨برای موفقیت لازم نیست کل مسیر رو تا آخر بتونی بینی... 💫همین که چند متر جلوتر رو بتونی ببینی و جلو بری کافیه... 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌱 •بدترین توصیه ها برای روابط عاطفی حتما تغییر میکنه یکم بهش زمان بده پارتنرت باید اولویت اول زندگیت باشه(اولویت اول زندگی شما باید حفظ شخصیت و حریم و رعایت خطوط قرمزتان باشد) حتی اگر تقصیر تو نبوده معذرت خواهی کن بزار فیصله پیدا کنه دیگه باید بسازی چاره ای نیست بهش نشون بده اینجا کی رئیسه صداشو در نیار، مگه سرت درد میکنه واسه دعوا؟ این حق توئه که پیام ها و ایمیل هاش رو بخونی(اگر به او اعتماد ندارید وارد رابطه نشوید، حال متوجه میشویم که چرا نباید زود و چشم بسته وارد رابطه شد!) ببخش و فراموش کن و اصلا ناراحتیت رو به روی خودت نیار 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
mara az in jahannam biroon bebar.pdf
1.47M
📖اسم رمان: مرا از این جهنم بیرون ببر ژانر: ، ، 👩🏻‍💻نویسنده: مائده شمس 📃تعداد صفحات: 121 خلاصه رمان: می‌دانست که آخرین ایستگاهِ این دلدادگی زندان است؛ با این وجود پذیرفت و اجازه داد محبت‌های ممنوعه معشوق، مثل طناب‌هایی قطور بر قلب و روحش حصار بکشند تا بیشتر اسیر او شود. گویا هنوز امید واهی داشت… . آخر سر هم دید که زمانه صندلی خوشبختی را از زیرپایش کشید، قصه جدایی نوشت و روح او را با طناب‌های خاطرات اعدام کرد. اما این دختر برخلاف اکثر انسان‌های امروز، قدر عشق را می‌دانست، نباید اجازه می‌داد تکه‌ای از قلبش در گوشه گوشه این شهر گم شود. چشم بر روی تمام افرادی که برایشان ساز جدایی می‌زدند بست. تمام خواسته او از غریبه آشنایش این بود: «مرا از دنیای خالی از تو خلاص کن، مرا از این جهنم بیرون ببر… .»