eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
14.9هزار ویدیو
637 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
« پاك كردن ذهن » شما با لباس‌های بيرون به رختخواب نمی رويد، اما برخی از مردم با ذهنی پُر از غم به خواب می روند و بعد شكايت می كنند كه خوب نخوابيده و روز بعد خسته هستند. خياطی میگفت:‌ « اگر شب‌ها جيب‌های لباس‌ها را خالی كنيد ، لباس‌ها زيباتر به نظر می رسد و بيشتر عمر خواهند كرد.» بنابراين ، من قبل از خواب ، اشيايی مانند خودكار ، پول خُرد و دستمال را از جيبم در ميیآورم و آن‌ها را مرتب روي ميز مي‌گذارم. چيزهاي زايدی مثل خرده كاغذ و... را به درون سطل زباله می ريزم. با اين كار ، احساس می كنم كه همه چيز تمام شده و بار آن‌ها را از ذهنم خارج گرديده است. يك شب ، وقتی كه مشغول اين كار بودم به نظرم رسيد كه ممكن است خالی كردن ذهن نيز مانند خالی كردن جيب باشد. همه‌ی ما در طی روز، مجموعه‌ای از آزردگی ، پشيمانی ، نفرت و اضطراب را جمع آوری میكنيم. اگر اجازه دهيم كه اين افكار انباشته شوند، ذهن را سنگين می كنند و عامل مختل كننده در آگاهی می شوند. سپس تصور كردم كه اين زباله‌های ذهن در زباله‌دانی خيال می ريزند. اين كار ، باعث احساس آرامش و رها شدن از باورهای ذهنی می شود و خواب را آسان‌تر می كند. ذهن كه بدين ترتيب از عوامل انرژی خوار پاك شده است، می تواند با استراحت كردن قوايش را تجديد كند. «كتاب باز هم مثبت درماني، وينسنت پيل» فاصله ما تا خوشبختی به اندازه‌ی فاصله ما تا خودمان است. «همه‌ی تغييرات از شما آغاز می شود» 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
💕هر وقت میخواهیم کاری را شروع کنیم ، یا تصمیمی بگیریم، همیشه ۲ نفر به نمایندگی از ۲ تفکر به ظاهر متضاد مقابلمان ظاهر میشوند. یکی از آن‌ها ما را ناامید میکنند و با هزاران دلیل و بهانه سعی میکند ما را قانع کند که این کار شدنی نیست و این تصمیم به جا نیست و آن دیگری با شوق و هیجان دائم ما را بر‌می‌انگیزد که قدم پیش نهیم و کار را شروع کنیم که موفقیت حتما دست یافتنی است. نام تفکر اول"نمیشه"است. دیدگاهی که از اقدام کردن میترسد. نسبت به آینده و زندگی بدبین است و مدام کارها را به فردا موکول میکند. اما تفکر دوم "میشه" است و همانطور که از نامش برمی‌آید (حتما شدن) و به (جواب رسیدن) و (موفق شدن) را حتی در سخت ترین و ناامید کننده‌ترین شرایط نوید میدهد. با شناخت این دو دیدگاه به راحتی میتوانید هر "نمیشه" شکست خورده را به یک "میشه" موفق تبدیل کنید. 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
💢جهان هستی تابع قوانین و مقرراتیه ، که هیچوقت تغییر نمی کنه... زندگی من‌ و شما هم تابع همین قوانینه... 💢 خدا تاس نمیندازه ، ببینه به چه کسی ببشتر بده و یا کمتر ... 💢 همه چیز طبق قوانین رخ می دهد حتی مشتری که به سمت شما میاد.‌‌.. 💯 اگه باورهای درستی داشته باشی از 1000 تا مشتری تو یه خیابون با دو تا مغازه کاملا مشابه، 990 نفر به سمت مغازه شما میان و 10 نفر به سمت کسی میره که باور منفی داره. 💯 اون 10 نفر هم به خاطر رزاق بودن خداست... تغییر باور = تغییر زندگی 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
4_5780412294013913930.PDF
8.26M
این فایل PDF(پی دی اف) است 💌رمان تلافی تا نابودی
▪️به "یک روز" بعد از مردنم فکر می کنم؛ به آدم هایی که بیتابِ جای خالی من، گریه می کنند، به خاطراتم که ناباورانه در ذهن عزیزانم، مرور خواهد شد ▫️به "یک سال" بعد از مردنم فکر می کنم؛ به آدم هایی که آخرین اشک هایشان را برای نبودنم می ریزند، و آماده می شوند برای فراموش کردنم ، برای دلبستگی ها و دلخوشی های تازه! ▪️به "پنج سال" بعد از مردنم فکر می کنم؛ به آدم هایی که دیگر مرا یادشان رفته، و به دنیایی که بدونِ وجود من هم پا برجاست! ▫️چه بیهوده زمانم برای دردهایی سپری شد که از من نبود، برای دغدغه هایی که هیچ فایده ای برایم نداشت، و افکار آزار دهنده ای، که فقط حواس مرا از زندگی ام پرت می کرد! ▪️چه رویاهایی که تا این لحظه در پستوی باورم سرکوب شد، و چه کارهایی که باید می کردم اما نکردم ! ▫️از همین ثانیه با خودم عهد می کنم برای آرزوهایم بجنگم. برای بهتر شدن، برای مفید بودن، برای تمام اتفاقاتی که حال خودم و حال جهان را خوب می کند ▪️دیگر ثانیه ای را هدر نخواهم داد ! وقتی می دانم که قرار است یکی از همین روزها؛ بی صدا بمیرم و بی رحمانه، لابلای چرخ دنده های زمان، فراموش شوم ! ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
‏خوشبختى يعنى صبح كه چشاتو باز ميكنى💛 ببينى عزيزانت صحيح و سالم كنارت هستند و تو يه روز ديگه وقت دارى💛 بهشون عشق بورزى و خوشحالشون كنى ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
❖ گل فروش سر کوچه میگفت: ما بچه بودیم. بابام یخ فروش بود گاهی درآمد داشت گاهی هم نداشت. گاهی نونمون خشک بود گاهی چرب. شاید ماهی یکبار هم غذای آنچنانی نمیخوردیم. نون و پنیر و سبزی گاهی نون خالی...اما چشممون گشنه نبود. یه دایی داشتم اون زمان کارمند دولت بود. ملک و املاک داشت و وضعش خوب بود. مادرمون ماهی یک بار میبردمون خونه ی دایی. زنش، زن خوبی بود. آبگوشت مشتی بار میذاشت و همه سیر میخوردیم... سه تا بچه هم سن و سال من داشت. به خدا ما یک بار فکر نکردیم باباشون وضعش توپه و بابای ما یخ فروش. از بس مردم دار بودن، انسان بودن، خودنمایی و پز دادن تو کارشون نبود. اونا هم میامدن خونه ما... داییم دو سه کیلو گوشت و برنج می آورد یواش میداد دست مادرم و سرشو می آورد دم گوش مادرم و آهسته میگفت آبجی ناقابله. تا مادرم میخواست تشکر کنه با چشماش اشاره میکرد که چیزی نگه. مادرم هم ساکت میشد. الان دیگه اینطوری نیست. مردم دنبال لذت بردن از زندگی نیستن. دنبال این هستن که مدام داشته هاشون رو به رخ دیگران بکشن. دلیلشم اینه که تازه به دوران رسیده ها، زیاد شدن. تقی به توقی خورده، یه پول و پله ای افتاده دستشون، دیگه نمیدونن اصالت رو نمیشه با پول سیاه خرید... حتی بچه ها هم، اهل دک و پز شدن. بچه یه وجبی، به خاطر کیف و کفش قر و فریش، همچین پزی میده به دوستاش که بیا و ببین. اینا بچه ان، تربیت نشدن، ننه و باباش، ملتفتش نکردن که این کار بده. اگه همکلاسیش نداشته باشه، باید چکار کنه؟ لابد میدونن که میره خونه، بهانه میگیره، و باباش شرمنده میشه تو روش. قدیم اگه کسی ناهار اشکنه میپخت، تیلیت میکرد و یه کاسه هم واسه همسایه اش میفرستاد و میگفت شاید بوی غذام همسایه ام رو به هوس بندازه و اونم غذا نداشته باشه. اگه یه خانواده توی محل تلویزیون ۱۴ اينچ میخرید، همه جمع میشدن توی خونه اش واسه تماشا... دک و پز نبود. نهایت صفا و صداقت بود. الان طرف پسته میخوره پوستشو قاب میگیره! میخواد بگه آهای مردم من وضعم خوبه، دیگه نمیگه شاید همسایه اش نداشته باشه و حسرت بخوره. قدیم مردم صفا داشتن، الان بی وفا شدن. ربطی هم به پیشرفت علم و اینجور چیزا نداره. این رفتارا که پیشرفت نیست اینا افت اخلاقه... كاش دنيا مثل قديما بود... http://eitaa.com/cognizable_wan
💎 در زمان حضرت موسے(ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفتہ بود. عروس مخالف مادرشوهـر خود بود. پسر به اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفتہ بالای کوهـے ببرد، تا مادر را گرگ بخورد. مادر پیر خود را بالای ڪوہ رساند، چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت. به موسے(ع) ندا آمد برو در فلان ڪوہ مهـر مادر را نگاہ ڪن. مادر با چشمانی اشڪ‌بار و دستانے لرزان، دست بہ دعا برداشت. و می‌گفت: خدایا! ای خالق هـستے! من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم، فرزندم جوان است و تازهـ‌داماد، تو را بہ بزرگی‌ات قسم می‌دهـم، پسرم را در مسیر برگشت بہ خانهـ‌اش، از شر گرگ در امان دار. ڪہ او تنهـاست. ندا آمد: ای موسے(ع)! مهـر مادر را می‌بینے؟ با این‌که جفا دیدہ ولے وفا می‌کند. بدان من نسبت به بندگانم از این پیر‌زن نسبت به پسرش مهـربان‌ترم. http://eitaa.com/cognizable_wan
💐بانمک بودن 💐با بیشعور بودن فرق داره 💐رُک بودن 💐با بی ادب بودن فرق داره 💐اجتماعی بودن 💐با لَش و چَتر بودن فرق داره 💐زرنگ بودن 💐با مارمولک بودن فرق داره 💐و تمام مشکلات ما 💐بخاطر عبور از این مرزهاست. 💐اجتماعى بودن 💐با همه صحبت كردن نيست 💐اجتماعى بودن يعنى 💐بدونيم كجا و با چه كسى 💐از چه كلام و لفظى استفاده كنيم http://eitaa.com/cognizable_wan
💎سنش را نپرسید، او خودش را در اوج جوانی اش جا گذاشته، جایی که دخترانگی هایش هنوز نفس می کشید... جایی که هنوز به رسم ایثار و نجابت، "مادر" نشده بود... آنجا که هنوز هم خودش را به خاطر داشت... شما را جانِ تمامِ پاکی ها از یک مادر، سنش را نپرسید... او فداکارترین موجود این جهان خاکیست... باورکنید.... از روزی که مادر شد دیگر خودش را زندگی نکرد... او نمی داند چند بهار از دخترانگی اش گذشته... او را همان دخترکی بدانید که دارد.. برای عروسکش؛ مادری می کند! http://eitaa.com/cognizable_wan
‏باور کنید میشه بدون فضولی کردن و سرک کشیدن در زندگی شخصی دیگران هم باهاشون دوستی کرد روی فضولی ها و دخالتهای بی جاتون اسم صمیمیت نذارید http://eitaa.com/cognizable_wan