این فایل PDF(پی دی اف) است #رمان 💌رمان ساقی

✨🌼✨ برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات بر مادر با وفـای ســـــقا صلوات رخسارِ مه و ستاره‌ها را صلوات آن چهار شهید و مادر پاک سرشت بر گلشــــن و باغبـانِ والا صلوات وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها مادر بزرگوار باب الحوائج، قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام تسلیت عرض می نماییم.

🔺به هيچ وجه به كودك لقب ندهيد از دادن لقب به او خودداری کنید. به او در شکل گیری شخصیتش کمک کنید بنابراین او را خجالتی، قلدر، خشن یا هر چیز دیگری توصیف نکنید #لقب #کودک #تربیت 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan

🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷 #دوست‌ترین_دشمن! 🌷شب جمعه بود. با بچه‌های لشگر دور هم جمع شده بودیم و دعای کمیل می‌خواندیم. بین پیرانشهر و مهاباد یک سوله بزرگ مرغداری قرار داشت که تبدیل به محل اسکان موقت نیروهای لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب شده بود. مأموریت داشتیم در منطقه سردشت عملیاتی انجام بدهیم. در حال و هوای مراسم دعا بودیم که یکی وارد سوله شد و با ترس و هیجان داد زد. - دارن به طرفمون تیراندازی می‌کنن. همهمه‌ای بین بچه‌ها افتاد. مراسم دعا بهم ریخت. 🌷آقای صادقی، رئیس ستاد لشگر، بلند شد و بیرون دوید. من و بقیه فرماندهان، نیروهایمان را جمع کردیم و با سلاح‌هایی مثل دوشکا و کاتیوشا جلو رفتیم. طرف مقابل همچنان داشت تیراندازی می‌کرد. روی شانه خاکی جاده سنگر گرفتیم و جواب تیرهایشان را دادیم. آتش شدیدی بینمان در گرفت. با هر شلیک ما، بچه‌ها تکبیر می‌گفتند. جای تعجب بود که وقتی آن‌ها هم به سمت ما شلیک می‌کردند، صدای تکبیرشان بلند می‌شد. در همان بحبوحه، یک نفر داد زد. - اون‌جا رو نگاه کنید، اونام لباس فرم پوشیدن. 🌷خیلی به هم نزدیک شده بودیم، زیر نور منورها دیدیمشان. لباس فرم ایرانی تنشان بود. پرچم ایران را بالا بردیم و داد زدیم. - نزنید، نزنید برادرا، ما هم خودی هستیم. تیراندازی‌ها قطع شد. لب جاده که رسیدیم، همدیگر را شناختیم. آن‌ها از بچه‌های تیپ ویژه شهدا و نیروهای «محمود کاوه» بودند. فکر کرده بودند ما ضدانقلابیم که وارد منطقه شده‌ایم. یکدیگر را بغل کردیم و بوسیدیم. برایمان جالب بود که با آن حجم آتش، هیچ تلفات جانی نداشتیم. #راوی: رزمنده دلاور احمد فتحی ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan

🎥 از بهاییت چه میدانید⁉️ 🕸 مختصری از تاریخ #بهائیت 🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan

در زمستان صورت پدرم سرخ بود همه گفتن از سرماست..! در تابستان صورت پدرم سرخ بود همه گفتن از گرماست..! هیچکس نگفت سرخی صورت پدرم از سیلی روزگار است.. در هر دو صورت #پدر من، قهرمان من است 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan

بچها جون این عکس مویرگ‌های چشم بعد گریه کردن هستش، خلاصه که چشماتون با ارزش تر از اونی هستش که واسه هر چیز کوچیکی گریه کنین، با ارزش تر از اینه که اجازه بدید هر کسی بتونه با چشمای قشنگتون اینکارو بکنه، یا ارزش تر از علتِ یه سری از ناراحتیاییه که چند سال دیگه اصلا براتون معنایی ندارن.. #چشم #گریه 🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan

از ڪانال‌های آن روز فقط به "خدا" می رسیدند از ڪانال‌ های امروز چه طور؟ #نماز_اول_وقت #شهدا http://eitaa.com/cognizable_wan

🎥داستان فقیه شدن با شنیدن یک سوره! 👤استاد قرائتی ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾

✅ العبد محمدتقی بهجت: ✨خدا کند که مادیات برای ما وسیله باشند؛ 🔹به‌گونه‌ای‌که وقتی امور دنیویه به ما اقبال کردند، سبب تأکید و اقبال ما به امور معنویه و آخرت گردند، چنان‌که برای بعضی چنین شده که با داشتن مقامات معنویه و اقبال در امور مادیه، به مقامات بالاتری از معنویات رسیده‌اند. 📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۸٢ ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾

🎥 معجزه کلمات😊 🔰 #دکتر_عزیزی 🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan

#‍آیت_الله_کشمیری نماز شب بخوانید. بعضی اعمال مقام می‌آورد مانند نماز شب «عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً» که انسان به مقام محمود می‌رسد و مجاور خدا می‌شود. #سلوک http://eitaa.com/cognizable_wan