eitaa logo
کوله پشتی راوی 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
64 فایل
این کانال با مدیریت جدید می باشد و فروخته شده
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 خاطره ای از 🌹شهید مهدی زین الدین🌹 از همه زودتر میومدجلسه و تا بقیه برسند دو رکعت نماز می خوند. یکبار بعد از جلسه کشیدمش کنار و پرسیدم: نماز قضا می خونی؟ گفت: نه نماز می خونم که جلسه به یه جایی برسه و همینطور حرف روی حرف تلنبار نشه. 📚منبع : کتاب آقامهدی، صفحه 109 🕊🌸 کوله پشتی راوی 🆔 @cole_ravi ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
📜 خاطره ای از🌹 شهید عباس پوراحمد🌹 برای ادامه تحصیل در رشته کشاورزی توی کشور هند قبول شد. این اتفاق همزمان شد با پیروزی انقلاب اسلامی ایران. عباس از رفتن به هند منصرف شد. هرچه اصرار می کردیم که بره، قبول نمیکرد و قاطعانه می گفت: الان وقت رفتن نیست، باید بمونیم و انقلاب اسلامی رو یاری کنیم... 📚منبع : کتاب همسفر تا بهشت٢، صفحه٢۴ 🕊🌸 کوله پشتی راوی 🆔 @cole_ravi ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
📜 خاطره ای از🌷شهید رضا کارگر برزی🌷 سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت، دکترها بعد از یک ماه بستری شدن، گفتند: رضا فلج شده، کم کم فلج شدنش از پاها به بالا و (قلب رسیده) و جانش را می گیرد.‌ بعد از قطع امید ‌پزشکان، گفتم هیچ کس مصیبت زده تر از حضرت زینب نیست، نذر عمه ی سادات کردم، تا رضا خوب شود برای خودشان. یک روز در کمال ناباروری دیدم رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت. آن روز زینب کبری پسرم را شفا داد، و امروز فدائی زینب(س) شد. 📚منبع : کتاب مدافعان حرم،صفحه۱۱۵ 🕊🌸 کوله پشتی راوی 🆔 @cole_ravi ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
💌 خاطره ای از🌹 شهید مهدی صابری🌹 مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیدن به سن ۳۰سال، به بعد از علی اکبر(ع) برایم ننگ است مادرش می گفت: آخرین بار که از سوریه برگشت ایران، با هم رفتیم مشهد بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقاخانه ایستاده و می خنده. ازش پرسیدم: چیه مادر؟ چرا می خندی؟ گفت: مادر امضای شهادتم رو از امام رضا(ع) گرفتم.بهش گفتم: اگه تو شهید بشی من دیگه کسی رو ندارم. مهدی دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت:مادر خدا هست... 📜منبع : کتاب خاطرات مدافعان حرم، صفحات ۳۳و۳۴ 🕊🌸 کوله پشتی راوی 🆔 @cole_ravi ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
💌 خاطره ای از🌷 شهید عبدالرسول زرین 🌷 بار آخر که اومد اصفهان رفت خمس مالش رو داد. وقتی برگشت خوشحال بودو می گفت: های که راحت شدم... سفارش همیشگی اش شده بود: نماز اول وقت نماز جماعت؛مسجد رفتن. بعد از شهادت به خواب همسرش اومده و گفته بود: خوش بحال خودم که مسجد میرفتم... 📚منبع : کتاب ستاره های‌آسمانی، صفحه ۲۷ 🕊🌸 کوله پشتی راوی 🆔 @cole_ravi ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄