در سختترین مواقع هم افسرده نباشید
انقلاب با چهرهها و دلهای افسرده تضمینشدنی نیست. انقلاب با دلهای پرشور و چهرههای شاداب تضمین میشود.
هیچکس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سختترین مواقع، نتوانسته است با قیافهٔ افسرده ببیند. چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم؛ یا شهادت یا پیروزی، دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهرهها شاداب باشد، نشاط داشته باشید. آنوقت شعارتان همین است که آمریکا و مزدورانش هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
ما در زیر بار سختیها و مشکلات و دشواریها قد خم نمیکنیم. «ما راستقامتان جاودانهٔ تاریخ خواهیم ماند.» تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم و یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و الّا هیچ قدرتی نمیتواند پشت ما را خم بکند .
شهید آیت الله دکتر بهشتی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#فاطمیه
#امام_زمان 🌹👇🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به بهانه شخمزدن پایگاههای نظامی امریکا توسط نیروهای مقاومت در شب گذشته
امریکایی که در گذشته کسی جرات نداشت بهش بگه بالا چشمت ابروعه، امروز به برکت خون شهید سلیمانی از زمین و آسمون داره میخوره
اسلحه های اخر الزمانی
فرهمند ال یاسین.mp3
4.06M
جهت سلامتی امام زمان عج الله اللهhttps://eitaa.com/joinchat/3431203126Ce2d36ea7c5
38.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید محمدحسین حدادیان به روایت مادر
👈 بهنظرم هر مادری که تربیت فرزند برایش اولویت دارد باید حرفهای خانم تاجیک را بشنود.
این ویدئو، گوشهای از مادرانگیهای این شیرزن است.
#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین
ای عاشق هر آیهی قرآنِ پیغمبر
ای اولین آرایهی ایمانِ پیغمبر
آرامشِ قلبِ قرارِ قلبِ این عالم
سنگ صبور و مرهم هر آنِ پیغمبر
ای باسلیقه، بامحبت، مادر باران
بانوی خانه، شاخهی ریحانِ پیغمبر
تا آخر دنیا نمکگیر مرامِ توست
هر کس که خورده لقمهای از نانِ پیغمبر
مهماننوازِ مهربانِ خانهی رحمت
بعد از تو ماتم میشود مهمانِ پیغمبر
شعب ابیطالب کنارت باغ رضوان است
دور از تو دنیا میشود زندان پیغمبر
سخت است بعد از تو تمامِ لحظههای وحی
ای نان و خرمایت توانِ جانِ پیغمبر
رنگی دگر دادی تجارت را و عالم دید
با سکههایت ضرب شد احسانِ پیغمبر
از آن همه ثروت نداری یک کفن حتی
داراییات را کردهای قربانِ پیغمبر
**
جای کفن گفتی عبای همسرت کافیست
گفتی عبا شد چشم ها گریان پیغمبر
گفتی عبا شبه پیمبر یادمان آمد
گفتی عبا، پُر اشک شد دامانِ پیغمبر
شام غریبان حرم بود و عبا میسوخت
در شعلههای خیمهی طفلان پیغمبر
🔸شاعر:
#سعیده_کرمانی
#امام_زمان #مناجات_با_امام_زمان
غفلت از یار زمینگیر شدن هم دارد.
این همه داغ سرازیر شدن هم دارد
تا زمانی که به کار خودمان مشغولیم
رجعت یار کمی دیر شدن هم دارد
گشت موی همه ی شیفتگان تو سفید
داغ دوری شما پیر شدن هم دارد
انتظار تو فقط دم زدن از جانان نیست
منتظر، قبضه به شمشیر شدن هم دارد
راه تو راه جهاد است وگرنه والله
ریشه ی ظلم فراگیر شدن هم دارد
من اسیر دل خویشم تو به دادم برسی
دوری ات پای به زنجیر شدن هم دارد
🔸شاعر:
#سید_رضا_حسنی
✨﷽✨
🌼در تمامی حاجات، پناهگاه، «ربّ» است
✍حاج آقا مجتبی تهرانی: صفتی که در آن لحاظ داعی شده و در آیه هم هست، مربوط به من و تو است، و آن، «ربّ»؛ یعنی پرورشدهنده است. «ربوبیّت» یک امر اضافی است؛ یعنی مضافٌالیه میخواهد. وقتی گفتی «ربّ»، پای «مربوب» به میان میآید. اینجاست که پای من و تو به میان میآید. این را هم بدان که احتیاج من و تو به ربوبیّت، تنها در یک بُعد نیست؛ بلکه ما در تمام ابعاد وجودی، چه مادّی و چه معنوی محتاج به ربوبیّت او هستیم؛ لذا وقتی بهطور مطلق گفتیم: «ربّ»، این تنها در یک بُعد نیست؛ بلکه پرورش دهنده در جمیعِ ابعادِ وجودیِ ما است.
«ربّ» هم مثل همان «الله» در باب حاجات، فراگیر میشود؛ زیرا سراپای ما احتیاج است. باید کسی را صدا بزنیم و به او پناه ببریم. حالا به چه کسی پناه ببریم؟ به کسی که همه چیز ما در یدِ قدرت اوست، و او همهٔ امور ما را اداره میکند؛ به او پناه ببریم و از او بخواهیم.
📚مجموعه حقیقت بندگی
🔴برکت سلام کردن
✍آیت الله علوی گرگانی:وقتى در تهران بودم یک نفر يهودی نزد من آمد و مسلمان شد و اين لطف خداوند بود. از او سؤال كردم: چرا مسلمان شديد؟ گفت: زيرا وقتى شما به تهران مىآمديد و از جلو مغازه من مىگذشتيد، مىديدم، به من كه شرابخوار و يهودى بودم، سلام مىكرديد و احوالپرسى مىنموديد و اين براى من جاى سؤال بود، سؤال كردم: اين آقا با اين اخلاق نیکو كيست؟ گفتند كه فلانى است. خواستم كه مرا با شما آشنا كنند.
شخص واسطه نزد من آمد و تقاضاى او را مطرح كرد كه مىخواهد با شما صحبت كند. من پذيرفتم و او پيش من آمد و از اخلاق من تعریف نمود. گفتم: اين اخلاق جدّمان است و دستور دين ماست. او گفت: اگر دين شما اين طورى است، اجازه دهيد به دين شما مشرف شوم؛ امّا به یک شرط! گفتم: شرطت چيست گفت: اينكه اجازه دهيد تا یک هفته ديگر يهودى باشم. گفتم: چطور؟ گفت: بگذار هفته بعد مىگويم. هفته بعد مسلمان شد و دستورات اسلام را براى وى بيان كردم. بعد از او سؤال كردم چرا هفته قبل مسلمان نشدى؟ گفت: زيرا تمام مغازه من شراب بود و ديدم حال كه بناست مسلمان شوم، بايد تمام تشكيلات مغازه را عوض كنم. يعنى دوست داشتم واقعاً مسلمان شوم