eitaa logo
کانال پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا
1.3هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
11.3هزار ویدیو
206 فایل
گروه پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5 اهداف اجرای فرامین رهبری حفظ دستاوردهای انقلاب پاسداری از خون شهدا ؛دفاع از نظام و دفاع از مردم ؛حفظ تمامیت ارضی کشور @comiete
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹 اما آقا بعد از اینکه من و احمد و علی برای آخرین بار جیب شلوارش را پاره کردیم تا سالها نتوانست سرپای خودش بایستد تا ما به جیب هاش حمله ور شویم. بعد از اینکه حالش بهتر و کمی رو به راه شد از آنجا که با کارکنان بیمارستان ایاغ شده بود دیگر از بیمارستان جدا نشد بیمارستان محل کار و خانه ی دومش شده بود. انگار زمانی که در بیمارستان بود کارکنان بیمارستان برایش حکم خانواده اش را پیدا کرده بودند. گاهی صندلی اش را جلوی در ورودی بیمارستان میگذاشت و برای کارکنان شعر حافظ و مولانا می خواند و گاهی هم مشغول کاشتن گل و آبیاری درختان و گیاهان بیمارستان بود. ما هم از کنار بیمارستان که رد میشدیم برایش دست تکان میدادیم. آقا به بچه ها گفته بود وقت مدرسه کسی سر کار نرود اما تابستان هر کس میخواهد میتواند برود کار کند و خرج زمستانش را در بیاورد. رحمان با آن همه تنبیه غیر منصفانه مثل خروس جنگی شده بود و با کشتی میگرفت استعداد بی نظیری در شعر و ادبیات داشت. بعد از سیکل نهم دبیرستان وارد رشته ی ادبیات شد با هر نوع شعری آشنا بود. شعر نو شعر قدیم و شعرهای مقبول خودش بند تنبونی و نوحه صدای خوبی هم داشت و حنجره طلایی فامیل و محله بود همه نوع شعری می خواند. با هر سازی هم آواز بود. آنقدر صدایش گرم بود که گاهی در مراسم عزا از خودش شعر و قافیه در می آورد و همه را می گریاند در جشن ها مجلس دار می شد و همه را می خنداند. اصلاً چشم هاش حس و حال خاصی داشت. در ایام عاشورا که همیشه در خانه ی بی بی روضه ی امام حسین برپا بود. یادم می آید یکی از شبهای دهه ی عاشورا که نوحه خوان دیر بود مردم منتظر بودند و بی بی هم شدیداً کلافه شده بود و میکروفن بیکار یک گوشه افتاده بود، یک باره دیدیم رحمان پشت میکروفن دم گرفته و با سوز و گداز دشتی میخواند: ابن سعد لئيم، افتاد تو حلیم یزید آمد درش آورد نشاندش رو گلیم . مردم هم گرم و محکم به سینه میزدند و با او هم صدا شده بودند.
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️ آیا میدانستید حزب الله لبنان بمب هسته ای دارد؟ بشنوید از زبان سید حسن نصرالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فتوا و حکم حضرت آقا در سخنرانی صبح امروز این حکم و فتوای صریح مقام معظم رهبری را به تمام شیعیان و مسلمانان برسانید. هیچ حرفی در مقابل این حکم باقی نمی ماند. 👌تکلیف مشخص شد
📌عنایت امام صادق(ع) ابوبصیر گفت: همسایه‌ای داشتم که از دنبال‌روان بود و مال زیادی به دست آورده بود. او خواننده‌هایی را آماده کرده بود و همه را به دور خود جمع می‌کرد، می‌نوشید و من را می‌داد. چند بار از او پیش خودش شکایت کردم اما دست برنداشت. وقتی زیاد به او اعتراض کردم، به من گفت: ای مرد! من انسانی گرفتار [به این کارها] هستم و تو انسانی در عافیت [از این کارها]. اگر من را به دوستت (امام ع) معرفی کنی، امید دارم که خداوند به واسطه تو مرا نجات دهد. این سخن در دلم اثر کرد. هنگامی که به نزد [امام صادق] (ع) رسیدم، حال او را برای ایشان بازگو کردم. امام به من فرمود: وقتی به بازگشتی، او نزد تو خواهد آمد. به او بگو که جعفر بن محمد به او می‌گوید: آنچه را که بر آن هستی رها کن و من را برایت از جانب خدا تضمین می‌کنم. وقتی به کوفه بازگشتم، او همراه کسانی که به دیدنم آمدند، نزد من آمد. او را در خانه‌ام نگه داشتم تا خانه خلوت شد. سپس به او گفتم: ای مرد! من تو را برای ابوعبدالله جعفر بن محمد صادق (ع) یاد کردم و ایشان فرمود: وقتی به کوفه بازگشتی، او نزد تو خواهد آمد. به او بگو که جعفر بن محمد به تو می‌گوید: آنچه را که بر آن هستی رها کن و من بهشت را برایت از جانب خدا تضمین می‌کنم. او کرد و به من گفت: به خدا قسم، آیا واقعاً ابوعبدالله (صادق) این را به تو گفت؟ قسم خوردم که آنچه را که گفتم، او به من گفته است. او به من گفت: همین کافی است و رفت. چند روز بعد نزد من فرستاد و من را خواست. دیدم او در پشت خانه‌اش بدون لباس ایستاده است. او گفت: ای ! به خدا قسم، هیچ چیزی در خانه‌ام باقی نمانده است. همه را بیرون ریخته‌ام و در این حالتی هستم که می‌بینی. من به سراغ برادرانمان رفتم و برایش جمع کردم. چند روز بعد، او به من پیغام داد که بیمار است و از من خواست به دیدنش بروم. من به ملاقاتش می‌رفتم و از او مراقبت می‌کردم تا اینکه مرگش فرا رسید. در کنارش نشسته بودم و او در حال جان دادن بود. غش کرد و سپس به هوش آمد و به من گفت: ای ابوبصیر! دوستت به وعده‌اش کرد. سپس از دنیا رفت. رحمت خدا بر او! به حج که رفتم، نزد ابوعبدالله (ع) رفتم و اجازه خواستم که بر ایشان وارد شوم. چون بر ایشان وارد شدم بدون اینکه من چیزی بگویم در حالی که یک پایم درون حیات خانه و پای دیگرم در دهلیز بود از داخل خانه به من فرمود: ای ابوبصیر! به وعده‌ای که با دوستت داشتیم، وفا کردیم! 📚کلینی، الکافی، ج1، ص474، ح5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹 اما آقا بعد از اینکه من و احمد و علی برای آخرین بار جیب شلوارش را پاره کردیم تا سالها نتوانست سرپای خودش بایستد تا ما به جیب هاش حمله ور شویم. بعد از اینکه حالش بهتر و کمی رو به راه شد از آنجا که با کارکنان بیمارستان ایاغ شده بود دیگر از بیمارستان جدا نشد بیمارستان محل کار و خانه ی دومش شده بود. انگار زمانی که در بیمارستان بود کارکنان بیمارستان برایش حکم خانواده اش را پیدا کرده بودند. گاهی صندلی اش را جلوی در ورودی بیمارستان میگذاشت و برای کارکنان شعر حافظ و مولانا می خواند و گاهی هم مشغول کاشتن گل و آبیاری درختان و گیاهان بیمارستان بود. ما هم از کنار بیمارستان که رد میشدیم برایش دست تکان میدادیم. آقا به بچه ها گفته بود وقت مدرسه کسی سر کار نرود اما تابستان هر کس میخواهد میتواند برود کار کند و خرج زمستانش را در بیاورد. رحمان با آن همه تنبیه غیر منصفانه مثل خروس جنگی شده بود و با کشتی میگرفت استعداد بی نظیری در شعر و ادبیات داشت. بعد از سیکل نهم دبیرستان وارد رشته ی ادبیات شد با هر نوع شعری آشنا بود. شعر نو شعر قدیم و شعرهای مقبول خودش بند تنبونی و نوحه صدای خوبی هم داشت و حنجره طلایی فامیل و محله بود همه نوع شعری می خواند. با هر سازی هم آواز بود. آنقدر صدایش گرم بود که گاهی در مراسم عزا از خودش شعر و قافیه در می آورد و همه را می گریاند در جشن ها مجلس دار می شد و همه را می خنداند. اصلاً چشم هاش حس و حال خاصی داشت. در ایام عاشورا که همیشه در خانه ی بی بی روضه ی امام حسین برپا بود. یادم می آید یکی از شبهای دهه ی عاشورا که نوحه خوان دیر بود مردم منتظر بودند و بی بی هم شدیداً کلافه شده بود و میکروفن بیکار یک گوشه افتاده بود، یک باره دیدیم رحمان پشت میکروفن دم گرفته و با سوز و گداز دشتی میخواند: ابن سعد لئيم، افتاد تو حلیم یزید آمد درش آورد نشاندش رو گلیم . مردم هم گرم و محکم به سینه میزدند و با او هم صدا شده بودند.
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 امروز رهبر انقلاب از دست دادن عناصر موثر و ارزنده حزب‌الله بلاشک یک خسارت بود اما استحکام سازمانی و انسانی حزب‌الله بیشتر از این حرف‌هاست و پیروزی نهایی با اوست
🔴 بامداد امروز حزب‌الله برای اولین بار با موشک بالستیک قادر ۱ مقر موساد در حومه تل‌آویو را هدف قرار داد. اسرائیلی‌ها مدعی‌اند که توسط سامانه آروم رهگیری شده ... حزب‌الله از اصابت موشک صحبت می‌کند. فعلا تا ارزیابی دقیق و قطعیت، تا ظهر نیاز به زمان دارد. نکته مهم: ۱. فارغ از اصابت یا عدم اصابت، نفس شلیک به سمت تل‌آویو عبور از خط قرمز رژیم است که اهمیت بالایی دارد. ۲. بهره‌برداری از موشک بالستیک گام مهمی در ایجاد تراز در میدان است. ۳. این شلیک دقیقا همزمان با آغاز عملیات طوفان طوفان الاقصی در ساعت ۶:۲۹ صبح انجام شد.
🌷 یاد گرامی شهیدان ضامن سلامت حرکت ملت ایران و منحرف نشدن از جهت‌گیری‌های انقلاب است 📝 رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به ‌مناسبت هفته دفاع مقدس و روز «مهمانی لاله‌ها»، گرامیداشت یاد شهیدان والا مقام را ضامن سلامت مسیر حرکت ملت ایران و منحرف نشدن از جهت‌گیری انقلاب دانستند. 📩 متن این پیام که همزمان با مراسم غبار روبی، عطرافشانی و گلباران مزار شهیدان در سراسر کشور با عنوان «مهمانی لاله‌ها» از سوی حجت‌الاسلام موسوی مقدم نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرائت شد، به این شرح است: بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم «هفته‌ی دفاع مقدّس»، فرصت مغتنمی برای نورانی کردن فضای کشور با یاد شهیدان والامقام است. این یاد گرامی، ضامن سلامت مسیر حرکت ملّت ایران و منحرف نشدن از جهت‌گیری انقلاب است و باید قدر و ارزش آن را دانست. غفلتها و سرگرمی‌های روزمرّه‌ی زندگی، همواره با ما هست؛ باید نگذاشت این عوارض طبیعی، ما را از آن منشأ نورانیّت و طهارت دور کند. با امید به کمک خداوند دانا و توانا. سیّدعلی خامنه‌ای  پنجم مهرماه ۱۴۰۳
🌷 رهبر انقلاب: یاد گرامی شهیدان ضامن سلامت حرکت ملت ایران است ✏️«هفته‌ی دفاع مقدّس»، فرصت مغتنمی برای نورانی کردن فضای کشور با یاد شهیدان والامقام است. این یاد گرامی، ضامن سلامت مسیر حرکت ملّت ایران و منحرف نشدن از جهت‌گیری انقلاب است و باید قدر و ارزش آن را دانست. 🌷 رهبر انقلاب: سرگرمی‌های روزمره زندگی نباید ما را از نورانیت و طهارت شهیدان دور کند ✏️ غفلتها و سرگرمی‌های روزمرّه‌ی زندگی، همواره با ما هست؛ باید نگذاشت این عوارض طبیعی، ما را از آن منشأ نورانیّت و طهارت (شهیدان) دور کند. با امید به کمک خداوند دانا و توانا. سیّدعلی خامنه‌ای  پنجم مهرماه ۱۴۰۳