#دیدار_باحضرت_عشق
#نریمان_پناهی
یک شب قبل از این مراسم در منزل با خودم گفتم "یا فاطمه زهرا(س) من دوست دارم یک عکسی با فرزند شما داشته باشم"، گریه ام گرفت و الان هم که دارم دوباره بازگو میگفتم این حال به من دست داده است. یک بار این توفیق را داشتم که در اوایل شروع هیأت های بیت رهبری، همراه با حاج اصغر زنجانی خدمت حضرت آقا رسیدیم و من نوحه خواندم، همه با ایشان عکس میگیرند و روضه میخوانند اما کسی ما را دعوت نمیکند. دلم شکسته بود. خوابیده بودم که یکدفعه یکی از دوستان تماس گرفت و به من گفت سریع بیا در فلان درب منتظریم. خودم را سریع رساندم که شعرا در طبقه بالای بیت نشسته بودند، تولد حضرت امیرالمومنین(ع) بود. جلسه که تمام شد همه دور حضرت آقا را گرفته بودند. عکاسی را دیدم که در بالای سکو مستقر شده و از بالا عکس میگیرد، تعجب کردم. زیرا معمولاً عکاسان یا از جلو عکس میگیرند یا از کنارهها.
حاج سعید حدادیان میخواست مرا ببرد تا با حضرت آقا زیارتی داشته باشم که شلوغیها اجازه نداد. من هم با خودم گفتم شاید حواله من نباشد. به یک باره دیدم آقای جباری اشاره کردند از این ور بیا و برو و اصلاً تعجب کردم که خود شعرا برای من کوچه باز کردند، رفتم و رسیدم پیش آقا. عمداً خودم را با زانو زدم زمین و به رهبر انقلاب گفتم من امام زمان(عج) را نمیتوانم ببینم و در مقابل شما زانو میزنم یعنی به اهل بیت(ع) احترام کردم.
حضرت آقا حال مرا پرسیدند، گفتم حضرت آقا در حق من دعا کنید و دست بر سر من بکشید. همین که حضرت آقا بر سر من دست کشیدند، از همان بالا عکاس تصویر مرا گرفته بود.
#شبتون_ولایی🌹