🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
بیا دست به آسمان ببریم و کمی دعا کنیم ؛
برای آرزوهایی که داریم ، برای حالِ خوبی که آرزو داریم و برای دردهایی که برای کشیدنشان طاقتی نداریم !
بیا دعا کنیم که آسمانِ دلِ این مردم ، میزبانِ رنگین کمانِ همدلی شود و لب هایشان همیشه بخندد ، پروانه های اعتماد ، روی گلهای دوستی بنشینند و درختانِ تحول ، جوانه بزنند .
دعا کنیم که بعد از این ، اشک ها و مشکلات را اختلاس کنند ؛ نه عدالت را ،
و به روز بودن ؛ در مسیرِ انسانیت باشد و آدم ها برای جا نماندن از قافله ، هر روز مهربان تر شوند ، نه بی انصاف تر !
دعا کنیم که کسی از راه برسد و عدالت و مهربانی و انصاف را مُد کند ،
در دوره ای که موضوعاتِ اشتباه را مُدِ روز کرده اند و آدم ها را از اصالت و انسانیتشان به دور ،
در دوره ای که هیچ چیز و هیچکس ، همان جایی که باید ، نیست !
بیا برای حالِ خوبِ جهانمان کمی دعا کنیم که خدا آماده است برای شنیدن ،
جهان آماده است برای تغییر و انرژی های خوب ، آماده اند برای معجزه ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
ابرگروه پاسداران کمیته درناجا ⬇️
http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5
اهداف💥⬇️
اجرای فرامین رهبری حفظ دستاوردهای انقلاب پاسداری از خون شهدا ؛دفاع از نظام و دفاع از مردم ؛حفظ تمامیت ارضی کشور...
https://eitaa.com/comiete
کانال پاسداران کمیته درناجا ⬆️
جهت ارتباط ↙️
@sharafoddin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاییز ، رسالتش یادآوریِ خاطره هاست . آدم را پرت می کند وسطِ خاطراتِ خیلی دور .
کنارِ آدم هایی که نیستند ، میانِ خانه ای که نیست و حال و هوایی که تکرار نخواهد شد .
یادش بخیر ! خانه ی قدیمیِ مادربزرگ
و آن حوضِ آبیِ وسط حیاط ...
تخت چوبیِ کهنه ای که تویِ ایوانش بود و هر شب روی آن دراز می کشیدیم ، آسمانِ بی نقاب و پرستاره را تماشا می کردیم و غرق در تخیلاتِ کودکانه مان می شدیم .
دلم برایِ خواب هایِ بی دغدغه ی خانه ی مادربزرگم تنگ شده ، برایِ صبح هایی که پنجره ی چوبیِ اتاق باز می شد و با هیاهویِ گنجشک ها بیدار می شدیم و با نسیمی خنک و روح نواز ، خواب از سرمان می پرید ...
مادربزرگم عادت داشت هر روز صبحِ خیلی زود ، حیاطِ خانه را آب پاشی کند و من می مردم از بویِ تندِ کاهگلی که فضای خانه را پر می کرد ، من می مردم برایِ قربان صدقه و بوسه هایِ صبح بخیرِ مادربزرگ !
دلم برایِ کودکی ام و صفایِ آن خانه ی قدیمی ،
دلم برایِ مادربزرگم تنگ شده .
کاش آدم هایِ خوبِ زندگی ، همیشگی بودند .
کاش ما ، بزرگ نمی شدیم ،
کاش تویِ همان دوران ، در دلِ همان سادگی ها ؛
جا مانده بودیم .
#نرگس_صرافیان_طوفان
گفتم ببین! هرچیز که باید، اتفاق میافتد
و هر چیز که نباید، نمیافتد،
تو آرام باش و به افتادهها و نیفتادهها
فکر نکن.
گفت: خب من هم به قدر توانم
دست و پایی بزنم. گفتم ببین!
گاهی دست و پا زدن، بیشتر از ثابت ماندن، غرقت میکند.
گفت: خب بدون واکنش بمانم، مردم هرچه دلشان خواست میگویند و هرجور دلشان خواست میبرند و هرجور دلشان خواست میدوزند.
گفتم ببین! مردم اول و آخر، حرفشان را میزنند، قبایشان را میبرند و طبق میلشان میدوزند و آخر کار، این قبا به پیکر خودشان است که زار میزند، تو را چه باک؟ زندگیات را بکن و کاری به کار حرفهایشان نداشته باش.
گفت: خب، حرفهایشان آزارم میدهد. گفتم ببین! اگر تو هم بخواهی دنبال این بحثهای بیاساس را بگیری، شبیه همین مردم میشوی عزیز، اگر تو هم به مسائل بیهدف اهمیت بدهی، میشوی یکی از همانهایی که قبا به دست گرفته و به میل خودش بریده و دوخته و آخر کار، بلاتکلیف مانده...
با آرامشی نداشته، عمری به باد رفته و ذهنی بههم ریخته!
آرام باش و زندگیات را بکن و کاری به کار دست به قباها نداشته باش،
آنها از یک جایی به بعد عادت کردند، تو عادت نکن...
#نرگس_صرافیان_طوفان
♻️🌼♻️🌼♻️🌼♻️🌼♻️
💦گروه پاسداران کمیته درناجا ↙️
http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5
کانال پاسداران کمیته درناجا ⬇️
https://eitaa.com/comiete
مدیر↙️
@Tayi_916
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاییز ، رسالتش یادآوریِ خاطره هاست . آدم را پرت می کند وسطِ خاطراتِ خیلی دور .
کنارِ آدم هایی که نیستند ، میانِ خانه ای که نیست و حال و هوایی که تکرار نخواهد شد .
یادش بخیر ! خانه ی قدیمیِ مادربزرگ
و آن حوضِ آبیِ وسط حیاط ...
تخت چوبیِ کهنه ای که تویِ ایوانش بود و هر شب روی آن دراز می کشیدیم ، آسمانِ بی نقاب و پرستاره را تماشا می کردیم و غرق در تخیلاتِ کودکانه مان می شدیم .
دلم برایِ خواب هایِ بی دغدغه ی خانه ی مادربزرگم تنگ شده ، برایِ صبح هایی که پنجره ی چوبیِ اتاق باز می شد و با هیاهویِ گنجشک ها بیدار می شدیم و با نسیمی خنک و روح نواز ، خواب از سرمان می پرید ...
مادربزرگم عادت داشت هر روز صبحِ خیلی زود ، حیاطِ خانه را آب پاشی کند و من می مردم از بویِ تندِ کاهگلی که فضای خانه را پر می کرد ، من می مردم برایِ قربان صدقه و بوسه هایِ صبح بخیرِ مادربزرگ !
دلم برایِ کودکی ام و صفایِ آن خانه ی قدیمی ،
دلم برایِ مادربزرگم تنگ شده .
کاش آدم هایِ خوبِ زندگی ، همیشگی بودند .
کاش ما ، بزرگ نمی شدیم ،
کاش تویِ همان دوران ،
در دلِ همان سادگی ها ؛
جا مانده بودیم .
#نرگس_صرافیان_طوفان
گروه پاسداران کمیته درناجا ↙️
http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
https://eitaa.com/comiete
کانال پاسداران کمیته درناجا⬆️
مدیر↙️
@Tayi_916
نوروز هم تمام شد ...
ما ماندیم و سالی جدید، سالی که قرار
گذاشته ایم سال خوبی باشد !
سالی که به خودمان قول داده ایم خوب بسازیمش، حتی اگر زمین و زمانه سخت بگیرد، حتی اگر ویروسها کمر به نابودیمان بسته باشند.
بیایید با هم عهد کنیم که امسال را به جز مهربانی و لبخند، چیزی برای دلهای خستهی هم نداشته باشیم .
نسل ما، همدلی میخواهد، همراهی میخواهد ، امید میخواهد .
کمی همدل باشیم و برای دل و جان یکدیگر، نویدبخش اتفاقات خوب ...
شاید دنیا دلش خواسته باز هم سخت بگیرد،
این من و توییم که نباید خودمان را از فرصتِ لبخند، از فرصت ساختن و کنار هم بودن محروم کنیم.
این من و توییم که نباید به بهانه ی تقدیر، زانوی سرد غم ها را بغل بگیریم.
میتوان ساده هم شاد بود، حتی با یک گل، حتی با لبخند معصومانهی یک کودک، حتی با شنیدنِ صدای نفس های عزیزانی که کنار مهربانی شان نفس میکشیم.
بیایید برای شادی و سلامتی هم دعا کنیم، آرزو کنیم، کمک کنیم.
شاید خدا دید، به انسانیت امیدوار شد؛ دستِ اتفاقات بد را گرفت و از سرزمین ما دورشان کرد.
شاید دوباره مثل نیاکانمان خوشبخت شدیم.
من ایمان دارم؛ اگر ما اراده کنیم، همه چیز درست خواهد شد، همهاش بستگی دارد به خودمان.
من دارم چراغ ذهن و جان این مردم را میبینم که دانه دانه شبهای سیاهمان را روشن میکند.
دل من هم روشن است ؛
امسال، سال خوبی خواهد بود ... 🌱
#نرگس_صرافیان_طوفان
http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5
ابر گروه پاسداران کمیته درناجا ⬆️
https://eitaa.com/comiete
کانال پاسداران کمیته درناجا⬆️
مدیر↙️
@Tayi_916
شاید کسی فقط میخواهد شنیدهشود، بشنوید.
شاید کسی فقط میخواهد دیدهشود، ببینید.
شاید کسی فقط میخواهد در آغوش گرفتهشود، در آغوش بگیرید.
شاید کسی فقط میخواهد دوست داشتهشود، دوست بدارید.
ببینید و بشنوید و دوست بدارید و در آغوش بگیرید آدمها را. شاید تسکین بزرگترین حفره و رنج زندگیشان، همین باشد.
زندگی پلیست روی پرتگاهی عمیق. با محبت و لبخندی، آنان که به کنارهی میلهها رسیده و به عمق سکوت پرتگاه خیره ماندهاند را به میانهی پل بازگردانیم.
مراقب همدیگر باشیم، هیچکس نمیداند در دل آدمی که همینلحظه دارد میخندد و حالش خوب به نظر میرسد چه غوغایی برپاست.
#نرگس_صرافیان_طوفان
❇️🌼❇️🌼❇️🌼❇️
آرامش از کجا شروع میشود؟ همینکه ببینی و بشنوی پشت سرت چه میگویند و اهمیت ندهی، همینکه قضاوتت کنند و بگذری، همین که دلخورت کنند و به حال خودشان بگذاری و متوقف نشوی و عبور کنی...
آرامش از کجا شروع میشود؟ همین که به دنبال اهدافت بروی، اما خودت را آزار ندهی، گاهی بایستی و نفسی تازه کنی و دوباره به سمت هدفهات حرکت کنی.
همین که بیتوقع دوست بداری و بیتوقع مهربان باشی و بی چشمداشتی خوبی کنی، همین که انتظاری از هیچکسی جز خودت نداشتهباشی و فقط برای آرامش روانت کنار آدمها باشی...
آرامش از کجا شروع میشود؟ همین که سنجیده تصمیم بگیری و در تصمیماتت قاطع باشی و به هر بادی نچرخی و به هر کلامی مردد نشوی و تغییر مسیر ندهی، همین که برای خوب بودن حالت و برای موفق شدنت مصمم باشی و در هر تصمیم و رفتار و اظهار نظری، قبل از هرچیزی، آرامش خودت را در نظر بگیری...
آدمهای آرام، تلاش میکنند و موفق میشوند، اما هر کجای مسیر که خسته شدند، بدون در نظر گرفتن زمان و مکان و نگاهها، میزنند کناری و خستگی در میکنند. آدمهای آرام شاید دیرتر برسند، اما همیشه و در هر حالی، از زندگی لذت میبرند.
آرامش از کجا شروع میشود؟ از همانجا که هیچ چیز را سخت نمیگیری و راحت لبخند میزنی و راحت میبخشی و راحت عبور میکنی.
آرامش از کجا شروع میشود؟ از همینجا که تو تصمیم میگیری بعد از این، هرچیز هم که پیش آمد، آرام باشی و در کمال خونسردی، زندگیات را بکنی.
#نرگس_صرافیان_طوفان