دانش حیاتی
آیا مغز یک کامپیوتر پیچیده است و با ذهن و آگاهی یکی است؟ دونالد هافمن پاسخ میدهد / از کانال استاد م
به نام خدای حکیم
#مقاله
✍ همگرایی نهایی فلسفهٔ ذهن معاصر با علم النفس حکمای متأله
#فلسفه_ذهن برای من به عنوان دانشجوی رشته #فلسفه_اسلامی رشته بسیار جالبی است. بله، شاخههای مختلف #فلسفه از آن حیث که به موضوعات بنیادین میپردازند مثل ماهیت کلی انواع موجودات از جمله انسان، و مبدأ و علل و غایت وجود، سزاوار است که علم اعلی و اشرف لقب گیرد. پس جذابیت فلسفه جذابیتی ذاتی است.
فلسفه ذهن هم به خصوص به دنبال پاسخ به سؤالات در خصوص ماهیت آگاهی، ذهن و افعال ذهنی انسان و ارتباطشان با مغز و بدن است. پرسش از ذهن و آگاهی چون به پرسش ذات انسان بر میگردد بیتردید پرسشی بسیار مهم و سرنوشتساز است، فلذا اگر انتظار تغییر و تحولی عمیق در ساحت فرهنگ و معرفت بشری داشته باشیم باید چشممان به تحقیقات فلسفه ذهن باشد. با این حال صورت کلیتر عمدهی پرسشهای فلسفه ذهن معاصر قدمتی به تاریخ فلسفه دارد. پرسشها از ماهیت ذهن و قوای ادراکی انسان مورد اهتمام فلاسفه مسلمان بوده است. من برخی بصیرتهای عمیق که فلاسفه مسلمان با برهانهای عقلی و درونبینانه در خصوص ماهیت ذهن یا «#نفس» انسان به دست دادهاند، از جمله تجرد ذاتی نفس از ماده، را آنچنان واضح یافتم که در دوام اعتبار آنها در برابر هر نوع شکاکیت برخاسته از علوم مدرن ایمان راسخ داشتم.
از این حیث طبیعتاً از مباحث فلسفه ذهن معاصر، انتظار بصیرت بنیادین جدیدی نداشتم. در سالیان اخیر که به تدریج با مباحث فلسفه ذهن معاصر آشنا شدم، این انتظار کاملاً به قوت خود باقی مانده است! شاهدم که تمام تقلاهای #مادیون جدید (فیزیکالیستها) از #فلاسفه ذهن معاصر، برای اثبات یگانگی ذهن با بدن یا وابستگی اولی به دومی ناکام مانده است! نه شور و شعف دانشمندان طبیعی مدرن نسبت به یافتههای #چارلز_داروین در خصوص نقش انتخاب طبیعی در تنوع انواع زنده و نه شعف و امید آنها پس از اختراع رایانهها به تمثیل محاسباتی/رایانهای برای توضیح آگاهی و ذهن انسان، قادر به نقض بصیرتهای فلسفی کهن فلاسفه کلاسیک و مسلمان در خصوص غیریت هستیشناختی نفس و بدن نبوده است، و تنها زمان نیاز بود تا تلاشهای فکری فلسفه ذهن معاصر آن بصیرتهای کهن که جزء مسلمات فلسفه کلاسیک و اسلامی بوده را تصدیق کند. در ویدیوی بالا از کانال بسیار غنی استاد مهدی همازاده، دونالد هافمن روانشناس شناختی امریکایی از بیکفایتی نظریه محاسباتی ذهن برای توضیح آگاهی میگوید.
لذا، طبق آموختههای من، باید اصل تجرد نفس از بدن را مفروض گرفت، و برای شناخت ماهیت تفصیلی نفس به تحقیقات از پدیدههای #فراعادی (paranormal) مثل تجربههای عرفانی، نزدیک به مرگ، خروج از کالبد و دیگر تجارب آگاهی در حالات خاص و خلسه (مانند حالات هیپنوتیک)، تلپاتی و شفاء با ایمان و کرامات اهتمام ورزید و برای استنتاجهای نظری نیز سنت #عرفان_نظری در جهان اسلام را جداً مورد عنایت قرار داد.
@criticalknowledge