eitaa logo
اَرتِش سایبِرے اِمامْ هادے عَلیه اَلْسلام
185 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
8هزار ویدیو
66 فایل
کانالی با موضوعات متنوع سیاسی، انقلابی، مذهبی، فرهنگی و ... . 📌 هدف : روشنگری 📱 وبلاگ: cyberi20.blogfa.com 📱اینستاگرام: instagram.com/cyberi20 📱توئییتر: twitter.com/cyberi20 📱تلگرام: t.me/cyberi20 📞ارتباط با ما: @soldierirani
مشاهده در ایتا
دانلود
💢چگونگی تقسیم_کارها میان امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) ✅علی(ع) و زهرای مرضیه (س) پس از آنکه با هم ازدواج کردند و مشترک تشکیل دادند، ترتیب و تقسیم کارهای خانه را به نظر و رسول اکرم(ص) واگذاشتند، به آن حضرت گفتند: «یا رسول الله ما داریم ترتیب و تقسیم کارهای خانه با نظر شما باشد». ✅پیامبر(ص) کارهای خانه را به عهده علی(ع) و کارهای داخلی را به عهده زهرای مرضیه(س) گذاشت. علی(ع) و زهرا(س) از اینکه نظر رسول خدا(ص) را در زندگی خصوصی خود دخالت دادند و رسول خدا(ص) با مهربانی و خاص از پیشنهاد آنها استقبال کرد و نظر داد، راضی و خرسند بودند. ✅مخصوصا زهرای مرضیه(س) از اینکه رسول خدا(ص) او را از کار بیرون معاف کرد خیلی اظهار می‌کرد، می‌گفت: «یک دنیا خوشحال شدم که رسول خدا(ص) مرا از سروکار پیدا کردن با مردان کرده است». 📚داستان راستان، ج۲ @cyberi20
📝لطفا یک دقیقه وقت بذارید و بخونید👇 🔹در بلندترین شب سال، هستند خانواده های بی بضاعتی که به نان شبشان محتاج اند... مبادا با تشریفات مسخره و بریز و بپاش ها و و خوشگذرانی های الکی، یادمان برود برادران و خواهران مسلمانی را که صورتشان را با سیلی سرخ میکنند... 🔺از خدا بخواهیم که به ما توفیق دهد تا مرهم دردهایشان باشیم و دستان سرد و خالی آنها را با و کمک رسانی خودمان گرم کنیم... ✅بیایید دست به دست هم بدهیم و کار فرهنگی کنیم و زشتی و نجاست و را با هر عنوانی که باشد از فرهنگ پاک ایرانی اسلامی برداریم 👌 یلداتون پیشاپیش مبارک🌹 اگر موافق هستید، این پیام رو تا میتونید منتشر کنید🌺 @cyberi20
⭕️ مردِ صابون بود، نه مردِ صاحب‌الزمان! 🔻 دکان‌دار بود. سدر و کافور و صابون و عطر و... می‌فروخت. مدت‌ها بود که در زندگی‌اش یک جریانی پیدا کرده بود که به تاب‌وتبش انداخته بود. تا اینکه آن روز متوجه شد دو نفری که در مغازه‌اش هستند، راه ارتباطی به حضرت دارند. به التماس افتاد برای همراهی با آن‌ها. با اصرار، همراهشان شد. رسیدند به رودخانه‌ای پرآب که آن دو راحت پا بر آب گذاشتند. ماند او حیران و ترسان. گفتندش: نام امام را ببر و بگذر. نام امام را برد و پا بر آب گذاشت. میان راه، باران گرفت و مرد از خیال امام بیرون آمد و دل‌نگران صابون‌هایش شد که زیر باران مانده بود. رویش به سمت امام بود و دل و فکرش رفت روی پشت بام؛ پیش صابون‌ها؛ که پایش در آب فرو رفت... از دیار و یاد یار جا ماند و به قول آن عزیز: مردِ صابون بود، نه مردِ ! 📚 برگرفته از کتاب 📖 ص ۴۸ 👤 🙏 @cyberi20
💠حجت الاسلام والمسلمین شجاعی: 🔻اگه اهل رِفق ومدارا بامردم نیستی، 🔻اگه دلت برای مشکلات دیگران،شور نمیزنه، 🔻اگه دلت برای محبت دیگران جانداره، یعنی نمازت،قدرت پرواز نداره! به دادِخودت برس . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @cyberi20