❣مهریه ما يك جلد كلام الله مجيد بود و يك سكه طلا ❣
💓 سكه را بعد عقد بخشیدم...
📖 اما آن يك جلد قرآن را محمد بعد از ازدواج خريد و صفحه اولش اينطور نوشت:
💕 "اميدم به اينست كه اين كتاب اساس حركت مشترك ما باشد و نه چيز ديگر،كه همه چيز فنا پذير است جز اين كتاب" 💕
🌷حالا هر چند وقت يكبار كه خستگي بر من غلبه ميكند
اين نوشته ها را ميخوانم و آرام ميگيرم.
🌹 همسر #شهيد_محمد_جهان_آرا 🌹
🌸 پیامبر اکرم (صلیالله علیه و اله ) :
💐 اسلام داشتن همسر را بعد از دین ،
بالاترین نعمت و سودمندی برای مومن
می داند...
📒 وسائل شیعه ج۲۰
#ازدواج_آسان
🖤@dadashebrahim2🖤
🔴 فرمانده اطلاعات عملیات لشکر فاطمیون بود که اسیر داعش میشود، داعشیها متوجه میشوند یکی از فرماندهان ارشد فاطمیون است، برای تضعیف روحیه همرزمانش بیسیماش را روشن میکنند در حالی که تمام رزمندگان لشکر فاطمیون صدای بیسیم را میشنیدند داعشیها به وی میگویند اگر به اهلبیت لعن و توهین کنی تو را آزاد میکنیم و او برعکس لبیک یاعلی و لبیک یا زینب میگوید و داعشیها او را زنده زنده ذبح میکنند و همهی دوستانش صدایش را تا لحظهی بریده شدن سرش میشنوند
🔹️ او کسی نبود جز شهید رضا اسماعیلی
═══✼❉❉✼═══┅
@dadashebrahim2
🌷🕊🍃
نگاه هایت؛
گاهی نگران است...
گاهی ناراحت!
شاید هم دلگیر...
اما هر چه هست
هیچگاه سایه چشمهایت را
از سرم برندار...
#شهید_ابراهیم_هادی💔🥀
@dadashebrahim2
‹بسمالربشھداوصدیقین🌿.!›
میگفت :
جوریزندگیڪنکہهرڪیدیدتبگھ؛
توزمینینیستیحتماشھیدمیشی🖐🏿'
https://eitaa.com/joinchat/1085079789Cb15fdac39e
#سلامبرابراهیم
#لبیک_یا_خامنه_ای
بستھایمعھدڪهدرراهشھیدانباشیم . .♥️
- چنلزیرسایھخانوادهشھیدسجادفراهانے:)
1_1252760152.mp3
5.58M
اذان باصدای ملکوتی شهید ابراهیم هادی
@dadashebrahim2
✍ای شقایق های آتش گرفته
دل خونین ما شقایقی است
که داغ شهادت
شمارابرخوددارد
آیا آن روز نیز خواهد رسید
که بلبلی دیگر در وصف ما
سرود شهادت بسراید؟
برادر شهیدم برای ما دعا کن که
زمین گیر این دنیای فانی نشویم 😔💔
#شهید_ابراهیم_هادی
#برادر_شهیدم...♥️🦋
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــ
#هادـی_دلها #قهرمان_مـن
┏━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┓
「⃢🦋➺@dadashebrahim2
┗━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┛
#داستان_زیبا👌
یه بنده خدایی دختر کوچیک داشت دخترش مریض بود.....بچه فلج بود💔
همه گفتن نبرش اونجا....
گفت:نه!میبرم اونجا خود حضرت رقیه(س)شفاش میده😔
بردش دمشق حرم بی بی،
خادم های حرم میگن هر روز بچه به بغل میومد زیارت😭
بعد چند روز میبینند اومده اما بچه باهاش نیست😱
باباهه داد میزنه😞میگه:
کی گفته تو جواب میدی...💔):
کی گفته تو شفا میدی....🥀):
من پاشدم اومدم حرمت..
همه گفتن نبرش...):
گفتم نه!😭رقیه(س)دخترمو شفا میده....😔💔):
الان بلیط گرفتم امروز دارم بر می گردم،آخه با چه رویی برگردم؟....💔):
__
برگشت هتل...
دید دخترش داره دور اتاق میدوه و گریه می کنه...😭
بچه ای که فلج بوده....):
دختره به باباش میگه:چرا منو ول کردی رفتی؟....😞):
باباهه میگه:تو چطور میتونی راه بری؟
دخترش میگه:تو که رفتی تنها شدم
ترسیدم☹️
خیلی گریه کردم😭
یهو یه دخترکوچولو اومد....):
گفت:چیشده؟
گفتم:بابام رفته...💔تنهام😟می ترسم...):
گفت:بابات الان میاد.بیا تا اون موقع باهم بازی کنیم☺️
گفتم:من فلجم....😔):
گفت:عیبی نداره بیا😇
دیدم می تونم راه برم😳باهم بازی کردیم....😍):
قبل اینکه تو بیای
گفت:بابات داره میاد....من دارم میرم
ولی به بابات بگو دیگه سرم داد نزنه...💔):
کسی سر بچه یتیم داد نمی زنه
ناراحتبود،بهشگفتممحمدحسین
چراناراحتۍ؟
گفت:خیلۍجامعہخرابشده آدم بہ گناه مۍافته.
رفیقش گفت: خدا توبہ رو براۍ همین گذاشته.
وگفتہ کہ من گناهاتون رو میبخشم.
محمد حسین قانع نشد و گفت:
وقتۍ یہ قطره جوهر مۍافتہ
روآینہ، شاید دستمال بردارۍ
و قطره رو پاڪ کنۍ،ولۍ آینہ کدرمیشه.💚
شهیدمحمدحسین محمدخانۍ🌱
#کلام_شهید.
#فاطمیه
@dadashebrahim2