eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
65 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟امروز، بهترین روز من است...🌟 ‍ ● ابراهیم همیشه در کار خیر پیش قدم بود. دوست داشت از صبح تا شب مشغول کار برای رضای خدا باشد. دفترچه ای داشت که برنامه ها و کارهایش را داخل آن مینوشت. ● روزی که خیلی برای خدا کار انجام میداد، بیشتر از روزهای قبل خوشحال بود. ● یادم هست یکبار به من گفت: «امروز بهترین روز من است، چون خدا توفیق داد و توانستم گره از کار چندین بنده خدا وا کنم.» 📙سلام بر ابراهیم۲ @dadashebrahim2
میگه  وقتی ازت میپرسن خوبی؟ بگو الحمدلله حتى اگه خوب نبودی بذار خدا توی عرش پزتو بده پیش فرشته ها بگه اینه بنده ی من، حتى وقتی غرق شده یِ محک زدن هاست پس الحمدلله برای همین لایق " تسلیم و رضاء"  بودن هاست @dadashebrahim2
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
تاحالا به این فکر کردیم ابراهیم هادی چیکار کرد که اینقدر عزیز شد #ماه_رجب #لبیک_یا_خامنه_ای @dadash
• گمنامے! تَنها‌بَرای"شُہَــدا"‌نیست مےتُونی‌زِندھ‌باشۍ‌و سَرباز‌‌ِحَضرَت‌ِزَهرا‌ ۜ باشے! اما‌یہ‌شرط‌دارھ!؛ باید‌فقط‌برای‌ ... "خدا"کار‌کنی نہ‌ریا • !•• ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ .🦋『 @dadashebrahim2
امشب اول ماه رجب است هر کس ده نفر را با خبر کند تمام گناهانش بخشیده میشود.رسول خدا صلی علیه آله. دوستان امشب هركس دعا كنه قبول ميشه چون كه امشب ماه خانه خدا رو طواف ميكنه اين پيام روبه همه إرسال كن هيچ كس رو محروم نكن از اين دعا «ربى من كل ذنب واتوب الیک»امشب ماه عمود بر کعبه میشه. التماس دعا امشب تلاوت آيه29و30سوره فاطر باعث نزول بركت است. شما هم مثل من برای دوستاتون ارسال کنید.بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيم إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ ﴿٢٩﴾لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَیَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ( ۳۰)سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين حضرت محمد(ص) فرمودند هر کسی این دعا را بین مردم پخش کند گرفتاریهایش حل شود... فقط امشب. @dadashebrahim2
کمتر از چند لحظه به آغاز مانده، به بارش ویژه‌ی ابر مهربانی خدا! برای ورود به این بزم آماده ایم یا نه؟ ※ برای بالا گرفتن پیمانه‌ها و پُر کردن آنها، ※ برای نزدیک شدنی که پر از شرمساری است اما اشتیاقی قدمهایت را به جلو می‌راند! ※ برای از نو شروع شدن، ※ برای از نو عاشق شدن، ※ برای از نو عاشق تر شدن، ※ برای عزم دوباره، ※ برای خسته نشدن و ادامه دادن... ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ 🆔@dadashebrahim2 .┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ ‌
10.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👏👏👏🌹🌹🌹🌹👏👏👏 🌈💐چه نوری از بالا ظاهر شد 💐👏شب محمدِ باقر شد ❤️(ع) ❤️ 👏👏 🎥 مولودی زیبا محمدرضا طاهری ❤️ و آخرش 🎊❣️🌈 🌹
دفترچھ‌ای‌داشت‌کہ ‌برنامه‌و‌کارهایش‌را‌داخل‌آن‌می‌نوشت✍🏻 . روزۍ‌که‌خیلی‌کار‌برای‌خدا‌انجام‌می‌داد بیشتر‌ازروزهای‌قبل‌خوشحال‌بود‌ . یادم‌هست‌یک‌بار‌گفت : امروز‌بهترین‌روزِ‌من‌است! چون‌خدا‌توفیق‌داد‌توانستم گره‌ازڪارچندین‌بنده‌خدا‌بازڪنم‌ :) - شھیدابراهیم‌هادۍ @ekip_basijia
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
#قسمت_هشتم🌱 #ساک‌از_دستش_افتاد داخل ترمینال، زن از اتوبوس پیاده شد. ساکش را برداشت و وارد خیابان س
🌱 زخم موسی که خوب شد و برگشت جبهه، به دارعلی گفت: _پدر مجرد! کی بریم خواستگاری؟ دارعلی تند شد و جواب داد: _مگه خواهرت ترش کرده ... چرا آخه دست از سر کچل من بر نمی‌داری؟ گفت: _اول جونم رو نجات دادی، دوم یه نظر حلاله، سوم نخواستی دست از سر کچلت بر‌ می‌دارم. ناچار برای بستن موسی،گفت: _باشه، ولی من تو زن گرفتن سخت گیرم! موسی دستش را جلو آورد ، گفت: _پس بزن قدش! دار علی با تردید دست جلو برد، گفت: _ به شرطی که دیگه نگی پدر مجرد!! برای مرخصی که به شهر رفتند؛ موسی دست دارعلی را گرفت برد خانه. دارعلی دلشوره داشت و دنبال بهونه ای بود برای فرار. با خود گفت:《یه نگاهی می‌اندازم، می‌گم نپسندیدم.》 نرگس سینی چای را که آورد، تا نگاه دارعلی به قاب صورت نرگس افتاد، زبانش بند آمد و قند توی دلش آب شد. همان روز همه چیز جفت و جور شد و قرار بعله برون گذاشته شد، برای عصر جمعه. صبح جمعه تلفن خانه دار علی زنگ خورد. گوشی را برداشت از جبهه پیغام دادند: _خودت رو برسون، عروسی نزدیکه! خبر کردن موسی هم با خودت ! دارعلی عصر بدون اطلاع دادن به موسی، سوار اتوبوس تعاونی جنوب شد و خودش را رساند جبهه. ظهر توی خاکریز، دستی روی شانه‌اش نشست. صورت که برگرداند موسی را دید! _پدر مجرد! تنهایی اومدی عروسی؟ @dadashebrahim2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا