eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
65 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
شب شانزدهم بهمن ماه ۱۳۶۱، در چنین شبی، شهید ابراهیم هادی و رزمندگان گردان کمیل با هم عهد بستند که یکدیگر را در روز قیامت شفاعت کنند ۶ روز بعد ابراهیم هادی به شهادت رسید روحشان شاد. 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 - @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
1_3216018397.mp3
2.01M
🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 - @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
و چه مادران چشم انتظاری که حتی در برف و بوران به هوای در آغوش کشیدن پاره ای از پیکر فرزندشان آمدند و دست خالی برگشتند... 😔🥀 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 - @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
به نام خدا 💚 ⭕️ جهت اجرای طرح توزیع کیک و چایی 🍪☕️ این طرح روز ۲۲بهمن مصادف با سالگرد شهادت علمدار کمیل؛شهید ابراهیم هادی اجرا میشود🙂 از تمامی خیرین محترم خواهشمندم مارا در اجرای این طرح جهادی_فرهنگی که در راستای افزایش شناخت مردم شریف کشورمان خصوصا قشر جوان و نوجوان با شخصیت این شهید بزرگوار می باشد یاری فرمایید🙏🌺 ☘روزگارتان سبز و پر توفیق☘
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
خیرین بسم الله🌹 @Information59Admin
همراه های داداش ابراهیم، درحد توان و ارادتتون ب داداش ابراهیم در این طرح شرکت کنید تا پیش شهدا رو سفید بشیم🙏🌺 یاعلی رفقا ببینیم چیکار میکنید بامعرفت ها😊
شبی باشهدا نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!بگیرش ... دزد ... دزد! بعد هم سریع دویدم دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد.. تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ... دزد کریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم. ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدارا شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد راوی: عباس هادی 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا