eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
65 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
-🌷🕊- ساعت دو نیمه شب بود من و چند جوان دیگر با ابراهیم روی پله های مسجد نشسته بودیم. ابراهیم یکباره از چا پرید و به سمت ابتدای خیابان مجاور رفت نشست و دستش را توی جوی آب کرد و چیزی را در آورد. با تعجب از او پرسیدم که چه شده؟ گفت یک پیت حلبی توی جوی افتاده بود و همین طور که در جوی حرکت می کرد سر و صدا ایجاد می کرد ممکن بود صدایش همسایه هایی که خواب هستند را اذیت کند. ؛ 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
مگر نمیگویند شهدا زنده اند ؟ زنده ها میبینند و میشنوند ! زنده ها جواب میدهند ! من با ابـراهـیـم هـادی کار دارم !😭 ابراهیم موبایل نداشت ، اما بی سیم که داشت ! ابـراهـیـم ! اگر صدای مرا میشنوی ، کمک ! من و بچه ها گیر افتادیم در تله ی دشمن! تلفن همراه من کار نمیکند بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه بیسیم نداشت تا با تو تماس بگیرم گفتم میخواهم با بیسیم شما تماس بگیرم گفتند اندرویدهای شما را چه به بیسیم شهدا ! اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید صدایم را به تو برسانم اگر میشنوی ما گیر افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم هیکل تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟ تا چشم و دل دختری را آب نکنی ! اینجا کُشتی میگیریم تا دیده شویم لاک میزنیم تا لایک بخوریم تو حتما راهش را بلدی که به این پیچ ها خندیدی و دنیارا پیچاندی!😭 و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم ! ابـراهـیـم! اگر صدایم را میشنوی، دوباره اذانی بگو تا ماهم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند راه را پیداکنیم .. راه را گم کردیم که به عشق سیب زمینی های سرخ کرده ی مک دونالد آنقدر ذوق زده شدیم و پای کوبی کردیم تا آقــا گـفـت لـطـفـا متـانتـتان را حـفـظ کنـید !😔 اگر از جبهه برگشتی 💢کمی از ان غیـرت های نـاب بسیجی ها را برایمان سوغات بیاور؛ تا ماهم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم💢
🌸🌿 ❣ابراهیم همیشه می‌گفت : ⇠دشمن داره کار می‌کنه تا مهمترین مسائل در نگاه مردم تغییر کنه... مردم بی تفاوت بشوند و... اون زمانه که انقلاب از درون از بین می‌رود 🔊شما رسانه شهدا باشید 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
🕊•⸤ خوبِ‌ابراھیم ⸣ شما برترید، اگر ...🌿! ابراهیم و دوستانش در شب‌های عملیات با دست خالی به دشمن هجوم می‌بردند و با یک الله اکبر پیروز می‌شدند. آنان عظمت اسمان خود را اثبات می‌کردند. خداوند در این کلام زیبا می‌فرماید که غم و سستی به خود راه ندهید. پیروزی از آن شماست، فقط یک شرط دارد، آن هم مومن بودن است . وَ لَا تَهِنُوا وَ لَا تَحزَنُوا وَ أَنتُمُ الأعلَونَ إِن كُنتُم مَؤمِنِينَ سستی مکنید و غمگین مشوید که شما برترید ، اگر مومن باشید . [آل‌عمران آیه۱۳۹] شهید🕊 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
📖 ″برشی از خاطرات″ | ابراهیم هادی | ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
📖 ″برشی از خاطرات″ | ابراهیم هادی | ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
از وسعت لبخنـد💛 جـان می گیرد زنـدگی ، بگذار لبخنـدت حـال تمـام روزهای ما را خـوب کند...🌸 ؛ 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
خبر دارید... . هنوز که هنوز است از فاتحانه خیبر بر نگشته... . .. خبر دارید که آن دلیرمرد خطه مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت... . ..از خبری دارید... . .. بعد از اینکه یارانش را از به عقب بازگرداند دیگر کسی او را ندید... . از جوانانی که خوراک کوسه های شدند خبری دارید... . . .هنوز از صدای بچه ها می آید... . . .هنوز صدای مناجات از به گوش می رسد... . . .هنوز وصیت نامه شهدا خشک نشده؛ .... .... .. هنوز که هنوز است می ترسند از اینکه رو تنها بگذاریم... . .. و هنوز که هنوز است شهدا بند پوتینهایشان را باز نکرده اند و منتظر منتقم علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند..... 🕊داداش‌ ابࢪاهــیـــم 🕊داداش ســــــجــــاد ------»»♡🌷♡««------ @dadashebrahim2 ------»»♡🌷♡««------
دیشب حال خوشی نداشتم گذرم افتاد به خیابان شهدا 🍃 از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم خیابان هر قدمش کوچه ایی داشت 🌾 اولین کوچه به نام ؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین ,نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام اخلاص بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌾 دومین کوچه شهید ؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار مادر همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از شرم از کوچه گذشتم... 🌾 به سومین کوچه رسیدم! شهید علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: قرآن و نهج البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌾 چهارمین کوچه! شهید ... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! مطالعه کردی؟! برای بصیرت خودت چه کردی!؟ برای دفاع از ولایت!!؟همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌾 پنجمین کوچه و شهید ... صدای نجوا و مناجات شهید می آمد! صدای اشک و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌾 ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...هیبت خاصی داشت...مشغول تدریس بود!مبارزه با هوای نفس،نگهبانی دل...کم آوردم...گذشتم... 🌾 هفتمین کوچه انگار کانال بود! بله؛ شهید ...انگار مرکز کنترل دل ها بود!!هم مدارس!هم دانشگاه!هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در دنیا خطر لغزش و غفلت تهدیدشان میکرد! ایثارش را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌾 هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار شهید پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را تفحص میکردند! آنها که اهل عمل به وصیت شهدا بودند...شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ارباب... پرونده های باقیمانده روی زمین! 🌾 دیدم شهدای گمنام وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود!وساطت فایده نداشت...از حرف تا عمل!فاصله زیاد بود...دیگر پاهایم رمق نداشت!افتادم...خودم دیدم که با حالم چه کردم!تمام شد...تمام از کوچه پس کوچه های دنیا!بی شهدا،نمی توان گذشت... ❣ شهدا گاهی،نگاهی... شهدا همه را صدا میزنند ؛ اما هرکسی نمیشنود... 👣 قدم قدم....تا..ظهور 🕊داداش‌ ابࢪاهــیـــم 🕊داداش ســــــجــــاد ------»»♡🌷♡««------ @dadashebrahim2 ------»»♡🌷♡««------
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق به شهید در دلش جوانه زد. نام جهادی را انتخاب کرد.شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو گمنامی و من خودم را گم کردم🥺 دستی بالا ببر شاید خودم را پیدا کنم...🌱 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با قمقمه‌های خالی حرکت کنید نه همسر، نه مریم دونیم ساله و حتی حنانه ده‌ماهه‌اش؛ نتوانستند علی را پایبند دنیا و زرق‌وبرقش کنند.. مابقی عمرش را هم در واحدهای آموزش تخصصی س.پ.ا.ه پاسـ . داران و طرح و عملیات قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) سپری کرد، تا آنکه در عملیات بدر مصمم شد، همچون بسیـ.جیان گمنام در این عملیات شرکت کند.. ازاین‌رو، شب عملیات به نیروهای خط‌شکن لشکر ۳۱ عاشورا ملحق شد تا کنار هم رزم قدیمی‌اش، اصغر قصاب عبداللهی در عملیات شرکت کند.. علی تجلایی سرانجام در این عملیات براثر اصابت تیر به سینه‌اش به ش.هادت رسید و پیکرش تاکنون به میهن برنگشته است.. وی پیش از حرکت برای اجرای عملیات به هم‌رزمانش گفته بود: با قمقمه‌های خالی حرکت کنید، چون ما به دیدار کسی می‌رویم که تشنه ‌لب ش.هید شده است..