eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
6.4هزار ویدیو
65 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿«آقای سِپَر» ✍️به قلم طیبه فرید ابو علی را همیشه توی عکس ها و فیلم ها کنار سید دیده بودم.سر تیم فرمانده های محافظ.قیافه اش گل درشت تر از بقیه بود.حالا یا بخاطر میمیک بچه گانه اش بود و اخمی که از روی صورتش پاک نمی شد و سری که از تَه می تراشید یا بخاطر مجاورت مدامش با سید.چند سال پیش خیلی اتفاقی فهمیدم مرد جوانی که لحظه ای از دبیر کل حزب الله دور نمی شود داماد اوست.داماد جان فدائی که حتی شب عروسی اش نگذاشته بود دست سید حسن به باقلواهای توی سینی بخورد.مسبوق به سابقه بود که با سم‌ قصد ترورش را داشته باشند.توی آن شرایط دست بردار نبود.دیروز وقتی خبر شهادت سید حسن پخش شد یادم افتاد به ابو علی.عظمت شهادت رهبر عربی همه اتفاقات را تحت الشعاع خودش قرار داده بود.توی آن بلوا کی یادش می ماند.هر چه خبرها را بالا و پائین کردم خبری نبود.چند بار ابوعلی را تصور کردم که آن روز در جلسه آخر غایب باشد! یادم افتاد به شب هائی که مجبور بود مکان خواب سید را تغییر بدهد.کسی که حتی نیمه شب همراه او بود محال بود توی روشنائی روز سپر جانش نباشد. دیشب داشتم پیام‌های توی تلفنم را یکی یکی می خواندم.اصلا حواسم نبود و ماجرای او را فراموش کرده بودم. یکی از پیام ها را باز کردم عکس ابو علی بود با پیام‌زیر «ابوعلی جواد هم جزو شهداست....» یادم افتاد به صورت اخمو و چشم‌های همیشه نگرانش که مدام اطراف سید را می پائید... دیگر هیچ خطری وجود نداشت. مأموریتش تمام شده بود. آفاق۵- شهیدان زنده اند