#سلام_بر_ابراهیم شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می‌دهند ما هنوز شهادتی بی درد می‌طلبیم غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی‌دهند❤️‍🩹 #رفیق_شهیدم_دعام_کن

#سلام_بر_ابراهیم شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می‌دهند ما هنوز شهادتی بی درد می‌طلبیم غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی‌دهند❤️‍🩹 #شهید_ابراهیم_هادی #شهید_سجاد_فراهانی #رفیق_شهیدم_دعام_کن 🖤@dadashebrahim2🖤

#سلام_بر_ابراهیم هرچه امروز کشور ما دارد و هرچه در آینده به دست بیاورد به برکت خون این جوانان است...🥀 #رفیق_شهیدم_دعام_کن

#سلام_بر_ابراهیم به نام خداوند مردان جنگ دلیران، چون شیر و ببر و پلنگ به نام خداوند مردان دین ز شک رفته مردان اهل یقین #رفیق_شهیدم_دعام_کن 🤲🏻

#سلام_بر_ابراهیم با شهدا بودن سخت نیست باشهدا ماندن سخته🍂 #رفیق_شهیدم_دعام_کن🤲 @dadashebrahim2

#سلام_بر_ابراهیم از آسمان عرفان، تابنده اختری رفت وز کنج علم و ایمان، ارزنده گوهری رفت سرباز پیشتازی از خیل عشقبازان از صفحه‌ی شجاعت یکتا دلاوری رفت🌾 #رفیق_شهیدم_دعام_کن 🤲🏻

#سلام_بر_ابراهیم کوله بارى پر ز مهر انبیا دارد شهید سینه‏‌اى چون صبح صادق، باصفا دارد شهید🪷 #رفیق_شهیدم_دعام_کن 🤲🏻

#سلام_بر_ابراهیم شهادت؛ عشق به وصال محبوب و معشوق در زیباترین شکل است.💞 #رفیق_شهیدم_دعام_کن #لبیک_یا_خامنه_ای 🖤@dadashebrahim2🖤

#سلام_بر_ابراهیم آنانکه به هزاران دلیل زندگی می کنند نمی توانند به یک دلیل بمیرند و آنانکه به یک دلیل زندگی می کنند با همان دلیل نیز می میرند🌾 #رفیق_شهیدم_دعام_کن #سلام_بر_ابراهیم #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #سپاه @dadashbrahim2

#سلام_بر_ابراهیم سرباز پیشتازی از خیل عشقبازان از صفحه‌ی شجاعت یکتا دلاوری رفت...🦋 #رفیق_شهیدم_دعام_کن🤲🏻🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---

#سلام_بر_ابراهیم ✵هر طرف که می‌نگری شهیدی را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می‌کنی؟ سنگین است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می‌کنی که در وجودت چیزی در هم می‌ریزد! #رفیق_شهیدم_دعام_کن🤲🏻

#سلام_بر_ابراهیم🕊 #متن_خاطره 🌷 بچـه‌هـای محـل مشغـول بازی بودند که ابراهیـم وارد کوچه شد. بازی آن‌قدر گرم بود که هیچ‌کس متوجه حضور ابراهیم نشد. یکی از بچه‌ها، توپ را محکم به طرف دروازه شوت کرد؛ اما به جای اینکه به تور دروازه بخورد، محکم به صورت ابراهیم خورد. بچه‌ها بی‌معطلی پا به فرار گذاشتند. با آن قد و هیکلی که ابراهیم داشت، باید هم فرار می‌کردند! صورت ابراهیم سرخِ سرخ شده بود. لحظه‌ای روی زمین نشست تا دردش آرام بگیرد. همین‌طور که نشسته بود، پلاستیک گردو را از ساک دستی‌اش درآورد؛ کنار دروازه گذاشت و داد زد: بچه‌ها کجا رفتید؟! بیایید براتون گردو آوردم. 📚 شهید ابراهیم هادی، کتــاب سلام بر ابراهیم، ص۴۰ #رفیق_شهیدم_دعام_کن 🤲🏻