eitaa logo
داداش‌ابــراهـــیـــم🇮🇷
1.5هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
7.6هزار ویدیو
70 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
راستی! هنوز مادر پیرت تو خونه منتظره... چرا اینجا خوابیدی؟ 🪴
پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو می‌کرد پرسیدم: دنبال چی می‌گردی ؟ گفت: سربند یا زهرا! گفتم: یکیش رو بردار ببند دیگه چه فرقی داره؟ گفت: نه! آخه من مادر ندارم :)!    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
برا خدا ناز کنید! شهدا برا خدا ناز می‌کردن. گناه نمی‌کردن ولی عوضش برا خدا ناز می‌کردن؛ خدا هم نازشون رو می‌خرید! حاج احمد کریمی تیر خورد، وقتی رسیدن بالا سرش، گفت: من دلم نمی‌خواد شهید بشم! با تعجب گفتن: یعنی چی نمی‌خوای شهید بشی؟! برا خدا داری ناز میکنی؟ گفت: آره، من نمی‌خوام اینجوری شهید بشم، میخوام مثل اربابم امام حسین ارباً اربا بشم... حاج احمد رفت به سمت آمبولانس، بیسیمچی هم حرکت کرد، علی آزاد پناه هم حرکت کرد، یکدفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون، دیدم حاج‌ احمد ارباً اربا شده. کل هیکل حاج احمد کریمی شد یه گونی پلاستیکی! دوست داری برا خدا ناز کنی؟ خدا هم بخرتت؟ تو بخوای معشوق باشی، خدا هم عاشقت میشه... حاج حسین یکتا
تنھـٰایۍ بـٰا گمنـٰام‌ هـٰا را بیشتراز شلوغۍ بامشھور هـٰا دوست‌ دارم...((: _هر وقت میام گلزار به این فکر میکنم که بیشتر شهدا مثل شهید آرمان علی وردی، یه روزی اینجا راه رفتن یه روزی پاتوقشون اینجا بوده اشک امونم نمی‌ده:)❤️‍🩹 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
داداش‌ابــراهـــیـــم🇮🇷
جای‌شهیدابراهیم‌هادی‌خالی‌که‌ همیشه میگفت: زیباترین‌شهادت‌رامیخواهم! یڪبارپرسیدم: شهادت‌خودش‌‌زیباس
تو چه کرده‌ای؟ ڪہ خُـــدا همه‌اٺ را براے خودش خواست و نصیب مـٰا چیزے نگذاشت! حَتیٰ نامی یـا نشانی. . .!" 🕊داداش‌ ابࢪاهــیـــم 🕊داداش ســــــجــــاد ------»»♡🌷♡««------ @dadashebrahim2 ------»»♡🌷♡««------
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸چشم به راه...🥺💔 🔸به یاد شهدای مفقود الاثر به ویژه شهید عبدالمهدی جعفربیگی . . 🔸راوی: علی زین العابدین پور
مبارزکلیپ56839851172224.mp3
زمان: حجم: 6.19M
🍀 بــیاد بــرادر شــهیدم « 🎤 حامد زمانی سعادت توی دستای اونیه که میگن توی این دنیا جوون نامه صدام وقف شهیدی که همش میگفتم تموم عزتش اینه که شهید گمنام....
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز جمعه بود پنج روز است که در هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی از هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است. امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود.. ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند. در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند. نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭 کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به بچه های باقی مانده کمیل و حنظله ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد : ابراهیم شهید شد...😭 🌷 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
2.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀🥀 شاهد خداست! و تنها او میداند ڪہ جــوانیِ شان را ، وقفِ نجابت کشورشان ڪردند. 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
18.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفت مامان یه گلایه ای بکنم؟😞 گفتم جانم...؟🥺 گفت مامان.....😔 . . روایتی از یکی از مادران شهدای مفقودالاثر راوی: علی زین العابدین پور ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
حواستان هست⁉️ این‌ها استخوان‌های آن شهیدی‌ست که پای عجل الله تعالی فرجه الشریف خود ایستاد 💥مبادا جا بمانیم .... بیاد شهدای شده 🌷 هدیه دسته گلی ازجنس نثارشان مْ 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
📌پسرم میان شهدای گمنام منتظرم است... اما دیگر توانِ رفتن ندارم 🔸یکی از مادران شهدای گمنام را دیدم، آرام در قطعه شهدا قدم می‌زد،چشمش به مزارهایی بود که بر تابلویشان پلاک آویزان بود. 🔹به عکس‌ها خیره می‌شد، زیر لب می‌گفت:«خدا را شکر... پلاک داشتی! که اگر نه، حالِ مادرت زار بود...» ▪️سال‌هاست این مادران، بی‌آن‌که بدانند مزار واقعی فرزند شهیدشان کجاست، هر هفته به بهشت زهرا می‌آیند،برای همه‌ی شهدای بی‌نام، مادری می‌کنند. ◽️با چشمانی که سال‌هاست از انتظار خشک شده، به هر عکس نگاه می‌کنند و آرام می‌پرسند:«نکند این تو باشی، پسرم؟...» □اما حالا، بعد از چهل سال دلتنگی و بی‌خبری، دیگر توان راه رفتن ندارند... خیلی‌هایشان هم، در حسرت دیدن دوباره پسرشان، چشم از دنیا بستند... ◾️ و باز هم پنج‌شنبه‌ها می‌بینی مادری خسته، ناتوان، کشیده‌کشیده راه می‌رود؛ با عصا، با تکیه بر دل داغ‌دیده‌اش، می‌آید سر مزار شهدای گمنام... ●وقتی می‌پرسی:با این جسم خسته، چرا هنوز می‌آیی؟آرام لب می‌زند:«پسرم در میان شهدای گمنام منتظرم است... اما دیگر پاهایم نمی‌کِشند...» ○مادری که خسته، عصا به‌دست، دست بر کمر،بین مزارها قدم می‌زند و با حسرت می‌گوید:«خوش به حال مادرت، شهید... خوش به حال مادرت!» 🔻یادمان نرود... امنیت امروز ما، با همان پلاک‌هایی ست که برای یک مادر بوی خون وشهادت و برای مادری دیگر رنگ غربت و دلتنگی می‌دهد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌