💜🖇♥️🖇💜🖇💜 💜🖇💜🖇💜 ♥️🖇💜 💜 (دام شیطان قسمت۱۱ 🎬 بابا بیچاره فکرمیکردبه خاطربرخوردش من اینجورشدم ,برای همین مهربان تراز قبل نازم رامیکشید.... ولی غافل از این که عامل این حالتم ,اول بیژن وبعدش اعمال خودمه... خداییش خودم خیلی وحشت کرده بودم ,اما بازهم درس نگرفتم وزنگ زدم به عامل جنایت یاهمون بیژن وبهش گفتم چی برام پیش اومده. بیژن گفت：اتفاقا این حالت نشونه ی خوبیه,یک نوع برون ریزیه,تواتصالات بعدی بهترازاین میشی,اولشه, تواستعداد مسترشدن داری هماجان... روزهای بعدی ,تلفنی با بیژن درتماس بودم.جالبه که شوره ی سرم به کلی ازبین رفته بود واین باعث شد من به کارهای بیژن اعتمادکنم. یک روز بیژن زنگ زد وگفت：هما یک جلسه توخونه ی یکی از دوستان هست که بهت افتخارمیدم بیایی,جلسه ای استثنایی هست وهرکسی را راه نمیدن ,آخه همه از مسترهای سرشناس وموفق هستند. گفتم：بابا کنترلم میکنه ,نمیگذاره بیام. گفت ：جلسه طرف صبحه ,میام دانشگاه دنبالت وتاقبل ازاینکه بابات بیاد دنبالت ,برت میگردونم. بااینکه یه کم میترسیدم اما خیلی دوست داشتم توهمچین جلسه ای باشم ومسترهای مهم راببینم. به پیشنهاد بیژن مانتو قرمزم راپوشیدم,انگاررنگ قرمز یک تقدس خاصی براشون داشت بعداز ساعتی انتظار بالاخره بیژن رسید. نشستم توماشین. بیژن دستم راگرفت وگفت قبل ازحرکت باید یک چیزی بهت بدهم. ازتو داشبرد ماشین یک جعبه ی کوچک دراورد,یه انگشتر ظریف با نگینی که شکل یک چشم روش چسپانده شده بود.به انگشترنگاه میکردی ,انگاراون چشم داشت نگاهت میکرد. انگشتررا کرد تو انگشتم وگفت اینم حلقه ی ازدواج برای همسرگلم... از انگشتره خوشم اومد,بیژن میگفت این تک چشم ,نیروهای اهریمنی را ازت دور میکنه ومن نمیدونستم که این انگشتر باعث جذب شیاطین میشه. حرکت کردیم به سمت مقصد.... #ادامه_دارد .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎

بخاطر علاقه دوستان همراه قسمت بعدی به محض دریافت ارسال شده ولی قول نمیدم فردا هم ارسالی داشته باشیم پیشنهاد اینکه لااقل دو قسمت در روز ارسال شود داده شد ان شاء الله که قبول کنند

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🍀 دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان «اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن.» خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت و دشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت، ای نگهدار دل‌های پیامبران.

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🍀 شرح دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان ♦️ مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللّهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاً لأعْدائِکَ» می‌گوید: خدایا کاری کن تا در ماه رمضان، خوبان را دوست بدارم و دشمن دشمنانت باشم. در مورد خودم، عملی که به من امید می‌دهد تا در قیامت جزو نجات‌یافتگان باشم، این است که خوبان و اشخاص با تقوا را دوست دارم و از بی‌تقوایان بیزاری می‌جویم. 🔸 اگر پسرتان بی‌تقواست و نماز نمی‌خواند، نباید او را دوست داشته باشید، حدیث است که به حقیقت ایمان نمی‌رسید، مگر آنکه نزدیک‌ترین خویشان خود را برای خدا دوست نداشته باشید، چون متدین نیست، و دورترین افراد را برای اینکه متدین است، دوست داشته باشید. حضرت امام محمدباقر علیه السلام به شخصی فرمودند: «اگر اراده کردی که بفهمی بهشتی و یا جهنمی هستی، به قلبت مراجعه کن، اگر دیدی اهل طاعت را دوست داری، اهل بهشت و اگر اهل گناه را دوست داری، اهل جهنم هستی و انسان در قیامت با کسی که او را دوست دارد، محشور می‌شود.» روایت داریم که در دوره آخرالزمان قلب مومن آب می‌شود، زیرا گناه را می‌بیند و قدرت تغییر وضع را ندارد. الان روزگاری شده است که ما نمی‌توانیم امر به معروف و نهی از منکر کنیم. هر کس که مومنی را دوست دارد، حتی اگر منحرف باشد، پس از مدتی رستگار خواهد شد. 🔸 «مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ» در این بخش از خدا می‌خواهیم تا ما را یاری رساند، برای اینکه به طریقه پیغمبر در مستحبات، دعاها و دستورات اسلام عمل کنیم، از خدا می‌خواهیم تا هر چه حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله به ما فرموده است، درباره مستحب و واجب عمل کنم و مکروهات را از خود دور و حرام را ترک کنیم

تجربه پس از مرگ 🎵جلسه نودودو #شرح_و_بررسی_کتاب_سه دقیقه‌_درقیامت #براساس واقعیت 🔺تجربه نزدیک به مرگ یک جانباز #مدافع_حرم 👤استاد امینی خواه

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ♦️سخنان جانسوز یکی از دوستان پاکدل حضرت امير المؤمنين امام علی علیه السلام بعد از شهادت آن حضرت 🔻«صعصعة بن صوحان» از آن دوستان مصفّا و پاكدل امير المؤمنين است و سخنور و خطيب هم هست‏ و در حضور اميرالمؤمنين سخنوری‌ها كرده است. 🔻همين كه حضرت را دفن كردند، در حالى كه حزن و غيظ و خشم فوق‏‌العاده‌اى در همه به وجود آمده‏ و بغض گلوى همه را فشار مى‏‌دهد و يا گريه می‌کنند، يك‏مرتبه اين صعصعه در حالى كه قلبش در يک فشار سختى بود، يک مشت خاک از قبر على عليه السلام برداشت و بر سر خود پاشيد و بعد دستش را روى قلبش گذاشت... 🔻 آن وقت شروع كرد به سخن گفتن با حضرت على عليه السلام: السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَميرَ الْمُؤْمِنينَ، لَقَدْ عِشْتَ سَعيداً وَ مِتَّ سَعيداً : تو چقدر سعادتمند زندگى كردى و چه سعادتمند از دنيا رفتى! تولد تو در خانه خدا بود و در خانه خدا هم شهيد شدى (از خانه خدا تا خانه خدا) 🔻 على جان! تو چقدر بزرگ بودى و چقدر اين مردم كوچک بودند. به خدا قسم اگر مردم برنامه تو را اجرا كرده بودند «لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ‏ »نعمتها از بالا و پايين براى آنها مى‏ جوشيد و نعمتهاى مادى و معنوى به آنها مى ‏رسيد. 🔻ولى افسوس كه مردم قدر تو را ندانستند و بجاى آنكه از دستورهاى عالى تو پيروى كنند، چه خونها به دل تو كردند و آخر تو را با اين حال و با فرق شكافته‏ روانه قبر و خاک كردند. 📚 مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ جلد ۲۳ ؛ صفحه ۱۸۱-۱۸۰- با ویرایش جزئی

بال‌های کودک‌تان را نبندید وظیفه کودک نوپای شما در زندگی به دست آوردن حس استقلال است. بنابراین به او اجازه دهید تا عروسک‌هایش را سر جایشان بگذارد، بشقابش را از روی میز بردارد و خودش لباس‌هایش را بپوشد. سپردن مسئولیت به کودکان، اعتماد به نفس آن‌ها و آسودگی خیال شما را تقویت می‌کند. سعی نکنید همه چیز را درست کنید به کودکان اجازه دهید تا راه‌حل‌های خودشان را پیدا کنند. زمانی که شما از روی محبت، کودک خود را به اشتباه کوچکش آگاه می‌کنید، بدون این‌که به سرعت آن را اصلاح کنید، به او حس اعتماد به نفس و انعطاف‌پذیری می‌دهید.