eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
780 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
9.6هزار ویدیو
335 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️إنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ من غم و اندوهم را تنها به خدا می‌گویم (و شکایت نزد او می‌برم) 🔅سوره یوسف ۸۶ گریه‌های پای مزارش... شِکوه‌های که با بند بند وجودت میخواند صبری که هیچ وقت تکان نخورد حالا بايد در این شب کاسه‌ی آبی شود و پایِ خاک فاطمه اش بريزد...چشمش به قبر رسول خدا میافتد و میخواند قل یا رسول الله عن صفیّتک صبری بعد باب گفتگو با فاطمه اش باز میشود خاطرات مثل باد از مقابل چشمانش عبور میکنن همه را يك به يك از نظر مگذراند از نزول آیات دهر گرفته تا میهمانی اهل کساء برای جبرئیل خوب که همه را به خاطر آورد حس ‌میکند چقدر زود تمام شد، در گوش فاطمه اش میخواند سرعان ما فرّق بيننا چقدر زود بین ما جدایی افتاد...الی الله اشکو... حالِ علیِ بی فاطمه را مو به مو شرح میدهد حزن و اندوه بعد از تو همیشگی ست و شب زنده داری در فراق تو طولانى ... سر بر مزارش میگذاری و میگویی زهرا... منم علی... با من حرف بزن 🥀🏴 سلام و عرض تسلیت دیگر آن خنده‌ ی زیبا به لب مولا نیست همه هستندولی هیچ کسی زهرا نیست قطره ی اشک علی تا به ته چاه رسید چاه فهمیدکه کسی همچوعلی تنهانیست ‌
‍💔بر سینه خون چکان 🖤 زهــرا(س)صلوات 🕯بر قامت چون کمان 🖤 زهــرا(س)صلوات 💔بر روی کبـودِ 🖤نازنیــن دخت رسول 🕯برمحسن خسته جانِ 🖤 زهــرا(س)صلوات 💚اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ 💚 🥀بر کوکب آسمان عصمت صلوات 🤍بر فاطمه گوهر نبوت صلوات 🥀بر مادر یازده امام برحق 🤍از صبح ازل تا به قیامت صلوات 🥀🖤الّلهُمَّ 🥀 🤍صلّ 🥀 🖤علْی 🥀 🤍محَمَّد 🥀 🖤وآلَ 🥀 🤍محَمَّدٍ 🥀 🖤وعَجِّل 🥀🤍 فرَجَهُم 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناحلة الجسم یعنی؛ نحیف و دل شکسته میری جوونی؛ اما مادرِ پیری! بهونه ی سفر می گیری… باکیة العین یعنی؛ بارونِ غصه ها می باره… چشای مادرِ ما، تاره! دیگه علی شده بیچاره… 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
💖 #رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت #قسمت_دوم آهنگ قشنگی بود. بدجور باهاش انس گرفته بودم. یه دفعه صدای
داشتم میمردم از گرما، اومدم شروع کنم به غر زدن که امیر علی با لبخند برگشت سمتم. - خواهر گلم تو پله برقیا چادرت رو جمع کن حواست باشه. بعدم سرعتش رو کم کرد و وقتی من بهش رسیدم دستم گرفت. الهی من قربون داداشم بشم که انقدر مهربونه . کلا خانواده من از این جماعت مذهبیون راهشون جدا بود از نظر اخلاقی. -ابجی خانم شما باید با مامان بری. همراه مامان شدم. رفتم به سمت یه حالت چادر مانند پارچه سرمه‌ای,که به سیاهی میزد رو کنار زد و وارد شد. منم گیج و منگ دنبالش رفتم. وقتی تو صف بودیم فهمیدم اینجا کیف رو میگردن. وقتی جلو رفتم و به خانمی که رو صندلی بود رسیدم بهم لبخند زد و گفت: عزیزم میشه گوشیت روشن کنی؟ منم گیج روشن کردم. بعد هم یه دستمال به سمتم گرفت وبا لبخند گفت: لطفا آرایشتو پاک کن خانمی. اومدم بگم چرا؟ که مامان از پشت اومد و گفت: چشم و منو هل داد به سمت بیرون. منم همینجوری مثله بچه اردک دنبالش راه افتادم. با این که میدونستم الان اگه غر بزنم امیر علی و مامان اینا ناراحت میشن ولی دیگه اعصابم داشت خرد میشد. تقریبا بالای پله برقی بودیم که اومدم لب باز کنم که دوباره چشمم به همون گنبد طلا افتاد و لب گزیدم. این صحن و سرا چی داشت که منو اینجوری,مجذوب خودش کرده بود؟ هی خدا. بیخیال غر زدن شدم و چشم دوختم به اون گنبد طلایی بزرگ. صدای عمو تو گوشم پیچید: بابات اینا بیکارن پا میشن میرن مشهدا. که چی اخه؟ مثلا حالا شاید شاید یکی دو سه هزار سال پیش فوت کرده اونجا خاکش,کردن رفته دیگه حالا که چی هی پاشن برن اونجا که مثلا حاجت بگیرن چه مسخره ؛ و بعدش صدای قهقش. حالا من یکم درگیر بودم بین آرامشی که داشتم و حرفای عمو. شاید تغییرات من از اول به خاطر این بود که بابا برای عمو احترام خاصی قائل بود و وقتی عمو میخواست منو ببره پیش خودش مانعش نمیشد. هر چند ناراضی بود. صدایی منو از افکار خودم بیرون اورد : دخترم ، دخترم. _بله؟ _ لطف میکنید کمی اون طرف تر بایستید وسط راه وایستادید. برگشتم پشت سرمو نگاه کردم دیدم جلوی پله برقی وایسادم. پس مامان اینا کوشن ؟ چشم گردوندم اون اطراف. دیدم همشون یکم اون طرف تر تو حس و حال خودشونن . ببخشیدی گفتم و به سمتشون رفتم. هووووف چقدر گرم بود این چادر هم که دیگه شده بود قوز بالا قوز . 🏴
4_5949723903436787030.mp3
12.36M
۱۶ 🔅 به ربوبیت و مربی‌گری همان مادری که، در لحظه‌ی وفاتش، وصیتش "سلام بر فرزندانش در تمام تاریخ" بود؛ ✦ شیرمردان و شیرزنانی ساخته شدند که؛ ( یوطّئونَ للمهدی سلطانا) ... زمینه‌های پادشاهی مهدی علیه‌السلام را بر دنیا، فراهم می‌کنند! ← این مردمان چه کسانی هستند؟ 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴فاطمیه در تاریخ جغرافیای جهانی 🏴⁉️ایام فاطمیه بدعت است یا ریشه در تاریخ جغرافیای اسلام دارد؟❗️ 🔥دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد🔅 ⚠️فاطمیه خط قرمز و حافظ شیعه است پس مراقب باشیم همچون عکا و عسقلان در غفلت فرو نرویم📛 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx